- در میدون معروفی با دوستم قرار داشتم. طبق معمول دیر کرده بود. من خسته و بیحوصله به دختر مقنعهای-چادرییی نگاه میکردم که فرمهایی در دست داشت و هر چند دقیقه آدمی رو از بین جمعیت سوا میکرد و باهاش مصاحبه میکرد و روی صفحهای علامت میگذاشت و چیزهایی مینوشت. جالب اینجا بود که با تموم سختی پیدا کردن افرادی برای مصاحبه و با اینکه چندبار نگاهش به من افتاد اما از من تقاضای مصاحبه نمیکرد. با دقت بیشتر، متوجه شدم فقط از آقایون ریشو و زنان چادری یا مانتو مقنعهای رو از بین جمعیت انتخاب می کنه. یک ربع بیستدقیقه بعد دیدم بیکاره و باز تا نگاهش به من افتاد نگاهشو فوری دزدید و روشو کرد اونور. گفتم: چیه؟ من نمیتونم به سوالاتون جواب بدم؟ با اکراه کمی اومد جلو و با تردید گفت باشه. از طرف صدا و سیما برای انتخابات آمار میگیریم. با لبخندی پیروزمندانه گفتم اشکالی نداره! بپرسید.(انگار کارمند صدا و سیما جرمی مرتکب شده و من با بزرگواری میگم اشکالی نداره)
تأخر و تقدم سوالها دقیقا یادم نیست. اما اینها رو پرسید:
- میدونید چه انتخاباتی در پیشه؟
- بله، انتخابات مجلس.
- فکر میکنید چند درصد مردم شرکت کنند؟
- بین 20 تا 30!
با نگاه شماتتباری پرسید چرا اینقدر کم؟
- شما بقیه سوالاتونو بپرسید لطفا.
- خوب اینم سواله دیگه،( من کله کشیدم، او ورق را از من قایم کرد) آخه هیچکی به کمی شما نگفت.
- خوب من نظرمو گفتم.
- دلیلش؟
- یه دلیلش انتخابات ریاست جمهوری سال 88ه.
- یعنی چطور؟
من با خنده: شما فکر کنید موسوی مثلا چند رأی داشت؟
- وا... چه ربطی داره؟
- الان میگم، شما فکر کن مثلا 13 میلیون رأی، رای کروبی و رضایی (تندتند یه چیزهایی مینوشت) چند تا؟ بگیریم به قول شما 5 میلیون. خود به خود 18 میلیون از رای دهندهها میرن کنار؟
- برای چی برن کنار؟ یعنی فکر میکنید اصلاحطلبا نمیرن رای بدن؟
- لابد انتظار دارید با چیزهایی که پیش اومد و کشت و کشتارها و زندانی شدن رهبراشون موسوی و کروبی برن رأی برن؟
طفلک رنگ و روش پرید. اما پرسید: یعنی در حصر بودن آقای موسوی هم در رأی ندادن موثره؟
- نه پس موثر نیست!
فقط همین؟
- نخیر، شما فرض کن، خیلیها میخوان رأی بدن و اصلا هم از کشتو کشتارها و تجاوزات و زندانیکردنها ناراحت نیستن، اما کاندیدای مورد علاقهشون رد صلاحیت شده.
- پس بنویسم، به علت رد صلاحیت کاندیدای مورد علاقه!
- اینم بنویس لطفا: نارضایتی از وضع مملکت، گرونیها، قیمت دلار و طلا، بیکاری و...
خودش حرفمو برید: آیا به اخبار صدا و سیما گوش میدید؟
- نه، وقتشو ندارم.
- وقتشو ندارید یا...
- اعتماد هم ندارم. کی تاحالا حرف راست شنیدیم ازشون؟
- آیا رسانههای خارجی مثل بیبیسی و ویاُ اِی در رأی ندادن مردم مؤثرن؟
- بله که مؤثرن.
- چرا؟
من با خنده- پرسیدن نداره؟ چون مردم ایران هر شب پای اخبار همین رسانههان!
- من یه سری اسم میگم شما بگو کدوم از اینا برای رأی دادن یا ندادن رو مردم، دانشجوها تأثیر میذارن: رسانههای داخلی، خارجی، روزنامهها، روحانیون، همکارها، استاد دانشگاه، همکلاسیها، مسجد، همسایه، مردم کوچه و بازار و...
- همهشون!
- مگه میشه همهشون؟
- بله، شما مثلا دختر همسایهتونو تو تظاهرات 88 گرفتنش و میاد تعریف میکنه تو زندان چی بر سرش گذشته، تو تاکسی میشنوید یکی از فامیلش میگه که از فقر کلیهشو فروخته، تو روزنامه میخونیم که دزدی و جنایت چند برابر قبل ازانقلابه، همکار تعریف میکنه دخترش دانشگاه قبول شده اما پول نداشته و نذاشته بره دانشگاه، روحانی تو مسجد محل تعریف میکنه که قناعت کنید اما پسر خودش ماشین صد یا دویست میلیونی سواره، استاد دانشگاه هم که وظیفهشه روشنگری کنه و همکلاسیها هم که خودتون میدونید چیا میگن...
حرفمو قطع کرد... خوب ، خوب متوجه شدم...(یواش یواش داشت عصبانی میشد)
- شما چقدر به سلامت انتخابات باور دارید؟ خیلی زیاد، زیاد، کم، خیلی کم،
- خیلی کم!
- آیا فکر میکنید در انتخابات آتی تقلبی از طرف یکی از جناحها صورت خواهد گرفت.
- بله، مسلما.
- فکر میکنید کدوم گروه بیشترین رأی رو برای نمایندگی بیارن؟ اصولگرا، اصلاحطلب یا هر گروهی که خودتون اسم ببرید.
- خوب معلومه اصولگراها از توی صندوق بیرون میان!
- سوال آخر، شما میرید رأی بدید؟
- جوابشو خودت بهتر میدونی...
- همین دیگه، برای همین نمیخواستم باهات مصاحبه کنم. از همون اولش فهمیدم.
و پشتشو کرد و داشت میرفت... فکر کنم تحقیقات میدانیش جریحهدار شده بود.
صداش کردم و گفتم خانوم،(برگشت به طرفم)- آمار گیری اون نیست که بیای همهش با همفکرای خودت مصاحبه کنی. من از اولش دیدم یه عالمه پسر دختر دانشجو و خانوم و آقای با ظاهر غیرمذهبی از جلوت رد شدن با یکیشون مصاحبه نکردی، فقط با همتیپای خودتو صدا کردی. یه طرفه میری قاضی و راضی برمیگردی.
بعدا میگید آمار گرفتیم 80 درصد مردم تو انتخابات شرکت میکنن. و بعد انتظار دارید بگیم تقلب نشده؟ همین مصاحبه شما با افراد شبیه به خودتون مصداق بارز تقلب در آماره...
پشت چشمی نازک کرد و یه خداحافظی کوچولو کرد و رفت.
حیف من میام با اینا مصاحبه میکنم والا...
بالاترین
نمایش پستها با برچسب حصر خانگی. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب حصر خانگی. نمایش همه پستها
یکشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۰
مصاحبه انتخاباتی/ جوابهای دندانشکن من به آمارگیر صدا و سیما
- در میدون معروفی با دوستم قرار داشتم. طبق معمول دیر کرده بود. من خسته و بیحوصله به دختر مقنعهای-چادرییی نگاه میکردم که فرمهایی در دست داشت و هر چند دقیقه آدمی رو از بین جمعیت سوا میکرد و باهاش مصاحبه میکرد و روی صفحهای علامت میگذاشت و چیزهایی مینوشت. جالب اینجا بود که با تموم سختی پیدا کردن افرادی برای مصاحبه و با اینکه چندبار نگاهش به من افتاد اما از من تقاضای مصاحبه نمیکرد. با دقت بیشتر، متوجه شدم فقط از آقایون ریشو و زنان چادری یا مانتو مقنعهای رو از بین جمعیت انتخاب می کنه. یک ربع بیستدقیقه بعد دیدم بیکاره و باز تا نگاهش به من افتاد نگاهشو فوری دزدید و روشو کرد اونور. گفتم: چیه؟ من نمیتونم به سوالاتون جواب بدم؟ با اکراه کمی اومد جلو و با تردید گفت باشه. از طرف صدا و سیما برای انتخابات آمار میگیریم. با لبخندی پیروزمندانه گفتم اشکالی نداره! بپرسید.(انگار کارمند صدا و سیما جرمی مرتکب شده و من با بزرگواری میگم اشکالی نداره)
تأخر و تقدم سوالها دقیقا یادم نیست. اما اینها رو پرسید:
- میدونید چه انتخاباتی در پیشه؟
- بله، انتخابات مجلس.
- فکر میکنید چند درصد مردم شرکت کنند؟
- بین 20 تا 30!
با نگاه شماتتباری پرسید چرا اینقدر کم؟
- شما بقیه سوالاتونو بپرسید لطفا.
- خوب اینم سواله دیگه،( من کله کشیدم، او ورق را از من قایم کرد) آخه هیچکی به کمی شما نگفت.
- خوب من نظرمو گفتم.
- دلیلش؟
- یه دلیلش انتخابات ریاست جمهوری سال 88ه.
- یعنی چطور؟
من با خنده: شما فکر کنید موسوی مثلا چند رأی داشت؟
- وا... چه ربطی داره؟
- الان میگم، شما فکر کن مثلا 13 میلیون رأی، رای کروبی و رضایی (تندتند یه چیزهایی مینوشت) چند تا؟ بگیریم به قول شما 5 میلیون. خود به خود 18 میلیون از رای دهندهها میرن کنار؟
- برای چی برن کنار؟ یعنی فکر میکنید اصلاحطلبا نمیرن رای بدن؟
- لابد انتظار دارید با چیزهایی که پیش اومد و کشت و کشتارها و زندانی شدن رهبراشون موسوی و کروبی برن رأی برن؟
طفلک رنگ و روش پرید. اما پرسید: یعنی در حصر بودن آقای موسوی هم در رأی ندادن موثره؟
- نه پس موثر نیست!
فقط همین؟
- نخیر، شما فرض کن، خیلیها میخوان رأی بدن و اصلا هم از کشتو کشتارها و تجاوزات و زندانیکردنها ناراحت نیستن، اما کاندیدای مورد علاقهشون رد صلاحیت شده.
- پس بنویسم، به علت رد صلاحیت کاندیدای مورد علاقه!
- اینم بنویس لطفا: نارضایتی از وضع مملکت، گرونیها، قیمت دلار و طلا، بیکاری و...
خودش حرفمو برید: آیا به اخبار صدا و سیما گوش میدید؟
- نه، وقتشو ندارم.
- وقتشو ندارید یا...
- اعتماد هم ندارم. کی تاحالا حرف راست شنیدیم ازشون؟
- آیا رسانههای خارجی مثل بیبیسی و ویاُ اِی در رأی ندادن مردم مؤثرن؟
- بله که مؤثرن.
- چرا؟
من با خنده- پرسیدن نداره؟ چون مردم ایران هر شب پای اخبار همین رسانههان!
- من یه سری اسم میگم شما بگو کدوم از اینا برای رأی دادن یا ندادن رو مردم، دانشجوها تأثیر میذارن: رسانههای داخلی، خارجی، روزنامهها، روحانیون، همکارها، استاد دانشگاه، همکلاسیها، مسجد، همسایه، مردم کوچه و بازار و...
- همهشون!
- مگه میشه همهشون؟
- بله، شما مثلا دختر همسایهتونو تو تظاهرات 88 گرفتنش و میاد تعریف میکنه تو زندان چی بر سرش گذشته، تو تاکسی میشنوید یکی از فامیلش میگه که از فقر کلیهشو فروخته، تو روزنامه میخونیم که دزدی و جنایت چند برابر قبل ازانقلابه، همکار تعریف میکنه دخترش دانشگاه قبول شده اما پول نداشته و نذاشته بره دانشگاه، روحانی تو مسجد محل تعریف میکنه که قناعت کنید اما پسر خودش ماشین صد یا دویست میلیونی سواره، استاد دانشگاه هم که وظیفهشه روشنگری کنه و همکلاسیها هم که خودتون میدونید چیا میگن...
حرفمو قطع کرد... خوب ، خوب متوجه شدم...(یواش یواش داشت عصبانی میشد)
- شما چقدر به سلامت انتخابات باور دارید؟ خیلی زیاد، زیاد، کم، خیلی کم،
- خیلی کم!
- آیا فکر میکنید در انتخابات آتی تقلبی از طرف یکی از جناحها صورت خواهد گرفت.
- بله، مسلما.
- فکر میکنید کدوم گروه بیشترین رأی رو برای نمایندگی بیارن؟ اصولگرا، اصلاحطلب یا هر گروهی که خودتون اسم ببرید.
- خوب معلومه اصولگراها از توی صندوق بیرون میان!
- سوال آخر، شما میرید رأی بدید؟
- جوابشو خودت بهتر میدونی...
- همین دیگه، برای همین نمیخواستم باهات مصاحبه کنم. از همون اولش فهمیدم.
و پشتشو کرد و داشت میرفت... فکر کنم تحقیقات میدانیش جریحهدار شده بود.
صداش کردم و گفتم خانوم،(برگشت به طرفم)- آمار گیری اون نیست که بیای همهش با همفکرای خودت مصاحبه کنی. من از اولش دیدم یه عالمه پسر دختر دانشجو و خانوم و آقای با ظاهر غیرمذهبی از جلوت رد شدن با یکیشون مصاحبه نکردی، فقط با همتیپای خودتو صدا کردی. یه طرفه میری قاضی و راضی برمیگردی.
بعدا میگید آمار گرفتیم 80 درصد مردم تو انتخابات شرکت میکنن. و بعد انتظار دارید بگیم تقلب نشده؟ همین مصاحبه شما با افراد شبیه به خودتون مصداق بارز تقلب در آماره...
پشت چشمی نازک کرد و یه خداحافظی کوچولو کرد و رفت.
حیف من میام با اینا مصاحبه میکنم والا...
بالاترین
تأخر و تقدم سوالها دقیقا یادم نیست. اما اینها رو پرسید:
- میدونید چه انتخاباتی در پیشه؟
- بله، انتخابات مجلس.
- فکر میکنید چند درصد مردم شرکت کنند؟
- بین 20 تا 30!
با نگاه شماتتباری پرسید چرا اینقدر کم؟
- شما بقیه سوالاتونو بپرسید لطفا.
- خوب اینم سواله دیگه،( من کله کشیدم، او ورق را از من قایم کرد) آخه هیچکی به کمی شما نگفت.
- خوب من نظرمو گفتم.
- دلیلش؟
- یه دلیلش انتخابات ریاست جمهوری سال 88ه.
- یعنی چطور؟
من با خنده: شما فکر کنید موسوی مثلا چند رأی داشت؟
- وا... چه ربطی داره؟
- الان میگم، شما فکر کن مثلا 13 میلیون رأی، رای کروبی و رضایی (تندتند یه چیزهایی مینوشت) چند تا؟ بگیریم به قول شما 5 میلیون. خود به خود 18 میلیون از رای دهندهها میرن کنار؟
- برای چی برن کنار؟ یعنی فکر میکنید اصلاحطلبا نمیرن رای بدن؟
- لابد انتظار دارید با چیزهایی که پیش اومد و کشت و کشتارها و زندانی شدن رهبراشون موسوی و کروبی برن رأی برن؟
طفلک رنگ و روش پرید. اما پرسید: یعنی در حصر بودن آقای موسوی هم در رأی ندادن موثره؟
- نه پس موثر نیست!
فقط همین؟
- نخیر، شما فرض کن، خیلیها میخوان رأی بدن و اصلا هم از کشتو کشتارها و تجاوزات و زندانیکردنها ناراحت نیستن، اما کاندیدای مورد علاقهشون رد صلاحیت شده.
- پس بنویسم، به علت رد صلاحیت کاندیدای مورد علاقه!
- اینم بنویس لطفا: نارضایتی از وضع مملکت، گرونیها، قیمت دلار و طلا، بیکاری و...
خودش حرفمو برید: آیا به اخبار صدا و سیما گوش میدید؟
- نه، وقتشو ندارم.
- وقتشو ندارید یا...
- اعتماد هم ندارم. کی تاحالا حرف راست شنیدیم ازشون؟
- آیا رسانههای خارجی مثل بیبیسی و ویاُ اِی در رأی ندادن مردم مؤثرن؟
- بله که مؤثرن.
- چرا؟
من با خنده- پرسیدن نداره؟ چون مردم ایران هر شب پای اخبار همین رسانههان!
- من یه سری اسم میگم شما بگو کدوم از اینا برای رأی دادن یا ندادن رو مردم، دانشجوها تأثیر میذارن: رسانههای داخلی، خارجی، روزنامهها، روحانیون، همکارها، استاد دانشگاه، همکلاسیها، مسجد، همسایه، مردم کوچه و بازار و...
- همهشون!
- مگه میشه همهشون؟
- بله، شما مثلا دختر همسایهتونو تو تظاهرات 88 گرفتنش و میاد تعریف میکنه تو زندان چی بر سرش گذشته، تو تاکسی میشنوید یکی از فامیلش میگه که از فقر کلیهشو فروخته، تو روزنامه میخونیم که دزدی و جنایت چند برابر قبل ازانقلابه، همکار تعریف میکنه دخترش دانشگاه قبول شده اما پول نداشته و نذاشته بره دانشگاه، روحانی تو مسجد محل تعریف میکنه که قناعت کنید اما پسر خودش ماشین صد یا دویست میلیونی سواره، استاد دانشگاه هم که وظیفهشه روشنگری کنه و همکلاسیها هم که خودتون میدونید چیا میگن...
حرفمو قطع کرد... خوب ، خوب متوجه شدم...(یواش یواش داشت عصبانی میشد)
- شما چقدر به سلامت انتخابات باور دارید؟ خیلی زیاد، زیاد، کم، خیلی کم،
- خیلی کم!
- آیا فکر میکنید در انتخابات آتی تقلبی از طرف یکی از جناحها صورت خواهد گرفت.
- بله، مسلما.
- فکر میکنید کدوم گروه بیشترین رأی رو برای نمایندگی بیارن؟ اصولگرا، اصلاحطلب یا هر گروهی که خودتون اسم ببرید.
- خوب معلومه اصولگراها از توی صندوق بیرون میان!
- سوال آخر، شما میرید رأی بدید؟
- جوابشو خودت بهتر میدونی...
- همین دیگه، برای همین نمیخواستم باهات مصاحبه کنم. از همون اولش فهمیدم.
و پشتشو کرد و داشت میرفت... فکر کنم تحقیقات میدانیش جریحهدار شده بود.
صداش کردم و گفتم خانوم،(برگشت به طرفم)- آمار گیری اون نیست که بیای همهش با همفکرای خودت مصاحبه کنی. من از اولش دیدم یه عالمه پسر دختر دانشجو و خانوم و آقای با ظاهر غیرمذهبی از جلوت رد شدن با یکیشون مصاحبه نکردی، فقط با همتیپای خودتو صدا کردی. یه طرفه میری قاضی و راضی برمیگردی.
بعدا میگید آمار گرفتیم 80 درصد مردم تو انتخابات شرکت میکنن. و بعد انتظار دارید بگیم تقلب نشده؟ همین مصاحبه شما با افراد شبیه به خودتون مصداق بارز تقلب در آماره...
پشت چشمی نازک کرد و یه خداحافظی کوچولو کرد و رفت.
حیف من میام با اینا مصاحبه میکنم والا...
بالاترین
اشتراک در:
پستها (Atom)