جمعه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۵

روز جهانی زن بر همه‌ی آزاد اندیشان مبارک!

1- از روز 13 اسفند بانگراني هي شماره مي كنم. انسان‌های دربند‌ ‌را شماره‌می‌کنم. 33 منهاي هشت... وای... هنوز 25 نفر موندن... منهاي هفت.... هنوز 18 نفر در بندن... منهاي 15، موند سه تا... پس کی این ‌سه‌تای آخر آزاد می‌شن؟ آخیش... ژیلا هم آزاد شد. برای شادی و محبوبه نگرانم. ولی حتما تا روز 8 مارس آزادشون می‌کنن... نه‌نه نگهشون داشتن فعالین بترسن و مراسمو به‌هم بزنن... ای وای ... از اول باید شماره کنم.. دو به علاوه‌ی 15... می‌شه 17... البته نیروی انتظامی بازداشت 4 نفر رو تأیید کرده. مارال یکیشونه... اسم بقیه؟

2- صحبت چند روز پیش با یک مقام مسئول:
- اجازه می‌خواهیم روز 17 اسفند از سالن ... استفاده کنیم برای برنامه‌ی روز جهانی زن.
با تعجب: روز جهانی چی چی؟
- زن.
-با خوش‌خلقی: مگه تولد حضرت فاطمه همین چند ماه پیش نبود؟ تو همین سالن هم کلی برنامه داشتیم.
- روز مادر نه! روز جهانی زن!
کمی اخم : مگه ما زن بهتر و کامل‌تر از حضرت فاطمه هم داریم؟
- خوب نه... اما این یه روزیه که همه در جهان به رسمیت می‌شناسنش. در آمریکا کارگرای زن سال هزار و هشتصد و...
پرید تو حرفم!
- در کجا؟ آمریکا؟ اونم کارگرا؟ مگه ما کمونیستیم؟
با خنده: ای بابا ، خدا نکنه( تودلم. حالا چه فرق داره!) این روزیه که همه با هر عقیده‌ای تو دنیا قبولش دارن.
- خانم فلانی، از شما توقع نداشتم. ما مسلمونیم. بهترین الگوی ما فاطمه علیه‌السلامه!
الکی می‌پرونم:
- اما تهران کلی مجوز دادن بابت اینجور مراسم.
ریشش رو می‌خارونه... با نگاه بدبینانه‌:
- عجیبه. خوب اونجا تهرانه. (چشمش رو می‌بنده و سرش رو به طرفین تکون می‌ده)متاسفم اینجا امکان نداره...
من عکس‌العمل معمولی نشون می‌دم. می‌گم باشه... و حرف دیگه‌ای رو پیش می‌کشم.
موقع خداحافظی:
- راستی خانم .... اگه دلتون خواست می‌تونید اسمتونو تو لیست سهام عدالت وارد کنید. شاید به خاطر فعالیت‌هاتون بهتون دادن
من تو دلم:(سهام عدالت می خوام چیکار؟ من خود عدالتو می‌خوام!)
- نه، مرسی! با اجازه.خداحافظ...
با نگاه بدبینانه‌ای بدرقه‌م می‌کنه.

3- . از دیشبش با سی‌با سر رفتن یا نرفتن بحث داشتیم. نه که مخالف باشه. ولی می‌گفت حتما بزن بزن و بگیر بگیره... گفت اگه رفتی خیلی مواظب باش. بگیرنت دیگه شناخته می‌شی و ممکنه خیلی از کارهای ان‌جی‌اویی که می‌کنی دیگه نتونی ادامه بدی. ببین کدوم برات مهم‌تره. می‌دونی که اینجا با تهران خیلی فرق داره... گفتم دوتاش برام مهمه...
با مترو رفتم تهران و از اونجا به میدون بهارستان
با اینکه یک‌ساعت و نیم جلوتر راه افتادم، دیر رسیدم. شلوغ پلوغ بود. تعداد مأمورا خیلی بود با قیافه‌های خشن و سرخ‌شده. معلوم بود حسابی مشغول فعالیت بودن. همینطوری الکی به من چند زن معمولی(یکیشون با زنبیل خرید) با باتوم گفتن برگردید. گفتیم کجا؟ یکیشون حالت حمله گرفت. گفتم راهم از‌این وره. گفت گمشو جن..
ما به هم نگاه کردیم و برگشتیم و من چند قدم بعد دوباره برگشتم... چشم می‌نداختم ببینم آشنایی می‌بینم یا نه...
جلوی مجلس که به هیچوجه نمی‌ذاشتن بریم...
دیدم چند تا زن می‌دون و یکیشون داشت زمین می‌خورد. اومدم بگیرمش که دیدم یه آشناست. مقنعه پوشیده بود. تعجب کردم. هیچوقت تو این خط‌ها نبود.
گفتم شما اینجا؟ آخه معلم بود و تقریبا مذهبی.
گفت از صبح اینجاییم. برای حقوق معلم‌ها اومدیم.
بعد تعریف کرد که داشته با دوستانش صحبت می‌کرده (راجع به اینکه اگه به خواسته‌هاشون بها ندن امتحان خرداد ماهو از بچه‌ها نگیرن)و نمی‌دونسته روز زن هم امروزه. که یهو شلوغ می‌شه و...
باتوم به کمرش خورده بود و دیسک کمرش اذیتش می‌کرد. گفت نرو جلو حسابی می‌زنن.
از درد نفسش بند میومد. گفتم کمک می‌خواهید؟ می‌خواهید ببرمتون دکتر. گفت دکتر نه... اگه لطف کنی تا خونه همرام بیای ممنون می‌شم.
توی راه کلی حرف زدیم. حرفاش پر از درد بود... توقع زیادی نداشت... فقط نان می‌خواست و کمی عدالت و رفاه....
و جوایش تنها باتوم بود... او جایزه‌ی زن بودن و معلم بودنش رو یک‌جا گرفته بود...

موقع برگشتن فکر می‌کنم شب در اینترنت می‌تونم بفهمم سر ساعت دو جلوی مجلس چه خبر بوده.
اولین سایتی که لینکشو دوستی فرستاده سایت ادوار نیوزه.
بعد می‌رم سراغ وبلاگ سیبیل طلا، پرستو و....
چه کسی خواهد من و تو ما نشویم؟

اما این سیل را سر باز ایستادن نیست!

4- ای زنان ایران وقت انقلاب است... ( اینو من نمی‌گم. یه ترانه می‌گه).
این آهنگ گیسو شاکری که لینکشو در وبلاگ جی لندنی دیدم، بعد از حادثه‌ (مراسم؟) امروز، اشکمو در آورد...






1:21 | Zeitoon | نظرها

چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵

زنان زندانی ما را هر چه زودتر آزاد کنید!!

1- امروز 8 نفر از دستگيرشده‌ها آزاد شدن:
پرستو دوکوهکی، سارا لقایی، ساقی لقایی، نیلوفر گلکار، پرستو سرمدی، ناهید انتصاری، فریده انتصاری و سارا ایمانیان .

2- فردا هم قراره 5 نفر دیگه آزاد بشن:
ناهید کشاورز، ناهید جعفری، آسیه امینی، سمیه فرید و زینب پیغمبرزاده.

3- تعداد دستگیر شده‌ها 33 نفر بوده که اگه هشت نفر امروز و پنج نفر فردا رو ازشون کم کنیم می‌مونن 20 نفر.
پروین اردلان ام اس داره و رضوان مقدم دچار زونا شده که می‌دونید دردش خیلی طاقت‌فرساست.
شهلا انتصاری تو انفرادی در شرایط سختی به سر می‌بره!.
کاش این سه نفر جزء اولین گروه آزادشده بودن...
امیدوارم قطار آزادسازی‌شون هم ترمز و دنده عقب نداشته باشه.

4- اسامی 33 نفر دستگیرشده‌های اولیه از سایت تغییر برای برابری:
نوشين احمدي خراساني- پروين اردلان- ناهيد کشاورز- محبوبه حسين زاده- محبوبه عباسقلي زاده- نيلوفر گلکار- پرستو دوکوهکي- مريم ميرزا- مريم حسين خواه -سارا لقایی- ناهيد جعفري- مينو مرتاضي- فاطمه گوارايي- شهلا انتصاري- سوسن طهماسبي- آزاده فرقاني- ژيلا بني يعقوب- ناهيد انتصاري-آسيه اميني- شادي صدر- ساقي لقايي- ساغر لقايي- الناز انصاري- سارا ايمانيان- جلوه جواهري- زارا امجديان- زينب پيغمبرزاده - نسرين افضلي- مهناز محمدي- سميه فريد- فريده انتصاري- رضوان مقدم- سارا لقماني.
در کنارشان ایستاده‌ایم/ لیلا سهرابی

5- موندم این مسئولین حکومتی چطور می‌خوان از این 33 نفر و از کل زنان و از کل مردم ایران و از کل مردم جهان معذرت بخوان!
این حماقتی که مرتکب شدن خیلی براشون گرون تموم می‌شه!

6- در قانون شما اگر زن هستم
بر ریشه تبعیض تبر زن هستم!
از هیبت غول سان نمی ترسم هیچ
تهدید نکن حقیر! من زن هستم!
(ساقی لقایی، بند 209 اوین، چهارده اسفند ۸۵)

7- آقایون خواب نمونین بیدار شین!

8- تازه‌ترین خبرها رو در سایت زنستان بخونید...

9- اگر اونجا براتون فیلتره در وبلاگ بلوط بخونید...

10- پتیشین " در خواست آزادي بي‌قيد وشرط مدافعان حقوق زنان که در تاريخ 13 اسفند 1385 دستگير شدند" به فارسی...

11- همون پتیشن به انگلیسی...

12- مرمر و آذر عزیز پیشنهاد دادن هر کس در هر نقطه‌ای از دنیا در مراسم روز جهانی زن، هشتم مارس شرکت می‌کنه خبر این دستگیری‌ها رو پخش کنه.
متن انگلیسی می‌تونه همینی باشه که مرمر در کامنت شماره 80 گذاشته.
تا همه بفهمن اینجا کوچکترین صدای حق‌خواهی چطور سرکوب می‌شه.


13- پرتره ای از پروین اردلان به قلم مهرانگیز کار...
چقدر این نوشته‌ی مهرانگیز قشنگه.. و آدم، ندیده، عاشق شخصیت پروین می‌شه...

14- اینطور که می‌بینم برنامه‌های زیادی برای 8 مارس، روز جهانی زن در تهران برگزار می‌شه. البته این‌طوری خطرش کمتره. اما اگه می‌شد همه با هم متحد می‌شدن و یک‌جا جمع می‌شدن، خیلی خوب می‌شد.
( و البته و متاسفانه سرکوب هم راحت‌تر بود.)
آخه جشن گرفتن روز جهانی زن چه خطری داره برای شما؟ چرا این‌قدر می‌ترسید؟ شما هم شنیدید انقلاب بعدی به دست زنان انجام می‌گیره؟:))
من قول می‌دم با شما کاری نداشته باشن. برید به مقرهاتون راحت بخوابید:)

15- اینم متن "تجمع زنان برای روز جهانی زن" که در پست قبلی یادم رفت بذارمش...

16- بیانیه‌ی پن‌لاگ به مناسبت روز جهانی زن...

-----------
حالا یک نوشته‌ی خوشحال کننده:
قسمت دیگری از سفرنامه‌ی ولگرد عزیزم( که به صورت نامردانه‌ای در نظرخواهی نوشته شده بود.)
اگه من نمی‌دیدمش چی می‌شد؟!

باز هم خاطره ای از سفر ایران در رابطه با خانم ها:
چند روزبعد از ورودم به ايران در خانه خواهرم روزی / ۵ تن / از دختران برادران و خواهران ام همه باهم بديدن ولگرد امدند.
از در که وارد شدند به احترام انها بلند شدم. و تا جلو در رفتم بعد از بوسيدن یک یک انها خودشان را يک بيک معرفی کردند ..
بعد از به دور انداختن روسری ها و مانتو هایشان به هر گوشه ای .. همراهم به اطاقی که روی زمین نشسته بودم امدند.
من عمو جان يا دايی انها بودم روی زمین دورم نشستند سعی ميکردم اسم انها به خاطرم بسبارم که کدام از انها خواهر زاده کدام برادر زاده است . خوب زياد هم فرقی نداشت . انها که نمی فهمیدند
وای
در ابتدا چقدر برای ولگرد مشکل بود نشستن بين ۵ زن غريبه!! و گوش کردن به قربان صدقه رفتن هايشان و بی احساس بودن به انها ..
چون زمانی که من ايران را ترک کردم انها کودکانی کم سن و سال بودند..
حالا انها خانم هایی بودند بالای ۳۰ سال که چندين سال بود که ازدواج کرده بودند و داری همسرو بچه بودند..
به يک يک نگاه ميکردم همه شان زيبا و ارايش کرده و سانتی مانتال بودند گويی بالماسکه امده بودند..
شايد هم ميخواستند دايی يا عموی جاتشان را تحت تاثير قرار دهند ..!!
نه اين فکر بدی بود. چون باور دارم برعکس مردها بيشتر زن ها آرايش ميکنند تا خودشان را تحت تاثير قرار دهند اين اشتباهی است که بيشتر مردها ميکنند...
از رندگی در امریکا و حال وروزگار خانواده ام و هماطاقی ام از مارمولکی!! که بزرگ کرده ام ..!!و از در دیوار بالا می کشد .. از شغل و سر گرمی و سلامتم ..نوع اتومبیل ام ..!! حتی فیلم و موزیک هم هر یک از انها سوالی کرد که جوابی مجبور بودم بدهم ..
پذيرايی شروع شد..
يکی از انها سیب توی دهانم ميچاند و ديگری جعبه خرما را دستش گرفته منتطر بود تا بمجرد اینکه استکان چای ام را در دستم بگیرم انرا در دهانم فرو کند !۱
و ديگری سينی شيرينی را جلوام نگاه داشته و با خواهش التماس از دايی جان ميخواست با چايش انرا بخورد .. و ديگری داشت پرتقال پوست ميکند واماده بود
که بلا فاصله در حلقومم بگذارد ..
فکر کردم بهتر است.. دهانم همچنان باز نگاه میداشتم
تا هر کدام از انها هر جه دلش خواست در دهنم بگذارد..!!
براستی
از آن همه مهر انها شرمنده شدم با /ادمی/ اين کار را ميکردند
که هيچ کاری برای انها در عمرش انجام نداده بود..
برای من فقط رابطه خونی بود که ميتوانستم احساس نزديکی با انها کنم .
وگرنه فکر ميکردم هيج وجه مشترک فکری با هيچ يک از انها ندارم که البته سخت اشتباه کردم بعدا خوب فهمیدم مارمولک من در امریکا هزار دیگر سال دیگر به اندازه اینها
زندگی را لمس نخواهد کرد....
تنها مرد بین انها ولگرد بود
صحبت هايشان شروع شد همه انها باهم حرف ميزدند ..بنطرم میرسید اینها هم تازه همدیگر را دیده اند کلی باهم حرف داشتند..
به هم مهلت نمی دادند در باره شوهرانشان وبجه هاو مدرسه يشان.. کارخانه و اسباب و اثاثيه و گرانی اجناس خوراکی و پوشاک قيمت لوارم ارايش.. و تراقيک هر کدام چیزی میگفتند کلی به معلومات ولگرد اضافه میکردند...
و نوبت به سياست که رسيد مقداری ناله و نفرين به ملا ها ..
گويا اصلا فراموش کرده بودند به ديدن دايی جان يا عمو جانشان امده اند گاهی.. برای هم حرف میزدند برای ولگرد حرف های انها جالب بود سعی میکرد صحبت های انها را بفهمد .. که البته زیاد هم اسان نبود
گاهی با دايی جان عمو جانی سعی ميکردند توجهم را به حرف هايشان بیشتر جلب کنند ...
نميدام چطور شد که يکباره بحث شان بر سر تساوی زن و مرد و اخلاق های زن و مرد ها کشانده شد
يکی از انها گفت:
-- دايی جان من اصلا به تساوی زن مرد اعتقاد ندارم چون اين دوتا يک جيز يکسان نيستند که باهم مساوی باشند..در بسیاری از چیز و کارهایی که میکنند نمی توانند یکسان باشند
فقط در داشتن حقوق اجتماعی باید مساوی باشند...راستی دايی
در امريکا رنها همان حقوفی دارند که مردها دارند؟
ـــ عزيز جان
اصلا معنی تساوی حقوق بين زن مرد در امريکا مطرح نيست هر دو انسان هستند و داری حقوق مساوی هستند
هر چند بعضی معتقدند زن ها سياهان و گی ها در بعضی موارد در امريکا / مساوی تر/ هستند.!!
يکی از انها گفت :
ــ دايی جان خوش بحالشان..
يک دفعه صحبتهايشان به اختلاف اخلاق زن و مرد کشيد ..
يکی از انها که از هم ساکت تر بود گفت یک سوال از عمو جان دارم
همه ساکت شدند گفتم بفرمایید
گفت :
عمو جان شما فکر ميکنی زنها بيشتر بهشت ميروند و يا مردها؟
ـــ عزيز جان اول بايد از من سوال کنی بهشت و جهنم را قبول دارم يا نه ؟
گفت :
من فکر ميکنم ..
مرد ها بيشتر بهشت ميروند
يک دفعه صدای اعتراض بقيه بلند شد به اعتراض انها گوش نکرد و ادامه داد دايی جان شما قضاوت کنید زن ها بيشتر حسود هستند يا مرد ها..؟. زن ها بيشتر غيبت ميکنند يا مردها ؟
زن ها بيشتر تهمت ميزنند يا مردها ؟... زن ها بيشتر پلتيک ميزنند يا مردها ؟زن ها سلیطه بازی در میاورند یا مرد ها ؟
--- یکی گفت عزیزجان این مرد ها هستند که اززنها سلیطه میسازند
يکی دیگر از انها فرياد کشيد :
خفه شو اینکه از از مرد ها دفاع میکنه ..
دايی جان چون سه تا پسر داره برای اين است که از مردها سنگ مردها را به سینه میزنه...
يکی ديگر از انها گفت
مردها بيشتر دروغ به زنشان ميگويند يا مردها ؟
بالانسبت شما دايی جان مرد ها دروغ گو ترین موجودات عالم هستند
و من در جواب انها

گفتم عزيز جان جون نمیخواهند همسر شان را ناراحت کنند!!
ضرب المثلی است که
ميگويد:
به دونفر دروغ بگو وگرنه تو مشکل می افتی به همسرت و به پليس...
........................

چرا شما بانوان فکر میکنيد حقوق زن در جمهوری اسلامی پایمال شده ..
دور از عدالت است که بگوییم در اسلام به زنان بی توجهی شده اين همه توجه رسول خدا به شما کم تان است..
ايکاش مردان هم این چنين مورد توجه انبيا بودند ..
ازکتاب/ تفسير آداب وسنن پيامبر گرامی اسلام /
تقسير الميزان جلد ششم
علامه ی طبا طبا يی رضوان الله عليه
به این دو حدیث توجه بفرمایید :
اميرالمومنين در باره رسول خدا چنين فرموده اند:
نقل از کتاب کافی :
" آن جناب از سلام دادن به زنان جوان کراهت داشت..
می فرمود ميترسم از آهنگ صدای انها خوشم بيايد..."
(زیتون: چه شود!!!)
از امام صادق نقل شده :
چهار چيز از اخلاق رسول خدا بود
عطر زدن
باتيغ ازاله مو کردن
نوره کشيدن(دی‌یر ولگرد جون، وات ایز نوره کشیدن؟)
زياد با زنان هم خوابی کردن ...
(ولگرد)



2:00 | Zeitoon | نظرها
لینک‌ها در وبلاگ اصلی زیتون دات کام.

حق خواهی با دستگیری از بین نمی‌ره!

در صفحه‌ی 6 روزنامه‌ی ایران شنبه 12 اسفند، ستون سلام ایران، که پیام‌های ای‌میلی و تلفنی مردم رو چاپ می‌کنه، از قول مردی نوشته:
" دو سال پیش پسرم در حال ربوده شدن از در منزل، به وسیله‌ی مادرش(یعنی زنش) نجات پیدا کرد. به مراجع قضایی شکایت کردیم اما چون تنها شاهد ما خانم همسایه بود، شکایت ما به‌جایی نرسید!"
حالا این آقا با دیدن خبر دستگیری جنایتکاری به اسم سایه‌ی شیطان، و احتمالا تأیید زن همسایه،‌ متوجه شده که این مرد همون کسیه که می‌خواسته پسرش رو بدزده.
حالا اگه دوسال پیش به‌جای "زن همسایه"، " مرد همسایه" ماجرای بچه‌دزدی رو دیده بود شهادتش قبول می‌شد. دنباله‌ی شکایت این خانواده گرفته می‌شد و با چهره‌نگاری می‌تونستن شناساییش کنن و از بقیه‌ی جنایت‌های این آقای " سایه‌ی شیطان" محترم جلوگیری می‌شد..!
شهادت زنِ تنها یعنی کشک.
اگر یک مرد همسایه هم این ماجرا رو دیده بود، تازه شهادت زن همسایه نصف اون مرد حساب می‌شد.
حالا که ماها(در قرن 21) می‌گیم بابا جان زن یعنی یه آدم درسته، با تموم حقوق شهروندی- انسانی مساوی با مردان، برادرا به تریج قباشون بر می‌خوره و می‌گیرن و می‌بندن و قلع و قمع می‌کنن.
که یعنی شماهای نصفه! برین بتمرگید سر جاتون!
امروز صبح تجمع زنان در جلوی دادگاه انقلاب که برای اعتراض به فراخوانده شدن چند نفر از فعالان جنبش زنان با کوشش فراوان مأموران حکومت جمهوری اسلامی از هم پاشیده شد و به قولی 36 نفر، به قولی دیگر 40 نفر و از قول یک خبرگزاری دیگر 50 نفر دستگیر شدند.
حالا پنجشنبه به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن 2 تا 3 بعد از ظهر جلوی مجلس جمع می‌شیم!
( ممکنه مکان و وقتش عوض شه!)
تا اعتراض کنیم به این قوانین قدیمی و تاریخ مصرف گذشته!
نمی‌دونم با توجه به حساسیتی که اینا به مجلس دارن اینا می‌خوان چیکار کنن. اما می‌دونم این خواسته‌ی ما برای اجرای عدالت و دنیای عاری از تبعیض از دل ما هرگز پاک نمی‌شه.
این سیلی‌یه که راه افتاده و هیچ سدی یارای مقاومت در برابرش رو نداره.
همون‌طور که هیچ سدی نمی‌تونه جلوی معلم‌ها رو بگیره.
همین‌طور راننده‌های شرکت واحد ...
و به‌زودی تموم مردم...

--------------
پ.ن
(چند لینک معرفی شده توسط دوستان)
1- گزارش فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی - به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن

2- من آنجا بودم...
گزارشي از يك شاهد عيني تجمع زنان جلوي دادگاه انقلاب.

3- بخش‌هايي از كتاب " به من نگاه كن!" نوشته‌ي مهرانگیز کار...


4- وبلاگ اخبار جنبش کارگری...

5- در مورد قرار روز 5 شنبه جلوی مجلس، باید توضیح بدم که ممکنه ساعتش بیفته به ده صبح تا دوازده. شاید جاش هم عوض بشه. بستگی به شرایط داره. تو این موقعیت که بیشتر بچه‌های فعال زنان دستگیر شدن تصمیم‌گیری برای بقیه احتمالا کمی سخته. شایدم بیشترشون رو نگه‌دارن بعد از هشت مارس آزاد کنن.

6- "آزادی عزیز" در کامنت شماره 17 نوشته:
این نوشتار به صورت اختصاصی (Exclusive) برای وبلاگ زیتون نگاشته شده و در جای دیگری انتشار نیافته تا که شاید سپاسی باشد بر زحمات تمامی زیتونهایی که برگهای مادرانشان (درختان زیتون) همواره سمبل میهن پرستی، آزادی و آزادیخواهی در جهان بوده است.
بنابراین از تمامی دوستان خواهشمند است که ضمن تکثیر این نوشتار برای آگاهی هرچه بیشتر جامعه وبلاگ نویسان ایرانی، جهت حفظ حقوق این نویسنده نام وبلاگ زیتون را به عنوان دارنده حق کپی رایت این نوشتار بیاورند. زیتون عزیز هم به عنوان صاحب معنوی این نوشتار، این حق را برای خود محفوظ دارند که آن را به نام خویش در صفحه اصلی وبلاگ قرار دهند.
دوستدار ایران و ایرانی،
ش.ف
نوشته‌شو اینجا می‌گذارم:
"تقدیم به آنان که با قلم، تباهی درد را به گوش جهانیان پدیدار میکنند:
««آسیب شناسی جنبش زنان و ضرورت حفظ اتحاد»»

گیرم که میگیرید، گیرم که میبندید، با رویش دوباره جوانه چه خواهید کرد؟
متاسفانه باز هم برگی دیگر از جنایتهای رژیم اسلامی ورق خورد و این بار تیغ جلادان خودپرست بر پیکر نحیف جنبش زنان ایران فرود آمد. بله جنبش! چرا که اگر تا دیروز حرکتی آرام و قانونی برای رسیدن به حداقل حقوق انسانی زنان بود، امروز توانسته است بر اثر فشارهای تمامیت خواهان و مخالفان آزادی به جنبشی عظیم و فراگیر بدل گردد.

در استراتژی مبارزه همیشه دشمن نادان برگ برنده ای است که به ما فرصت میدهد پتانسیل های مبارزه را از بالقوه به بالفعل در آوریم و امروز نیز چنین گشته است؛ کمپینی که بی سر وصدا، آرام و منطقی به دنبال خواسته های خاموش خویش بود با حرکتی اشتباه از طرف دشمن نادان آزادی و حقوق بشر که همیشه ابلهانه چوب در لانه زنبورهای آرام فرو کرده و می کند، به تدریج به جنبشی عظیم در راه کسب آزادی های اجتماعی و سیاسی بدل خواهد شد. حکومتی که نابخردانه هر حرکت و صدای مخالفی را به عوامل دشمن فرضی مرتبط کرده و همیشه مخالفان را به بهانه های واهی سرکوب نموده است، اینبار و در آستانه روز جهانی زنان به دست خویش گوری را کنده است که در آینده ای نزدیک مادران میهن پیکر سرطانیش را در آن قرار خواهند داد.

روزنامه کیهان که مدتهاست در نزد روشنفکران جامعه به عنصری معلوم الحال در سرکوب صدای مخالف تبدیل گشته، در شماره امروز خود (دوشنبه، 14 اسفند 85) در شیپور شادی دمیده و با ابراز خرسندی ازدستگیری و فروپاشی خیالی جنبش زنان آزادیخواه، بار دیگر پیکان افترا مبنی بر وابستگی هسته جنبش به عوامل خارجی را به سوی ایشان نشانه گرفته است. اما اینبار بر خلاف گذشته در کنار عامل همیشگی استکبار، آمریکای جهانخوار، از کشور هلند نیز به عنوان نیروی کمکی استکبار نام برده تا بتواند در مقالات بعدی با قلم زهرآگینش تهمت های اخلاقی متناسب را (با توجه به آزادی های رایج جنسی در آن کشور) به پیکر نحیف و حساس جنبش زنان فرود آورد. گرچه عده ای از آگاهان بر این باورند که کیهانیان، این قلم به دستان به غایت مزدور، در درجه ای از سطح شعور و سواد قرار دارند که اصولا نمیتوانند درک کنند که میان کشور هلند و هند تفاوتی فاحش وجود دارد و نمیتوان دهلی نو را با آمستردام یکی دانست؛ اما این حقیر با توجه به اینکه تجربه های پیشین نشان داده است روزنامه کیهان معمولا نظرات و پیش فرض های دستگاههای امنیتی حکومت را بازتاب میدهد، بر این باورم که مغزهای متفکر وزارت اطلاعات این بار تصمیم دارند در سناریویی جدید (که دیروزبا دستگیری یک خبرنگار هلندی حاضر در صحنه دستگیری زنان کلید خورد) با نشانه رفتن پاشنه آشیل جامعه زنان ایرانی که همانا حفظ متانت و عفت بانوان است، هجمه ای جدید را برای جریحه دار کردن افکار عمومی و بسیج مردان متعصب بر علیه ایشان آغاز نمایند.
شاید در نظر عده ای این سوال پیش آید که چگونه میتوان سفر سه تن از زنان جنبش به هند (که تنها برای شرکت در یک کارگاه آموزشی بوده است) را به رابطه پنهانی و جاسوسی با کشور هلند ارتباط داد؟ باید به استحضار این عده از دوستان رساند که اصولا در کشوری که از راس هرم حکومت دروغگویی ها و خیالبافی های بزرگی (که به نیکی یاد آور ضرب المثل معروف _دروغ را آنچنان بزرگ بگو که از بزرگی آنرا باور کنند_ است) مانند تولید انرژی هسته ای به دست دختر 16 ساله در زیرزمین خانه اش بیرون می آید، به راحتی میتوان تنها با گذاشتن یک حرف «ل» هند را به هلند مربوط کرد! دلیل دیگر براین ادعا بازجویی هایی است که در آن بازجوهای بند 209 زندان اوین (بند امنیتی و خارج از نظارت سازمان زندانها) میخواستند آن سه زن سفر کرده به هند را در زندان وادار به اعتراف درباره ارتباطشان با مسترها و قوادان کازینوها و خانه های عفاف آمستردام بنمایند.

بنابراین خطر فرود تهمت های اخلاقی برپیکر شکننده و حساس جنبش زنان آنقدر جدی است که تمامی مردان این مرز و بوم را بر آن میدارد که اندکی دور از تعصبات دوران جاهلیت که حکومت اسلامی در این 28 سال آنرا پررنگ تر نموده است، خردگرایانه و به دور از احساسات مردانه به حمایت بی دریغ از این جنبش بپردازند و بدین صورت توطئه های استکبار کیهانی و عوامل وزارت اطلاعات را خنثی نمایند. تاریخ به ما نشان داده است که جنبشهای مدنی در ایران به مانند سیلی خروشان توانسته اند تمامی موانع بر سر راه خویش را به راحتی از میان بردارند و تنها هنگامی متوقف گشته اند که یا به دریای آزادی رسیده اند و یا بر اثر تفرقه افکنی دشمنان میهن به جویبارهایی ضعیف بدل شدند و از حرکت ایستادند. اکنون که آتشفشان ملت زجر کشیده میهن در حال خروشیدن است بیایید همه با هم، با همدلی و اتحاد که ضرورت اولیه هر جنبشیست تمامی قلمهای زهر آلود و تفرقه افکن را بشکنیم و با خنثی کردن هر توطئه ای که ممکن است جنبش زنان میهن را خدشه دار کند، راه را به سوی دریای آزادی _که همواره حق مسلم ما بوده و هست_ هموار نماییم.

به امید دیدار تمامی مردان و زنان میهن پرست در تجمع پاسداشت روز جهانی زن .
(پنج شنبه، 17 اسفند 1385 ساعت 2-3 بعد از ظهر، مقابل مجلس شورای اسلامی واقع در میدان بهارستان)
"
زیتون: ضمن تشکر از آقا یا خانم شین ف عزیز. بازم تکرار می‌کنم که ممکنه ساعت یا مکان تجمع رو عوض کنن!

7- افاضات روزنامه‌ی کیهان در مورد کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان:

((پس از افشای ارتباط برخی نهادهای فمینیستی زنان با مجریان آمریكایی طرح های براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی ایران، از جمله تعامل ارگانیك «كمپین¤ یك میلیون امضاء علیه قوانین تبعیض آمیز!» با سرویس های اطلاعاتی هلند و آمریكا و تغذیه مالی این كمپین از بودجه های 57 میلیون دلاری و 51 میلیون یورویی آمریكا و هلند، این نهادها و «ان.جی.او»ها با ریزش ناگهانی نیرو و حتی كناره گیری ایدئولوگ ها و فعالانشان مواجه شده اند.
«كمپین یك میلیون امضاء» كه با شعار «تغییر برای برابری» از شش ماه پیش آغاز به كار كرد، بزرگترین ائتلاف میان سكولارها، لیبرال ها، لائیك ها و پیوندی برای ارتباط براندازان با مدعیان اصلاح طلبی محسوب می شد و چهره هایی نظیر سیمین بهبهانی، شیرین عبادی، شهلا شركت، منیرو روانی پور، فرهاد آئیش، جعفر پناهی، فریده غیرت تا فعالان سیاسی ای نظیر فاطمه راكعی (رئیس فراكسیون زنان مجلس ششم)، زهرا اشراقی (مشاور امور بانوان وزیر كشور در دولت خاتمی)، زهره آغاجری، زهرا نوری، فخرالسادات محتشمی پور (رئیس كمیته زنان حزب مشاركت ایران)، آذر منصوری (معاون دبیر كل حزب مشاركت) در آن حضور داشته اند.
علیرغم این ائتلاف التقاطی، با گذشت شش ماه از فعالیت كمپین و برگزاری كارگاههای آموزشی گردانندگان آن نشانه های فروپاشی كمپین، در آستانه روز جهانی زن (هشتم مارس)، ظاهر شده است.
افشای پشت صحنه امنیتی این كمپین از سوی كیهان از جمله ماجرای دختركان و پسركان عتیقه -پیرمردها و پیر زنان ضدانقلاب- سبب گشته تا بیانیه روز شنبه فعالان این كمپین كه به مناسبت استقبال از روز جهانی زن صادر شده است، به عنوان مهمترین بیانیه آنان در سال، كمتر از پنجاه امضاء داشته باشد و حتی چهره های مدعی اصلاح طلبی و طیف سكولار كمپین از امضاء این بیانیه خودداری نمایند.
این بیانیه كه با كمتر از پنجاه امضاء منتشر شد و در رسانه های بیگانه بازتاب های فراوانی یافت تا با تجمعی گسترده، قدرت كمپین یك میلیون امضاء را به خیال خام خود، به رخ زنان مسلمان، مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران بكشد، حتی نتوانست اجتماعی از همان امضاء كنندگان خود را ساماندهی كند. این تجمع دیروز با حضور تنها چهل نفر از خود امضاء كنندگان بیانیه كمپین، روبروی دادگستری تهران برگزار شد.
پس از این تجمع رسانه های اپوزیسیون با نشر اخبار كذب همیشگی، مدعی خشونت پلیس در برخورد با این گردهم آیی غیر قانونی شدند.
با فروپاشی كمپین و تبدیل شدن آن به «كمپین پنجاه امضاء!» اكنون همه رسانه های اپوزیسیون برای بزرگنمایی این عناصر و به حاشیه بردن ریزش نیروهای مخالف نظام، طرح جنگ روانی و خبرسازی مجعول را با هدف رو در رو قلمداد كردن پلیس و مردم دنبال می كنند.
چندی پیش فاش شد كه مینا سعدادی (عضو هیأت اجرایی سازمان كمونیستی فدائیان خلق، شاخه اقلیت!) از ایدئولوگ های این كمپین است كه مسئولیت آموزش های امنیتی فمینیست های ایرانی را هم بر عهده دارد.
انتشار این رسوایی ها از سوی كیهان و تعاملات میان گروهك های تروریستی و كمونیستی با حامیان كمپین كه از كانون نویسندگان جوان تا حزب مشاركت ایران را شامل می شود، سبب گشته تا برخی از حامیان كمپین كه عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(س) و مدرس و محقق برخی پژوهشكده های اسلامی هستند، حتی در ارتباطات و دیدارهای خود با فمینیست های وابسته به محافل اطلاعاتی غرب محتاطانه تر از پیش عمل كنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ كمپین CAMPAIGN به معنای مبارزه، لشگركشی و نیز درگیری های غیرنظامی و تبلیغاتی است و از آنجا كه حركت مورد اشاره در این خبر ویژه به همین نام در میان گروههای ضدانقلاب شناخته می شود، از انتخاب واژه معادل فارسی برای آن صرفنظر كردیم.))


8- نکنه این کامنت شماره‌ی 19 کار حسین‌شریعتمداری خودمونه؟:))
shoma nah tanha baiad betemargid balkeh baiad khafeh ham beshid, vaai beh roozi keh shoma zanha ghodrat peida konid, shoma zarfeiiatesho nadarid keh!(hossein)

9- آذر عزیزم در کامنت شماره‌ی نوشته:
"هر مردی از زنی زاده شده . هر فرزندی مادری داره .. هر مرد متاهلی زنی داره و دختری .. .
اقايان .. توجه کنيد همسرتان، دخترتان و مادرتان را تنها نگذاريد .وقتی سيل بشويد هيچ درخت تناوری هم يارای ايستادگی در مقابلش را ندارد . حمايتتان را الان چشم در راهيم . اگر مهر ميخواهيد مهربانانه قيام کنيد . يارو ياور باشيد . برای هميشه . در خوشی و ناخوشی . درد و شادی ...."

10- فردا هفت نفر از زنان زندانی رو آزاد می‌کنن.
نمی‌دونم بقیه رو برای چی نگه‌داشتن؟ یعنی تا 5 شنبه می‌خوان نگهشون دارن واقعا؟
بالاخره من تعداد دقیق زندانی‌ها رو نفهمیدم. یه سایت نوشته 27 نفر. یکی 40 نفر و دیگری 50 نفر.
در هر لیستی اسمایی هست که تو لیست‌های دیگه نیست. اینجوری همه فامیل‌ها و آشناهاشون نگران می‌شن.


3:50 | Zeitoon | نظرها(88)
لینک‌ها در زیتون دات کام.