1- دروغ نگوییم و زندگی را باور کنیم
از خاک کمتر نیستیم
بروییم
از ابر کمتر نیستیم
بباریم
دستی از اعماق شب
پی چراغ میگردد
چراغ باشیم
و
دست را یاری کنیم...
(کسی اسم شاعر این شعر رو میدونه؟)
2- شعر بالا رو مهیار عزیز، بچهکرج، که سالهاست مقیم خارج از کشوره، فرستاده و گفته اسم شاعرش رو نمیدونه. مهیار هر دفعه که ایمیل مینویسه چندتا از عکسایی رو که خودش در کشورهای مختلف گرفته، برام میفرسته. ازش اجازه گرفتم گاهی از عکساش اینجا بذارم(اند بچهمثبتبازی)...
این عکسو اولش فکر کردم با فوتوشاپ درست کرده ولی مهیار گفت در اسپانیا واقعا همچین مجسمهی بیناموسی در ساحلشون نصب کردن. اقلا یه چسب میچسبوندن به شوم..لش:)
نتیجهای که من از این عکس گرفتم اینبود که بعضی آقایون مخشون یه کم کوچیکه و بالش زیر بغلش نمادی از خُر و خُفتو بودن (بخور و بخواب) مردا میده:) نزن بابا... شوخی کردم!
اینعکس هم جالبه!اینم فوتوشاپ نیست... ممونم از تموم محبتای مهیار...
3- ای ایران، ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمهی هنر
دور از تو اندیشهی بدان
پایندهمانی تو جاودان...
سرود زیبای"ای ایران" 60 ساله شد!
60 سال پیش، در 27 مهر 1323، آهنگ زیبای استاد "روحالله خالقی"، و شعر ساده و پرمعنای دکتر "حسین گلگلاب" باهم سرودی رو خلق کردند که سالهاست ورد زبان مردم ایرانه.
در طی سالها، این سرود تبدیل به نمادی از دوستی و اتحاد همهی مردم ایران از هر قشر و طبقهو همینطور با هر ایدئولوژی شده.
هوشنگ سامانی روزنامهنگار روزنامهی همشهری، دلیل ماندگاری این سرود رو در نکات زیر میدونه:
- سلیس و روان بودن شعر. به دور از واژگان دشوار که تقریبا تمام گروههای سنی قادر به درک مفاهیم آن هستند.
- توصیف مفهوم و زیباییهای عنصر"وطن" که به طور طبیعی برای شهروندان(کشورمندان) هر کشوری دلپذیراست.
-دوری از هر گونه گرایش سیاسی، مذهبی و قومی!
و مشخصات آهنگ:
- ریتم دوچهارم با سرعت نسبتا زیاد که حالتی بسیار حماسی دارد و رژه سربازان را تداعی میکند.
- گردش زیبای نغمات در فواصل دستگاه شور و آواز دشتی که برای گوش ایرانی جذبه زیادی دارد.
- تلفیق درست واژهها با نغمات موسیقی بیآنکه بههم بریزد یا ادای کلمات نامفهوم باشد.
یاد خالقی و گلگلاب گرامی باد...دمشون هم گرم!
*توجه*
گل گلاب شوهرعمه ی مادر بزرگ ندا بوده:)
4- متاسفانه درخواست عضویت من در بخش فاطمیون وبلاگ حزبالله توسط پاسداران رد شد:(
ایشون اول با نگاهی سرسری به وبلاگم، نوشته های منو اینطور ارزیابی کردن:
"بسم الله . جناب زیتون . سلام علیکم . اولا این صفحه متعلق به من نیست . ثانیا هدف از تاسیس این صفحه متمرکز کردن آدرس صفحات وبلاگ حزب اللهی و ارزشی و معتقد به نظام اسلامی است . چه خواهر و چه برادر. اما مشکل این است که محتوای صفحه شما - اتفاقا وبلاگ سیستم سایت است - خودتان بگویید دارای محتوای ارزشی است ؟ محتوای ضد ارزشی ندارد. اما غیر ارزشی هم نیست."
و دقیقا 5 دقیقه بعد که کل وبلاگ منو مورد مطالعه و بازبینی قرار دادن اینطوری نتیجهگرفتن:
"بسم الله . متاسفانه ، محتوای صفحه زيتون را درست نخوانده بودم . ضد ارزشی هم هست. لينک بعضی مرتجع های ضد انقلاب را هم درج کرده مثل عباس معروفی فراری مقیم آلمان - مدير مسئول نشريه گردون که آقای سروش (عبدالکريم) به حلقه کيان و نقش آن در تحرکات ضد فرهنگی می نازد- و ... برای ورود شما به اين فهرست ان شاء الله مشکلی نيست جز ماهيت صفحه شما و عدم انطباق لفظ حزب اللهی و ارزشی به صفحه شما . التماس دعا."
5- چون صلاحیت من رد شده، روحیهم خیلی بده و دیگه قادر به ادامهی نوشتن نیستم! منو بگو که تاحالا فکر میکردم وبلاگم خیلی ارزشیه!
پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۳
سهشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۳
ژیلا سنگسار نمیشه.
1- ديشب تو تلويزيون، کانال دو، گفتن که "حکم ژيلا ايزدی(دختر ۱۳ سالهای که از برادر ۱۵ سالهش باردار شده و بچهش هم تو زندون به دنیا اومده) به هيچوجه سنگسار نيست. حتی زندان هم نمیره و فرستاده شده به بهزيستی." گفتن که "خارج کشوريا بیخودی شلوغش میکنن."
حالا نمیدونم از ترسشون رای رو عوض کردن يا هنوز رای ابلاغ نشده بوده.
آخه بگو اگه خارج کشوریا و داخل کشوریا باخودی شلوغش نمیکردن که شما مجبور نمیشدین به شکرخوری بیفتین:)
2- تناقضی که بعد از انقلاب در قوهی قضاییه به وجود اومده و خودشون هم توش موندن اینه که، قبلا سن مجرم بالغ 18 سال تموم بود و قبل از اون سن٬ صغیر و نابالغ محسوب میشد. بعد از انقلاب اومدن قانون رو با اسلام قاطی کردن و سن بلوغ عقلی رو برای دخترا 9 سال و پسرا 14 سال هجری حساب کردن. یعنی اگه دختر 10 سالهای جرمی مرتکب بشه. از نظر اسلامی بالغ و از نظر قانونی نابالغ به حساب میاد. برای همینه که اون 3 پسر 16-15 ساله رو که مرتکب قتل شدن گذاشتن 18 سالشون بشه بعد اعدامشون کنن. چون از نظر اسلامی موقع قتل عاقل و بالغ بودن ولی اعدامشون منع قانونی داشت. با ژیلا هم میخواستن همینکار رو بکنن ولی از نظر افکار عمومی جهانی محکوم شدن.
3- از یه کسی که در محلههای فقیرنشین کار یا زندگی میکنه، مثلا یه معلم، بپرسید که تو مدرسهها چه چیزهایی میبینه و میشنوه! متاسفانه تجاوز محارم به کودکان، مثل تجاوز پدر، عمو، دایی، برادر و... (و حتی تجاوز بچههای کلاسبالایی به کلاس پایینیها) چقدر مرسومه.
و تقریبا هیچکدوم از اینها توی آمار تجاوزات نمیاد. چون به خاطر شرم و حیای بچه یا مادرش و همینطور به خاطر آبروی خانواده پنهان میمونه.
و باز متاسفانه به علت غیرقانونی شدن سقط جنین( اینم بعد از انقلاب)، چقدر ازدواجهای صوری با عجله و ناجور( مثلا با یه معتاد) صورت میگیره و چقدر بچهی اینجوری تاحالا بهدنیااومده...
اینا اومدن تو روابط دختر و پسر محدودیت ایجاد کردن، محدودیت که چه عرض کنم، از کوچیکی دخترا و پسرا رو کاملا جدا از هم بار میارن بعدش توقع دارن اخلاق جامعه سالم بمونه. من پسر 18 سالهای رو میشناسم که حتی خواهر و مادر خودشو بیروسری ندیده و یا تا به حال اجازه نداشته دخترخالهو دختر عموشو ببینه. به محض در زدن خانوادهی دختردار باید در آشپزخانه قائم و به محض ورودشون به اتاق باید از خونه بیرون بره. خوب چه توقعی میشه داشت؟
سرشونو کردن زیر برف و هی میگن ایشالله هیچی نیست. عزیز من، از این چیزا ماشالله خیلی هست!
باید فکری کرد. فحش به برادر و یا پدر ومادر گناهکار هم هیچ دردی رو دوا نمیکنه. همهشون معلول این شرایطیان که اینا برای ماها درست کردن!
4- من تازگیها به این نتیجه رسیدم که با روزهدار بر سر سفرهی افطار نشستن، هزاران ثوابشکمی داره! میگی نه، امتحان کن:) فقط اولش موقع آبجوش و خرما یه کم خودتو کنترل کن. بعدش به فیوضات عظیمی نائل میشی! از آشرشته و انواع سوپها بگیر تا خورش قرمهسبزی و زرشکپلوبامرغ و عدسپلو و لوبیاپلو... برای دسر هم از شلهزرد و زولبیابامیه بگیر تا انواع کارامل و...
5- سبیلباروتی عزیزم(آره بهتره اینجوری صداش کنم) این گُل رو برام آورده:
استِرلیتسیا یا مرغ آتشین! مجبور شدم منظرهی زیبایی رو که پشتش پیدا بود حذف کنم. وگرنه معلوم میشد کجام:)
6- اولین طراحی با ذغال من از دوستام:) یه وقت شناخته نشن اینقدر قشنگ کشیدم:)
7- این عکس تاتر شهر رو به یاد داستان شبانههای عباسمعروفی و آنتیگون زیباشون گرفتم.
8- آخ جان... هخا بازم اومد:) میگه "موقع سنگبار(سنگسار) ژیلا برید همه با هم سرود ای ایران سر بدید تا مبارزهمون به نسیژه(فکر کنم منظورش نتیجه بود، تازه از اون لیوان پشت پرچم خورده بود زبونش موقع حرف زدن روی کلمات لیز میخورد) برسه."
بعدش گفت: "همه برید تو خیابونا هی قدم بزنید."انگار مردم ایران همهشون بیکارن و شکرخدا هیچکی برای سیرکردن شکم خانوادهش مجبور نیست دوسه شغل رو باهم داشته باشه.
و بعد:"موقع قدم زدن همهش به روی دیگران لبخند بزنید و بهشون بگید دوستت دارم.."
فکر کردم اگه مثلا من پاشم برم میدون انقلاب و در گوش همه بگم دوستت دارم، عکسالعمل خانوما: هزاران پشت چشم برام نازک میشه و صدها نفر میگن ایش، خاکبرسر لزبینت کنن. آقایون هم که تکلیفشون معلومه. هزاران شماره تلفن بهم میدن و صدها نفر دنبالم میفتن و فکر میکنن لابد خبریه...
و اما اگه یه پسر بره این کارو بکنه، از طرف جمعیت مبارز نسوان هزاران کیف و لنگهکفش و مشت بر کلهاش کوبیدهمیشه٬ از طرف بقیهآقایون هم روم نمیشه بگم چیا میشنوه:)
هخا جان یه جملهی بهتری برای مبارزه سراغ نداری؟
9- سرخوردگان میگویند
دریا را فراموش کن
روزی
حسرتِ همین رودخانه را
خواهی خورد...
(ارشیا)
حالا نمیدونم از ترسشون رای رو عوض کردن يا هنوز رای ابلاغ نشده بوده.
آخه بگو اگه خارج کشوریا و داخل کشوریا باخودی شلوغش نمیکردن که شما مجبور نمیشدین به شکرخوری بیفتین:)
2- تناقضی که بعد از انقلاب در قوهی قضاییه به وجود اومده و خودشون هم توش موندن اینه که، قبلا سن مجرم بالغ 18 سال تموم بود و قبل از اون سن٬ صغیر و نابالغ محسوب میشد. بعد از انقلاب اومدن قانون رو با اسلام قاطی کردن و سن بلوغ عقلی رو برای دخترا 9 سال و پسرا 14 سال هجری حساب کردن. یعنی اگه دختر 10 سالهای جرمی مرتکب بشه. از نظر اسلامی بالغ و از نظر قانونی نابالغ به حساب میاد. برای همینه که اون 3 پسر 16-15 ساله رو که مرتکب قتل شدن گذاشتن 18 سالشون بشه بعد اعدامشون کنن. چون از نظر اسلامی موقع قتل عاقل و بالغ بودن ولی اعدامشون منع قانونی داشت. با ژیلا هم میخواستن همینکار رو بکنن ولی از نظر افکار عمومی جهانی محکوم شدن.
3- از یه کسی که در محلههای فقیرنشین کار یا زندگی میکنه، مثلا یه معلم، بپرسید که تو مدرسهها چه چیزهایی میبینه و میشنوه! متاسفانه تجاوز محارم به کودکان، مثل تجاوز پدر، عمو، دایی، برادر و... (و حتی تجاوز بچههای کلاسبالایی به کلاس پایینیها) چقدر مرسومه.
و تقریبا هیچکدوم از اینها توی آمار تجاوزات نمیاد. چون به خاطر شرم و حیای بچه یا مادرش و همینطور به خاطر آبروی خانواده پنهان میمونه.
و باز متاسفانه به علت غیرقانونی شدن سقط جنین( اینم بعد از انقلاب)، چقدر ازدواجهای صوری با عجله و ناجور( مثلا با یه معتاد) صورت میگیره و چقدر بچهی اینجوری تاحالا بهدنیااومده...
اینا اومدن تو روابط دختر و پسر محدودیت ایجاد کردن، محدودیت که چه عرض کنم، از کوچیکی دخترا و پسرا رو کاملا جدا از هم بار میارن بعدش توقع دارن اخلاق جامعه سالم بمونه. من پسر 18 سالهای رو میشناسم که حتی خواهر و مادر خودشو بیروسری ندیده و یا تا به حال اجازه نداشته دخترخالهو دختر عموشو ببینه. به محض در زدن خانوادهی دختردار باید در آشپزخانه قائم و به محض ورودشون به اتاق باید از خونه بیرون بره. خوب چه توقعی میشه داشت؟
سرشونو کردن زیر برف و هی میگن ایشالله هیچی نیست. عزیز من، از این چیزا ماشالله خیلی هست!
باید فکری کرد. فحش به برادر و یا پدر ومادر گناهکار هم هیچ دردی رو دوا نمیکنه. همهشون معلول این شرایطیان که اینا برای ماها درست کردن!
4- من تازگیها به این نتیجه رسیدم که با روزهدار بر سر سفرهی افطار نشستن، هزاران ثوابشکمی داره! میگی نه، امتحان کن:) فقط اولش موقع آبجوش و خرما یه کم خودتو کنترل کن. بعدش به فیوضات عظیمی نائل میشی! از آشرشته و انواع سوپها بگیر تا خورش قرمهسبزی و زرشکپلوبامرغ و عدسپلو و لوبیاپلو... برای دسر هم از شلهزرد و زولبیابامیه بگیر تا انواع کارامل و...
5- سبیلباروتی عزیزم(آره بهتره اینجوری صداش کنم) این گُل رو برام آورده:
استِرلیتسیا یا مرغ آتشین! مجبور شدم منظرهی زیبایی رو که پشتش پیدا بود حذف کنم. وگرنه معلوم میشد کجام:)
6- اولین طراحی با ذغال من از دوستام:) یه وقت شناخته نشن اینقدر قشنگ کشیدم:)
7- این عکس تاتر شهر رو به یاد داستان شبانههای عباسمعروفی و آنتیگون زیباشون گرفتم.
8- آخ جان... هخا بازم اومد:) میگه "موقع سنگبار(سنگسار) ژیلا برید همه با هم سرود ای ایران سر بدید تا مبارزهمون به نسیژه(فکر کنم منظورش نتیجه بود، تازه از اون لیوان پشت پرچم خورده بود زبونش موقع حرف زدن روی کلمات لیز میخورد) برسه."
بعدش گفت: "همه برید تو خیابونا هی قدم بزنید."انگار مردم ایران همهشون بیکارن و شکرخدا هیچکی برای سیرکردن شکم خانوادهش مجبور نیست دوسه شغل رو باهم داشته باشه.
و بعد:"موقع قدم زدن همهش به روی دیگران لبخند بزنید و بهشون بگید دوستت دارم.."
فکر کردم اگه مثلا من پاشم برم میدون انقلاب و در گوش همه بگم دوستت دارم، عکسالعمل خانوما: هزاران پشت چشم برام نازک میشه و صدها نفر میگن ایش، خاکبرسر لزبینت کنن. آقایون هم که تکلیفشون معلومه. هزاران شماره تلفن بهم میدن و صدها نفر دنبالم میفتن و فکر میکنن لابد خبریه...
و اما اگه یه پسر بره این کارو بکنه، از طرف جمعیت مبارز نسوان هزاران کیف و لنگهکفش و مشت بر کلهاش کوبیدهمیشه٬ از طرف بقیهآقایون هم روم نمیشه بگم چیا میشنوه:)
هخا جان یه جملهی بهتری برای مبارزه سراغ نداری؟
9- سرخوردگان میگویند
دریا را فراموش کن
روزی
حسرتِ همین رودخانه را
خواهی خورد...
(ارشیا)
اشتراک در:
پستها (Atom)