دوشنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۷

می‌شود به خاتمی یا موسوی رأی داد، اما با شرط‌ُها و شروط‌ِها

ما رفتارهای متفاوتی می‌توانیم در مقابل انتخابات ریاست جمهوری خرداد سال آینده پیش بگیریم.
می‌توان مثل خیلی از دفعاتی که رأی ندادیم انتخابات را تحریم کنیم و بگوییم گور پدرشان! هر کاندیدایی که این رژیم صلاحیتش را تأیید کرده به درد ما نمی‌خورد.
می‌توانیم مخلصانه و چشم بسته به یکی‌شان مثلا خاتمی یا کروبی یا احمدی‌نژاد رأی بدهیم و بگوییم بهترین انتخاب است...
یا به یکی دیگر، هر کاندیدا شد مهم نیست، حتی به گوگوش و داریوش رأی بدهیم بگوییم مهم ثبت مهر انتخابات در شناسنامه‌ام است . فردا می‌خواهم هر کسی خر شد سوارش بشوم و در این مملکت کار کنم. شاید هم به جایی، نان و نوایی رسیدم.
من که تصمیم ندارم به خارج کشور بروم پس نمی‌خواهم مُهر ناراضی و ملحد و ضد انقلاب بر پیشانی‌ام بخورد.

اما...
می‌شود به خاتمی و یا موسوی و یا هر کاندید اصلاح‌طلبی رأی داد، نه کشکی، بلکه به شرط‌ها و شروط‌ها...
برای احمدی‌نژادها که نمی‌شود شرط و شروط گذاشت. اما برای اصلاح‌طلب‌ها که این‌روزها داعیه‌ی مردمسالاری و عدالت طلبی دارند می‌شود.
شرط‌هایی منطقی که ما تعیین می‌کنیم و اگر قول بدهند که از آن‌ها عدول نمی‌کنند می‌شود روی رأی دادن به آن‌ها فکر کرد.
بیایید فرض کنیم قرار است خاتمی و یارانش این نوشته‌ها را بخوانند، (فکر می‌کنم قرار است چنین کاری در وبلاگستان بشود. عده‌ای بنویسند، در یک وبلاگ بخصوص گذاشته شوند و بگذارند در اختیار خاتمی‌چی‌ها) شما چه انتقاداتی به روش کارشان در هشت سالی که دولت در دستان بود دارید و چه پیشنهادهایی...

چرا در انتخابات گذشته جوانانی که قبلا خودشان را برای خاتمی می‌کُشتند یک‌باره ناامید و منفعل شدند و داو را به دست راستی‌ها دادند.
آیا می‌شود دوباره به آن‌ها اعتماد کرد.
نکند مثل دفعه‌ی قبل انفعال ما منجر به بد اند بدتری دیگر بشود.
همه ما که ساکمان را همراه با پاسپورت و ویزا و بلیت هواپیما آماده نگذاشته‌ایم دم در، که بگوییم اشکالی ندارد اگر وضع بدتر از این شد می‌گذاریم از این مملکت می‌رویم. به یک جای بهتر، آزادتر...

من هرگز به کسی نمی‌گویم رأی بده یا نده. حق این را ندارم.
فقط می‌پرسم. با وجودی که می‌دانیم خاتمی و یاران او هم هر چه باشد برخاسته از این نظام‌ اند و مثل بقیه روحانی‌ها در پیوندی سبیی و یا نسبی با تمام روحانی‌های دیگر . اما آیا شرایطی به نظرتان می رسد که در صورت قول به شرط عمل آن‌ها دلتان بیاید به یکی از آن‌ها رأی بدهید؟

راستش خود من به عنوان کسی که در هر دو دوره - بار اول با امید به تغییر و بار دوم با بی‌علاقه‌گی و ناباوری - به خاتمی رأی دادم انتقادهای زیادی به این جریان دارم.

اول- پارتی بازی
جریان اصلاح‌طلب(خاتمی) به محض رسیدن به قدرت تمام دوستان و فک‌وفامیل و مجیز‌گویان خود را بدون در نظر گرفتن اینکه آیا اصلا صلاحیت انجام کاری که به آن‌ها محول شده دارند یا نه، سر کار گذاشت.
خود من که با نماینده مجلس اصلاح طلب و دست راستی هر دو برخورد داشتم. با اینکه از نظر اخلاقی و شخصیتی و مال‌اندوزی نماینده اصلاح‌طلب بهتر به نظر می‌رسید اما نماینده‌ی راست عملا بهتر به حرف آدم گوش می‌کرد و البته ساز راست هشت‌گاه خودش را می نواخت. نمونه‌اش خانم آجرلو و پسرخاله‌اش عباس پالیزدار بسیار محکم تر از نماینده قبلی آقای خلیلی خواهر زاده خاتمی عمل کردند.

2- نسیان
به محض رسیدن به قدرت، تمام شعارهای خود را فراموش می‌کنند و تمام هم و غم خودشان را صرف نگهداری قدرت و مسائل شخصی خود می‌کنند. به مردم بی‌اعتنا هستند.

3- ترس
بسیار بیش از آنچه باید از جناج راست حکومت می‌ترسند. بنابراین منفعل عمل می‌کنند. ما انتظار شجاعت و عمل واقعی داریم.

4- حقوق زنان
با اینکه جناح اصلاح‌طلب داعیه‌ی پذیرش حقوق برابر زنان با مردان را دارد و در بعضی کلاس‌هایشان مواضع کمپین یک میلیون امضا را آموزش می‌دهند اما به نظر می‌آید این تاکتیکی‌ست برای به دست آوردن رأی زنان و روشنفکران بیشنر تا اعتقاد واقعی.
نمونه‌اش اینکه خاتمی حتی یک وزیر زن در دولتش نداشت . انتخاب مشاوران زن هم بیشتر به صورت نمایشی و دوستانه بود تا اعتقاد واقعی(خانم معصومه ابتکار دخترِ دوست خاتمی بود و رشته‌ی دانشگاهی‌اش محیط زیست نبود) نمونه‌ی بارزتر و جدیدترش نوشته‌ی خانم فاطمه راکعی- نماینده اصلاح طلب مجلس ششم- در مطلب "انتظارات زنان از انقلاب" که در پست قبلی وبلاگم گذاشتم...
اگر قرار است باز هم اصلاح‌طلب‌ها بگویند زنان همه ، فارغ از هر عقیده و دینی، باید حجاب را کاملا حفظ کنند وگرنه بازداشت می‌شوند، زن نصف مرد حساب می‌شود، زن نصف مرد ارث می‌برد، زن باید بنشیند خانه‌داری‌اش را بکند آیا می‌توان انتظار داشت زنان به آن‌ها رأی بدهند؟

5- چاپلوسی
مرتب می‌گویند به همه عقاید و مذاهب احترام می‌گذاریم و در محفل‌های شخصی اعتقاد به ولایت فقیه را زیر سوال می‌برند اما در سخن‌رانی‌های علنی مرتب روی واجب‌الوجود بودن ولی فقیه و همینطور اسلامی‌بودن کشور (که همه چیزش باید اسلامی باشد) تکیه می‌کنند.


6- نداشتن نماینده‌ی عقاید مختلف
در حالیکه اکثر کشورهای دموکرات و حتی- به قول این‌ها- رژیم خونخوار و غاصب اسرائیل، چند کرسی در محلس به حزب کارگر و کمونیست‌ و... اختصاص داده‌اند اما از نظر اصلاح‌طلب‌ها هم اصالت وجودی دیگر عقاید کاملا زیر سوال می‌رود و ظاهرا عقیده دارند ما اصلاح‌طلب‌ها باشیم، گور پدر دیگران. به ما ربطی ندارد. ما خر خود را می‌رانیم.

7- شما بگویید... پیشنهاد.... انتقاد... هر چه دوست دارید... رای می‌دهید، نمی‌دهید، با شرط و شروط، بی‌شرط و شروط...
آیا خاتمی می‌تواند به طور واقعی عدالت اجتماعی و اقتصادی برقرار کند. در توانش هست که جلو دزدی بزرگ‌مردان و آقازاده‌ها را بگیرد؟
و هر چه در این باره دلتان خواست بنویسید...

* * * * *
بسمه تعالی

فراخوان
بیایید از انتخابات حرف بزنیم!(مقصر اصلی این پروژه: سمیه خانم توحید لو)




ما یعنی این‌ها، تاحالا اعلام

آق بهمن
بر ساحل سلامت ... سمیه توحیدلو
بلاگ نوشت ... صادق جم
جمهور ... مهدی محسنی
دیده بان ... بهرنگ تاج‌دین
زیتون
سوشیانت ... امیر عباس ریاضی
کافه ناصری ... معصومه ناصری
کمانگیر... آرش آبادپور
ملکوت... داریوش محمدپور
وحید آنلاین
Sad Eye Never Lie... حدیثه حسینی‌پور
به همت داریوش ملکوت... نوشته‌های بلاگرها در مورد خاتمی.... در وبلاگ خاتمی نامه گرد آوری می‌شود...
شما هم اگر دوست دارید در این باره بنویسید و لینکش رو در نظرخواهی بگذارید تا به لینک‌ها اضافه شود...

۱ نظر:

Unknown گفت...

انقلاب، آزادی ، جمهوری اسلامی،  چیبه سر این شعارها آمد . آیتالله منتظری پدر انقلاب مقدّس  اسلامی فرمودند:
مسئولین لااقل شجاعت این را داشته باشند که اعلام‏ ‏کنند این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی و هیچ کس هم حق‏ ‏اعتراض و اظهار نظر و انتقاد ندارد
امیدوارم تا کاملاً دیر نشده‏ ‏مسئولین امر به خود آیند و بیش از این وجهه نظام جمهوری اسلامی را در‏ ‏بین تودههای زجر کشیده و سیلیخورده ایران و در سطح جهانی خدشهدار‏ ‏نکنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند