فاطمه راکعی, نماینده سابق مجلس (دوره ششم) که الان هم دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نواندیش و هم استاد دانشگاه و شاعر هستن، در روزنامه اعتماد امروز یکشنبه 27 بهمن مقالهای نوشته به اسم"انتظارات زنان از انقلاب".
به نظر من خانم راکعی در این مقاله خواسته از صورت مسئلهای غلط، به جواب درستی برسه که همانا لزوم تغییر قوانین تبعیضآمیز اسلام 1400 سال پیشه.
او در مقدمه نوشته :
"ايرانيان از دوران باستان مردماني دين دار، معنويت گرا و آراسته به فضايل اخلاقي بوده اند، به همين جهت زماني که زيبايي هاي اسلام را دريافتند، عاشقانه و آگاهانه(!) آن را پذيرفتند."
و..." در اين ميان زنان به خاطر بيداري معرفتي و آگاهي هاي ذاتي و فطري که همواره در طول تاريخ داشته اند، مدرنيزاسيون صوري، رواج بي بندوباري و عدم تقيد به اخلاق را برنتافتند و در مقابل اقدامات اجبارانه و آمرانه يي چون کشف حجاب و ترويج فرهنگ مبتذل و عروسکي و مصرفي ايستادگي کردند."
من میخوام بدونم واقعا چه تعداد از زنانی که در انقلاب واقعا شرکت کردن(نه اون چند تا راهپیمایی بخصوص) خواهان حجاب و زندگی بر طبق اصول اسلام بودن؟ چون من از هر خانمی که تو انقلاب شرکت داشته سوال کردم هیچکس چنین چیزهایی تو فکرش نبوده. همه میگن آزادی عقیده میخواستیم و عدالت در تقسیم ثروت و رفاه اجتماعی...
در دوران شاه زن چادری بود. زیاد هم بود... اگر دوران رضاشاه به چادریها سخت میگرفتن، در دوران محمدرضا نشنیدم چادر از سر زنی بردارن.
دوران انقلاب خانمهای چادری و خانمهای بیحجاب به یک اندازه از اوضاع مملکت در رنج بودن اما هیچکدوم در فکر این نبوده که بعد از انقلاب خانمهای نوع دیگر رو شبیه خودشون بکنه. یعنی چادریها بگن فعلا با بیحجابها متحد میشیم بعد که به نتیجه رسیدیم چادر سرشون میکنیم و یا خانمهای بیحجاب قصد بر داشتن چادر و روسری از سر مادر بزرگها و خانمهای همسایه خود داشته باشن.
شاید عدهای از مردان بازاری و اقلیتی جزماندیش دوست داشتن که اسلام 1400 سال پیش دقیقا اجرا بشه و زن بره تو پستو و برای در خونهها هم کوبههای زنونه مردونه بگذارن. که متاسفانه هم حرف همین گروه اقلیت دقیقا(بدون کوبه ) اجرا شد و مدتی از انقلاب نگذشت که مانتوهایی شبیه کیسه گونی تن زنها رفت.
اگر حرف خانم راکعی تا اینجا درست باشه پس خانمها باید کلی خوشحال میشدن از تموم شدن بیبندوباری .
اما میبینیم خانمها دقیقا خلاف این رو ثابت کردن و در این مدت سیسال بعد از انقلاب زنها مبارزهای خستگیناپذیری بر علیه حجاب و قوانین ضد زن اسلامی شروع کردن و در مراحلی هم موفق شدن و حجاب از اون مانتوهای گشاد و پرچین و بلند تا نوک پا تبدیل شده به تونیکهایی تا زیر باسن و روسریهای با ضلع 120 سانتیمتر و مقنعههایی تا کمر تبدیل شد به روسریهای شصت تا هشتاد سانتیمتری...
و تمام این سیسال خانمها و عدهای از آقایان روشنفکر مبارزه کردن برای تفهیم این مسئله که قوانین مذهبی به هیچوجه برای خانمهای عصر جدید مناسب نیست.
خانم راکعی با آوردن چند نقل قول از امام در کتاب صحیفهی نور مثل:
"ما نهضت خودمان را مديون زنان مي دانيم. مردها به تبع زن ها در خيابان ها مي ريختند. تشويق مي کردند زن ها مردان را. خودشان در صف هاي جلو بودند."
و...
«خيال مي کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه نشين کند، چرا با درس خواندن زن مخالف باشيم؟ چرا با کار کردن او مخالف باشيم؟ چرا زن نتواند کارهاي دولتي انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنيم؟ زن چون مرد، در تمام اينها آزاد است. زن هرگز با مرد فرقي ندارد. آري در اسلام، زن بايد حجاب داشته باشد، ولي لازم نيست که چادر باشد، بلکه زن مي تواند هر لباسي را که حجابش را به وجود آورد، اختيار کند.»
خواسته بگه، اوج روشنفکری اسلامی در وجود حضرت امام بود و اگر عقاید اون اجرا میشد زنان ایرانی در اوج خود بودن و چیزی کم نداشتن.
یعنی بله، به نظر خانم راکعی هم حجاب باید اجباری بشه اما چادر نه.
از نظر او اینکه هر زنی روسری باید سرش باشه و هیچ تار مویی ازش بیرون نباشه و مانتوش تا سر قوزک پا بشه، گردنشم معلوم نباشه،خیلی طبیعیه. اما چادر پوشیدن عقبموندگیه.
خانم راکعی بعدش میاد از فعالیتهاش در مجلس ششم میگه که اتفاقا فعالیتهای درستی بوده و تناقض داره با طرح مسئله:
"نمايندگان زن مجلس ششم فراکسيون زنان را تشکيل دادند. در قالب اين فراکسيون ديدارهاي متعددي با مجتهدان و علماي برجسته و مسوولان طراز اول کشور داشتيم و لزوم تغيير قوانين تبعيض آميزي مثل قانون ديه، طلاق، ارث، شهادت و برخي قوانين مربوط به مجازات ها و استخدام کشوري را براي آنها تشريح کرديم و خواستار آن شديم که کمک کنند تا از کليه قوانين تبعيض زدايي شود و خوشبختانه بسياري از علماي عظام حمايت کردند. مشکل از آنجا شروع شد که از حدود 45 طرح و لايحه يي که به مجلس برديم، شوراي نگهبان بيشتر آنها را رد کرد و در نهايت با همه تلاش هاي ما 25 طرح به قانون تبديل شد که بيشتر آنها نيز از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام به تصويب رسيد. اگرچه مصوبه هاي مجمع نيز آن چيزي نبود که مد نظر ما بود، اما بهتر از هيچ بود."
خوب، خانم راکعی عزیز اگه زنها همه تشنهی اسلام و دین بودن شما باید قوانینشون هم به دیده منت پذیرا باشید پس چرا اینهمه نیرو گذاشتید برای تغییر اونها و برای تفهمیش به علمای ِ دینی که مردم با تموم وجود میخواستنش...
شما گفتید که:
"در سال هاي اخير شاهد هستيم که برخي گروه ها و افراد هر چند اندک هستند، قصد دارند وضعيت زنان را به 100 سال پيش بازگردانند"
در سالهای اخیر؟ و یا این گروه تمام این مدت سیسال چنین قصدی داشتند و عمل هم کردن و اگر شما میبینید اوضاع کمی بهبود پیدا کرده فقط در اثر مبارزات مداوم و پیگیر خود زنها بوده نه اینکه دولت اسلامی به ما داده باشه.
و در آخر خانم راکعی چاره کار رو فقط در نشان دادن سیرهی امام میدونن:
"اين عده آن همه تاکيدات پيامبرگونه حضرت امام درخصوص جايگاه و موقعيت زنان را ناديده و ناشنيده مي گيرند و با کمال تاسف اين حرکات را به اسم انقلاب و امام انجام مي دهند. مقابله با اين تفکر آگاهي بخشي علماي طراز اول همفکر حضرت امام در مورد مساله مقتضيات زمان را مي طلبد. جامعه زنان از خانواده و فرزندان حضرت امام(ره) نيز انتظار دارند که بيش از گذشته در تبيين صحيح نظرات حضرت امام درخصوص زنان تلاش کنند و سيره عملي حضرت امام در رفتار با همسر بزرگوارشان، دختران شان و...را بازگو کنند."
یعنی فقط همین چاره کاره خانم راکعی؟
یعنی اگه ما بیاییم 70 میلیون کتاب در مورد سیره عملی حضرت امام در مورد رفتار را همسر بزرگوار و دخترهاشون چاپ کنیم و بدیم همه مردم ایران بخونن وضع همه زنها خوب میشه و انتظارات زنان از انقلاب برآورده شده؟
مشکل همین بوده واقعا؟
عجب!
احتمالا خانم راکعی برای نمایندگی دورهی بعد قراره کاندیدا بشه و بقیه مشکلات مارو حل کنه.
(البته فعالیتهای مثبت خانم راکعی بر ما پوشیده نیست اما این نوشته کمی تا قسمتی یه جوری بود...)
اشتراک در:
پستها (Atom)