سه‌شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۸

خد بگم چیکارت کنه مهناز!

1- بهم گفت چقدر ازین روژای پایه نارنجی می زنی. یه بار قرمز خالص بزن ببین چقدر بهت میاد. دفعه دیگه اینطوری نبینمت.
ایندفعه که خواستم برم پیشش, یه روژ قرمزِ قرمز زدم. یه دستمال کاغذی رو تا کردم و دورشو هی لب زدم تا کمی کمرنگ شه.
اولین تاکسی که اومد رد شه تو سرپایینی همچین ترمزی کرد که صداش تا هفت تا خیابون رفت. موقع پیاده شدن هم با نیش باز بهم گفت مهمون ما باش!
سرچهار راه سرم توی بساط یه دستفروش بود که فروشنده با اینکه کلی مشتری از این دختر خوشگلا و جینگلا داشت اومد جلو خیلی گرم سلام علیک کرد و با شوق بی معنایی گفت وایسا بساطمو جمع کنم با هم بریم یه کباب مشتی بزنیم! و پنج انگشت دست راستشو جوری چرخوند که همین الان در حال گرفتن یه لقمه کله گربه ایه. دختر جینگیلا از تعجب داشتن شاخ درمیاوردن و هی به سرتاپام نگاه می کردن ببینن من چه مشخصه ای دارم که بهم گیر داده و چیزی دستگیرشون نشد.
با ناراحتی و تعجب گفتم به چه مناسبتی؟(اولش برای یک لحظه فکر کردم حتما یکی از کسایی که از طرف ان جی او بهش کمک کرده بودم. اما همه اونا معمولا با احترام باهام رفتار می کردن این یکی چرا اینقدر می شنگید) گفت توروخدا بیا دیگه. و خواست بیاد جلو که دستمو بگیره.
گفتم خدا شفات بده. و با عجله دویدم رفتم. از دم جیگرکی رد می شدم ساعت یازده بود و مغازه خلوت. جیگرکی دوید جلو گفت بفرمایید چند سیخ جیگر مهمون ما باش!
امروز چه خبر بود؟
خدا خدا می کردم زودتر برسم خونه ی مهناز. خدا دعامو اجابت کرد و رسیدم. دم در رختکن که شالمو برمیداشتم تو آینه سرخی لبمو که دیدم.
مهناز! خدا بگم چیکارت کنه!
گپ زدن با مهناز همه چیو از خاطرم برد.(اصولا موقع غیبت همه غم های انسان فراموش می شه)
موقع برگشتن با اینکه وقت ناهار بود و دندونای کباب خوریم هم هیچ عیبی به هم نزده بود هیچکس به ناهار دعوتم نکرد. صدای کشیده شدن هیچ ترمز تاکسی به گوش نرسید! سگ محلِ سگ محل!
یواشکی یه آینه از کیفم درآوردم دیدم روژم موقع چایی و میوه خودن خونه ی مهناز کاملا پاک شده.


- نه همین ماتیک قرمز, نشان کباب خوردن؟


پ.ن.
رفراندوم رو شدیدا" پایه ام!

پ.ن.2
زیتون بلاگفا پر؟
شنبه 1 اسفند1388 ساعت: 14:44 توسط:پشتیبانی
با سلام
کاربر محترم بلاگفا : طبق گزارشات رسیده شده از طرف کاربران بلاگفا وبلاگ شما حاوی مطالبی خلاف قوانین می باشد
برای پاره ای از توضیحات به سایت زیر که در پایین این نظر گذاشته شده است بروید
در غیر این صورت وبلاگ شما طی یک هفته ی اینده بصورت اتوماتیک حذف خواهد شد
در پایان
این اخطار ممکن است بصورت اشتباهی برای شما ارسال شده باشد
در این صورت می توانید موضوع را به اطلاع ما برسانید

با تشکر پشتیبانی بلاگفا
وب سایت ایمیل [ نظر خصوصی ]




(لطفا یکی از دوستان که ساکن خارج کشوره تو نظرخواهی این وبلاگه بنویسه زیتون چه گناهی داشت که فیلتر شد و حالا هم می خواهید حذفش کنید؟ همین کارارو می کنید که هنرمندا و نوابغ و دانشمندا دلسرد می شن می ذارن از این مملکت می رن :) ))فیلتر شدنم کافی نبود که دارین وبلاگمم می بندین؟
خدا بگم چیکارت کنه مهناز شیرازی!
!( تشابه نام فامیل دوستم مهناز با آقای علیرضا شیرازی مدیر بلاگفا تصادفی می باشد)


پ.ن. 3
زین پس به جای واژه های منحوس قرمه سبزی, کوکو سبزی, سبز قبا, سبز مغز پسته ای, سبزی خوردن و...
بگویید: قرمه آبی, کوکو آبی, آبی مغز پسته ای, آبی خوردن,
چشم سبزها باید لنز آبی بزنن و...
از رنگ پرچم که عزیزتر نیستن