شنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۴

بازگشت گودزیتون

ششم فروردین یهو تصمیم گرفتیم بریم سفر . وقت نکردم آپدیت کنم و سریع تو نظرخواهیم نوشتم که شاید چند روزی نیام.(حواسم نبود نبود بعضی‌ها نمی‌تونن نظرخواهیمو باز کنن و یا اصلا نظرخواهیا رو نمی‌خونن)
و شروع کردم ساک بستن. فکر می کردم یکی دو روزه باشه، ولی تا امروز صبح طول کشید. (بعدش عین جسد افتادم رو تخت تا الان .)
جای همگی خالی، خیلی خوش گذشت. بخصوص که همه ی عزیزانم در کنارم بودند و جاهایی رفتم که تا به حال نرفته بودم.
باید اول ای میلامو بگیرم و کامنت‌هامو بخونم بعد شروع به نوشتن سفرنامه کنم.
نه نه... قبلش باید ساکم رو خالی کنم و کلی لباس و ظرف بشورم(شایدم بشویم). و برای رفتن به سیزده‌به‌در آماده شم.
امیدوارم به همه‌تون خوش بگذره!

راستی می‌دونین من تو این چند روز خیلی عاقل و فهمیده و خانوم شدم؟ کلاس نویسندگی رفتم و شیوه‌ی نگارش رو کامل یاد گرفتم و ....!:)
خیلی معلومه دروغ سیزده‌ست؟:( از کجا؟!!

-----------
خبر خوبی که با آفلاین گرفتم این بود که نجمه‌ آزاد شده.
و خبر بد این که مدیار به خاطر وثیقه‌ای ۱۰۰ میلیون تومنی در قزل‌حصار زندانیه.
- هاشميان اولين گل ايران رو به ژاپن زد.
- امروز دوست برادرم ساعت ۱۲ ظهر از ورزشگاه زنگ زد که ورزشگاه پرشده و دیگه جا نیست و همون تو تلويزيون نگاه کنيد بهتره!
-فکر کنم اگه ايران برنده شه حتما مردم می‌ريزن تو خيابونا برای رقص و شادی.
- اگه هم ببازیم فکر کنم آمار افسردگی بزنه بالا:)
با اولين گل چنان صدای جيغ و ويغی از همسایه‌ها شنيده شد که بی‌اختيار منم جيغ زدم:)

- اون‌قدر با هیجان و کمی عصبانیت مشغول جواب دادن به دو تا کامنت بودم( از لحن جوابم در کامنت‌ شماره۱۹ معلومه...واقعا نمی‌دونم یه عده چطور به خودشون اجازه می‌دن این‌قدر در روابط خصوصی دیگران دخالت کنن) که مدتی از فوتبال رو از دست دادم . ولی خوشبختانه به ديدن گل رسيدم!
- اگر نظری داريد لطف کنيد در همون نظرخواهی قبلی بنويسيد.

- مصاحبه‌ی جالب نویسنده‌ی وبلاگ بيلی‌ومن(اسد) با عبدالقادر بلوچ... خيلی دوست داشتم بيشتر این طنزنویس شیرین‌زبان رو بشناسم که اين آرزوم برآورده شد:) تازه عکسش هم گذاشته! چه چهره‌ی مهربونی داره.
از زندگیش در کانادا گفته. از سابقه‌ی مطبوعاتی و نویسندگی‌ا‌ش. از همکاری‌ا‌ش با هادی خرسندی. نظرش راجع به ابراهیم نبوی و نوشته‌هاش وقتی در ایران بود و وقتی به خارج از کشور رفت...

- ايران ۲-۱ ژاپن رو برد. تو محله‌ی ما هر کی هر چی ترقه و فشفشه از چهارشنبه‌سوری براش باقی مونده بود آورد و در کرد. صدای سوت و ترقه و انفجار از کوچه‌ها میومد. منم به خاطر حمایت از خلق قهرمان فوتبال‌دوست هفت هشت تایی سیگارت از بالکن پرت کردم تو خرابه‌ی بغلی:)
تو شهر نرفتم ببینم چه خبر بود.

- مصاحبه‌ی بچه‌های آزادی بیان با آرش سیگارچی... از هر دری... از زندان... از اتهاماتی که به او زده‌اند... از مصاحبه‌ش با راديو فردا... چاپ نامه‌اش در اينترنت و...

- قربون دستت که اون تبليغ کرم لولان (کرمی که می‌لولد) رو برداشتی و گذاشتی اون زير:) هر وقت میومدم تو وبلاگم سرکم گيج می‌رفت:)

- چه بامزه! گناه‌کار واقعا بازی ایران و ژاپن رو آنلاین گزارش کرده:))