2- فکر می کنم ساعت سه بعد از ظهر زوده برای تظاهرات. هوا روشنه و تا شروع کنی شعار بدی و یا مشتتو هوا کنی تابلو می شی. بهتره ساعتش دم غروب باشه تا هم کسایی که سر کار می رن تعطیل باشن و هم هوا رو به تاریک شدن باشه.
3- خیلی ها رستوران "پسرخاله" رو تو شهر هشتگرد می شناسن. صاحبش با فروش چند تا گردن در روز شروع کرد و یواش یواش سبزی پلو و گردنش اونقدر معروف شد که تقریبا تموم گردنهای کشتار اون روز هشتگرد و کرج و توابع رو می خرید و باز کم می آورد. ساعت یک و ربع باید به جوجه کباب و چنجه و کوبیده رضایت می دادی. از یه مغازه کوچولو شد یه تالار چند طبقه با حیاط و تخت و آبنما. یه طوطی سخنگو هم اون گوشه مردمو سرگرم می کرد. خیلی ها از میدون تجریش و ونک کیلومترها راه می کوبیدن برای خوردن ناهار در پسرخاله.
حالا چند وقتیه که پسرخاله رو بستن. گردن خورای حرفه ای حکایت می کنن که یه اطلاعاتی از صاحب رستوران آدرس دستشویی رو می پرسه و او هم توالت رو نشون می ده و به شوخی می گه بیت رهبری اونجاست. بیسیم از جیب مشتری درمیاد و برادرا خودشونو در اسرع وقت میرسونن. حالا رستوران بسته ست و صاحبشو بردن به اونجایی که عرب نی انداخت.
یعنی این اطلاعاتی ندیده بود نشنیده بود, این "خدمت بیت رهبری" در بین مردم جا افتاده. همینطور که قدیم می گفتن : خدمت خلیفه!
4- اوضاع کرج... بسیجی های کرج قاطی کردن
پستهای ایست و بازرسی بسیجیها در خیابانهای کرج و رفتار وحشیانۀ آنها با مردم!
5- دیکتاتور به پایان سلام کن....
بالاترین