مربی ورزش داد زد:
- در این حرکت موقع دولا شدن باسن هاتونو ببرید عقب و زانوهاتونو کمی خم کنید تا وقتی بلند می شید به زانوهاتون فشار نیاد.
و حین ورزش فریاد زد:
- آهای حمیرا! باسن عقب, بعدا نگی کمر و زانوم درد می کنه.
حالا حمیرا خانوم ماشالله باسن داره آاااا... به چه گندگی, (دستاتونو به قاعده یک متر از هم باز نگه دارید. آهان همینقدر...) و من که استثنائا در ردیف دوم ایستاده ام حین این حرکت چند باری نزدیک بود در اثر عقب دادن ناگهانی باسنشون به هوا پرتاب شم. برای تلافی گفتم:
- بابا, من اینجا شاهدم که ایشون با تموم قوا کونشونو قنبل می کنن! اصلا قنبل تر از این در دنیا نداریم.
همه از جمله حمیرا خانوم غش غش خندیدن.
مربی گفت آهای, زیتون شهادتت قبول نیست. مگه خودت چند وقت پیش یه ساعت برای ما توضیح ندادی در قوانین اسلامی زن نمی تونه به تنهایی شهادت بده.
با خنده گفتم: حالا من تو این هیری ویری مرد از کجا پیدا کنم. برم بیرون ورزشگاه دست یه آقا رو بگیرم بیاد شهادت قنبل شدگی کون حمیرا رو بده.
یه عده بخصوص از دخترای جوون نمی دونستن اصلا چنین قانونی وجود داره. سوال کردن و بحث در گرفت. تو بچه ها دو تا وکیل بود که توضیحات لازم رو دادن که در قوانین جمهوری اسلامی شهادت زن تنها قبول نیست و تازه در صورتیکه شهادت هر دو زن یکی حساب می شه که یه مرد هم قضیه رو دیده باشه .
دخترا عجیب ناراحت شدن و شروع کردن فحش به... و ... و... که یعنی زن اینقدر کم ارزشه که برای قنبل کردن کون حمیرا خانوم هم باید یه مرد باید بیاد شهادت بده.
شلوغ شد و از دفتر اومدن تذکر دادن تجمع بیش از سه نفر ممنوع و باقی قضایا...
لینک در بالاترین
http://www.balatarin.com/permlink/2010/7/1/2107122
پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۹
اشتراک در:
پستها (Atom)