جمعه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۶

مگر مراسم چهلم فقط مخصوص سال اول فوت نیست؟

زنگ زدند. خانم همسایه بود با چند کاسه شله‌زرد پر زعفرون و پر خلال بادوم و دارچین. و بویی خوش.
با چشم گشتم اونی که پرتر و پر ملات‌تر بود برداشتم. با سی‌با‌ مشغول خونه‌تکونی بودیم و به یه همچین خوردنی پر انرژی احتیاج داشتیم.(راستی انرژی مثبت به شله زرد می‌گن؟)
صدای آهنگ دیمبل دومبلی از ماهواره میومد... برای سی‌با گذاشته بودم که هم کمتر حرف بزنه و هم تندتر کار کنه( قابل توجه کارفرمایان محترم:‌ اصولا آهنگ تند یکی از ابزارهای مهم استثمار می‌باشد)
- خیلی ممنونم خانم رضایی اتفاقا خیلی هوس کرده بودیم!
!نگاه معناداری به تی‌شرت نارنجی‌ام انداخت و گفت: اربعینو بهتون تسلیت می‌گم
(یعنی اینو برای هوا و هوس و یا انرژی گرفتن شما برای خونه‌تکونی و یا با آهنگ مبتذل قر دادن نیاوردم بلکه مخصوص عزاداریه)
- ای وای ببخشید. قبول باشه. روز اربعین... یعنی کدوم امام فوت کردن؟(سوم شخص را جمع بستم که یعنی اند احترام براش قائلم)
- قربونش برم امام حسین چهل روز پیش فوت کردن!(بغض کرد)
من با چشم‌های ظاهرا گرد شده: همین چهل روز پیش؟
- وا!!!! زیتون جان،‌منو مسخره می‌کنی! منظورم هزار و چهارصد و اندی سال پیشه!
- مگه روز سوم و هفتم و چهلم فقط برای سال اول فوت نیست؟
- من چه می‌دونم. می‌گیرن دیگه. ما هم می‌گیریم!
- یعنی مثلا من هم برای پدربزرگم هرسال باید به جز مراسم سال، سوم و هفتم و چهلم رو هم باید بگیرم؟
- چه سوال‌ها می‌کنی دختر تو...(خندهش گرفته بود) این سینی رو از دستم بگیر از بس طول دادی دستام خواب رفت... (در حال ماساژ دادن دست‌هاش) معلومه که نه. پدر بزرگ تو یه مرد معمولی بوده.
- ئه... خانم رضایی پدر بزرگ من برای خودش کسی بوده...
- ناراحت نشو. منظورم اینه که امام نبوده.
- خوب چرا برای امامای دیگه هفتم و چهلم نمی‌گیرن؟
- اصول دین می‌پرسی؟ خوب‌، امام حسین قربونش برم فرق داره با بقیه؟
- چه فرقی؟
سینی رو از دستم گرفت و در حال رفتن به طبقات پایین‌تر:
- اگه دیگه برات شله‌زرد آوردم!
داد زدم:
- نه خانم رضایی، قربونتون برم. شله‌زرداتون خیلی خوشمزه‌ست. قول می‌دم دیگه مناسبتشو سوال نکنم.
- باید تعهد کتبی بدی...
- شما برای چهل و یکم و دوم و پنجاهم و شصتم هم بپزی ما می‌خوریم و سوال هم نمی‌کنیم.
از طبقه پایین داد زد:
- آهان این شد!
تو دلم فکر می‌کنم من اگه جاش بودم فامیلیمو عوض می‌کردم و به جای رضایی می‌ذاشتم حسینی...
چون فقط برای همین امام نذر شله زرد می‌کنه.
ای بابا.. چرا چرت می‌گم!... اصلا این داستانو گفتم که بگم گرفتن چهلم و تعطیلی یه مملکت بعد از هزار و چهارصدو اندی سال چه صیغه‌ایه؟



17:45 | Zeitoon

یکشنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۶

کاش همه جای ایران آریاشهر بود...

این خبر خیلی هیجان‌زده‌ام کرد.
"امروز ساعت ۷ بعد از ظهر.در فلکه دوم آریا شهر(روبروی برج گلدیس) در پی دستگیری دختر جوانی توسط گشت ارشاد.به دلیل نا معلوم.باعث به وجود آمدن درگیری بسیار شدید میان پلیس و مردم شد. زمانی که خودروی ون گشت ارشاد قصد حرکت داشت با مقاومت مردم روبرو شد. و مردم از حرکت کردن خودروی گشت جلوگیری کردند. در همین حین مردم که اکثر آنها پسر و دختر های جوان بودند.شعار هایی بر علیه نیروی انتظامی دادند. در مجتمع گلدیس دیگر کسی حضور نداشت و همگی روبروی درب این مجتمع تجمع کرده بودند. پلیس که وضعیت را بسیار بحرانی میدید.محل را به سرعت ترک کرد.اما دو سرباز گشت ارشاد را به دلیل عجله فراوان با خود نبردند.که با حمله شدید مردم به این دو سرباز.آنها نیز پا به فرار گذاشتند."

اعتراض به دستگیری و کتک زدن دخترای ایرانی به خاطر پوشششون(چند تا شین داشت!) کوچکترین خواسته‌ی ما می‌تونه باشه.
وقتی من به مأمورا برای دستگیری اون دختر اعتراض کردم. تنها یک مرد مسن به طرفداری اومد جلو و ما دونفری هیچکاری نتونستیم بکنیم و اون دخترو بردن.
اما اگه همه با هم همبستگی و اتحاد داشته باشیم همینطوری تا ناکجاآباد فراریشون می‌دیم...
حالا شاید این جریان یه بدعتی باشه برای اینکه ما مردم احساس مسئولیت کنیم بر اونچه که داره بر سرمون میاد و نمی‌دونیم بی‌خیالیمون چه بر سر ما و مملکتمون داره میاره!..
فیلمشو ببینید و کیف کنید(برای من متاسفانه نصفه اومد. به غیر از شعار "علاف کردی ما رو" و "حکومت اسلامی، نمی‌خوایم، نمی‌خوایم" دیگه چه شعاری دادن؟
آریاشهری‌ها دمتون گرم!