اولش مردم راضی بودند به عوض شدن رئیس جمهور.
با امید به عوض شدن شرایط رفتیم رإی دادیم.
بعد از تقلب عجولانه و تبریک عجولانه تر رهبر, مردم خیلی محترمانه گفتند ما قبول نداریم, آرا باید بازشماری بشود. هنوز راضی بودیم, رهبر باشد, تشخیص مصلحت باشد. شواری نگهبان باشد, به جهنم! حتی آن قانون اساسی کوفتی با هزار اشکال سرجاش باشد. فقط احمدی نژاد نباشد...
خودمان سر صندوق ها بودیم خبر داشتیم حدودا هر کس چند رای آورده, پس اعتراض کردیم. تجمع کردیم. هر جا می رفتیم احمدی نژاد هم همانجا تجمع می گذاشت. با وقاحت ما را خس و خاشاک و کثافت خطاب کرد.
تجمع ها ادامه پیداکرد. این بار به گفته شهردار سه میلیون نفر در راهپیمایی مسالمت آمیز در تهران شرکت کردند . بدون یک کلمه توهین و فحش. خودشان باورشان نمی شد و باچشم های گشاد به این منظره نگاه می کردند. آخرش یکیشان تاب نیاورد و تیراندازی کرد..
.
در تلویزیون مرتب به مردم معترض اوباش و اغتشاش گر گفته می شد. تحلیل گرانی آمدند و هر چه مزخرف و دروغ از دهنشان بیرون آمد گفتند و برایمان خط و نشان کشیدند. عصبانی تر شدیم.
موبایل و اس ام اس و یاهو و فیس بوک و... به رویمان بستند روی تلویزیون های ماهواره ای پارازیرت انداختند. متحد تر شدیم.
شب ها روی پشت بام دروغ گویی و دیکتاتوری این ها را فریاد زدیم. و مجبور شدیم(علی رغم لاییک بودن بعضی هایمان) از ظلم و جور شان به خدایی که ادعا داشتند می پرستندش و از او می ترسیدند پناه ببریم و الله اکبر بگوییم.
..
برای گرفتن حقمان هر روز به خیابان رفتیم. با وقاحت گفتند اینها عامل بیگانه اند. از اوباما و سارکوزی و براون دستور می گیرند. بمب گذار و مجاهد تقلبی تراشیدند و به تلویزیون آوردند. مکالمه تلفنی تقلبی پخش کردند که مثلا زنی از انگلیس رهبری جنبش را در دست دارد.
هر چه دروغ گفتند و سعی کردند از هم جدایمان کنند متحدتر شدیم و عزممان برای گرفتن حقمان جزم تر شد. دیگر نمی توانستیم در خانه بمانیم. بهمان توهین شده بود. هر روز با همدیگر در خیابان قرار می گذاشتیم.
اما هر روز بدون دلیل مردم را به خاک و خون کشاندند. بیش از ده نوع نیروی ویژه مثل سگ هار به جان مردم انداختند.
راهپیمایی بزرگتری را تدارک دیدیم.
خیلی از روزنامه نگارها, وبلاگ نویس ها و روشنفکران شچاعی که فکر می کردند رهبری جنبش در دست آنهاست دستگیر کردند و طبق خبرها چند نفرشان هنوز زیر وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند.
رهبرمان در نماز جمعه آمد به جای میانجی گری , اعتقادمان را به سخره گرفت. و با آوردن کل سپاهش از سراسر ایران خواست ارعابمان کند.
فهمیدیم ارتش 20 میلیونی بسیج که قرار بود از منافع ملت دفاع کند برای رویارویی با مردم تربیت شده اند.
رئیس نیروی انتظامی با دماغ سفیدشده از شدت ترس آمد تلویزیون برایمان خط و نشان کشید که هر کس فردا به خیابان بیاید جانش پای خودش است.
کسانی که تا به حال ملتفت نشده بودند که خیابان ها هم مثل تمام ثروت این مملکت ارث پدری ایشان است و ابراز اعتراض در آن قدغن است حالیشان شد.
خیلی هامان وصیت نامه نوشتند. خیلی هامان باورمان نمیشد رژیمی که با راهپیمایی میلیونی مردم آمده و سوار شده, بیاید روی همان مردم آتش بگشاید.
دیروز گاز اشک آور و اسید و گلوله و باتوم بود که و حشیانه بر سر و روی مردم فرود می آمد. در بیمارستان ها و درمانگاه ها هم در امان نبودیم. خیلی ها به توصیه دکترها مجبور شدند با اسم دروغین و بدون استفاده از دفترچه بیمه از شکستگی های دست و پایشان عکس بگیرند و یا بخیه شوند. تا تحت تعقیب قرار نگیرند.
چه جوان هایی را سوار وانت و کامیون کردند و تا می خوردند با باتوم زدنشان و چون در زندان دیگر جایی نداشتند با لگد از ماشین به پایین پرتشان کردند.
به زن حامله و پیرزن و پیرمرد هم رحم نکردند.
چشم ها همه از گاز اشک آور سرخ بود.
بهترین صحنه ها همکاری مردم و باز گذاشتن درهای خانه به روی معترضین و
بدترین صحنه دیدن پیکر دختر زیبای ایران, ندا در فیلم بود که اشک به چشمان همه مان آورد...
امشب الله اکبرها سوز دیگر داشت. شعار مرگ بر دیکتاتور شدت بیشتری داشت. خیلی ها بعد از الله اکبر مرگ بر رهبر هم اضافه کرده بودند... و ندا جان, ندا جان راهت ادامه دارد...
دیگر مردم فقط به عوض شدن رئیس جمهور راضی نیستند. دیگر رهبر و بقیه بالایی ها را نمی خواهند.
همه احساس انزجار و نفرت داریم از حکومتی که به روی مردم پاک کشور گلوله می ریزد.
تا آخرش با هم می مانیم. چون
"اینان هراسشان ز یگانگی ماست."
-------------
1- امیرفرشاد ابراهیمی: در اعتراضات و حضور خود در خیابانها نکات زیر را فراموش نکنید/ حتما بخوانید نکات خیلی مفیدی هستند.
2- چند ای میل به دستم رسیده که از هواداران هر سه کاندیدا موسوی و کروبی و رضایی خواستن سه شنبه دوم تیر اعتصاب کنن و سرکاراشون نرن.. خبرش نمی دونم معتبره یا نه.
3- ششمین بیانیه میرحسین موسوی
خبر دلخراش شهادت گروهي ديگر از معترضان به وقوع تقلب گسترده در انتخابات اخير، جامعه ما را در بهت و سوگ فروبرده است. تيراندازي به مردم ، پادگاني شدن فضاي شهر، ارعاب، تحريك و قدرت نمايي همگي فرزندان نامشروع قانون گريزي شديدي است كه در معرض آن قرار داريم و عجبا كه بانيان چنين شرايطي ديگران را به اين خطا متهم مي كنند. به كساني كه مردم را به خاطراظهار نظر قانون شكن ناميده اند خبر مي دهم كه بي قانوني بزرگ عدم اعتنا و نقض صريح اصل 27 قانون اساسي از سوي دولت در عدم صدور مجوز براي اجتماعات مسالمت آميز است. آيا مردمي انقلابي كه با مشابه همين اجتماعات ما و شما را از فراموشخانه هاي تاريخ ستم شاهي بيرون آوردند مورد ضرب وجرح قرار گيرند و تهديد به زورآزمايي شوند؟
اينجانب به عنوان يك هم سوگ همچنان مردم عزيز را به خويشتنداري دعوت مي كنم. كشور متعلق به شماست. انقلاب و نظام ميراث شماست. اعتراض به دروغ و تقلب حق شماست. به احقاق حقوق خود اميدوار باشيد و اجازه ندهيد كساني كه براي نااميدي و ارعاب شما مي كوشند خشمتان را برانگيزند. در اعتراضات خود همچنان به پرهيز از خشونت پايبند بمانيد و چون پدران و مادراني دل شكسته با رفتارهاي نامتعارف فرزندانتان در قواي امنيتي برخورد كنيد. در عين حال از نيروهاي نظامي و انتظامي انتظار دارم نگذارند خاطرات اين ايام لطمه هاي جبران ناپذير به روابط آنها و مردم بزند. اين كه نام و نشان شهيدان، مجروحان و بازداشت شدگان به خانواده آنها اطلاع داده نشود و آنان در سرگرداني قرار گيرند هيچ سودي در برقراري آرامش ندارد و تنها احساسات را جريحه دار مي كند. همچنين است دستگيري هاي فله اي كه تنها موجب هتك پرهيزها و برداشته شدن رعايت ها ميان فرزندان نظامي و انتظامي ملت و بدنه جامعه مي شود.
از خداوند متعال براي اين شهيدان عزيز رحمت و علو درجات مسئلت مي كنم و براي خانواده هاي داغديده شان صبر و اجر آرزو دارم.
ميرحسين موسوي
31 خرداد 1388
4- پیش بینی زیتون
پنجشنبه, نتایج واقعی آرا بعد از رسیدگی شورای نگهبان: رای احمدی نژاد 40 میلیون, موسوی 5 میلیون, رضایی ده هزار. کروبی منفی سیصد هزار
۳ نظر:
توجه توجه:
همین الان از فیسبوک میر حسین:
فردا عصر ساعت ۴ میدان بهارستان، با حضور میر حسین، خانم رهنورد و اعضای ستادها .
برنامهٔ صبح: حضور در بازار کلیهٔ شهرها. برنامهٔ شب ها: الله اکبر و "یا حسین، میر حسین"
اطلاع رسانی گسترده در زمان کم به عهدهٔ شماست
بچهها همگی بیایید بذارید زحمتها مون به باد نره. خبر رسانی کنید به سرعت. میر حسین وسیله اطلاع رسانی نداره.
تهران- خانوادهای سیاه پوش در پیاده رو ایستاده اند. یک زن میان سال به گونههایش چنگ میزند و با صدای بلندی شیون میکند ، پدر- یک مرد نحیف که به عنوان دربان در کلینیکی در مرکز تهران کار میکند- با سر خم شده به آرامی میگرید. دقایقی قبل یک آمبولانس پیکر تنها پسرشان کاوه علیپور را که تنها ۱۹ سال سن داشت میاورد. روز شنبه که بیشترین درگیریهای خشونت بار بین ماموران امنیت و تظاهر کنندگان پیش آمد، کاوه علیپور هنگامیکه در چهار راهی در مرکز تهران ایستاده بود از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت. به گفته خانواده او از کلاس بازیگری میامد و تنها یک هفته به عروسیش مانده بود. جزئیات مرگ او مشخص نیست، همسایگان و اقوام میگویند او در شلوغی گرفتار شده و در در درگیریهایی که بیش از یک هفته از آن میگذرد فعالیت سیاسی نداشته. محمد همسایهای که او را از کودکی میشناخته میگوید ،"او یک پسر مودب و خجالتی بود". زمانکه شنبه شب علیپور به خانه نرفت خانواده او نگران شدند، آنها صدای تیراندازی را از صبح شنیده بودند. یوسف پدر کاوه ابتدا به نامزد او و سپس به دوستانش زنگ زد ولی هیچکس از او خبری نداشت. با طلوع خورشید پدر شروع به جستجوی تمام ایستگاههای پلیس، بیمارستانها و سپس سردخانه ها کرد. اقوام میگویند زمانیکه آقای علیپور از مرگ فرزندش آگاه شد به او گفته شد که باید مبلغ ۳۰۰۰ دلار به عنوان پول تیر - که برای کشتن او استفاده شده بود - بپردازد. آقای علیپور به آنها گفت که همه دارایی او به ۳۰۰۰ دلار نمیرسد و با آنها بحث کرد که باید از این پول بگذرند چون او خود در جنگ ایران و عرق به کشور خدمت کرده است. به گفته خویشاوندان مقامات سرانجام موافقت کردند اما به خانواده دستور دادند که هیچ نوع مراسم یادبودی در تهران برگزار نکنند، سرانجام پیکر کاوه بی هیچ سر و صدائی به رشت منتقل شد و در آنجا که خویشاوندانی حضور داشتند دفن گردید. همه همسایهها خانواده کاوه را میشناسند، آنها به جز او ۲ دختر دارند. مغازه دارهای محل عکسهای کاوه را به پنجره مغازههایشان زده اند. کاوه در عکس لباس تیر با خطوط خاکستری به تن دارد، موهایش با دقت به یک سمت شانه شده و لبخند خفیفی به لب دارد. راننده تاکسی در محل میگوید،"او سرشار از زندگی بود، آرزوهای زیادی داشت، او برای چه مرد؟".
مخمصه:
دوستان همانطور که از اخبار شنیدیم شورای نگهبان در خواست ۵ روز مهلت بیشتر برای رسیدگی به شکایت نامزدها نموده که البته با موافقت رهبری همراه شده است این خبر نشان دهنده آن است که به احتمال بسیار قوی رفسنجانی در مسافرت به قم توانسته نظر مثبت مراجع و طلاب این شهر را با خود که همان تشکیل شورای رهبری است را باخود به تهران ارمغان آورد و یک لابی حد اقلی در خبرگان رهبری را با خود همراه سازد.این رای زنیها دلیل خوبی برای غیبت رفسنجانی محسوب میشود.حال شورای نگهبان با اطلاع از این قضیه منتظر حضور و حمایت مردم در راه پیمایهای هستند که از سوی میر حسین یا کروبی اعلام و اجرا میشوند یعنی ۵ روز آتی خصوصا ۴شنبه و ۵شنبه. اگر این ۵ روز حیاتی و خصوصا ۲ روز فوق الذکر با حضور میلیونی مردم روبرو شوند تمام اعتراضات این ۲ هفته با کمترین هزینه به بار مینشیند ولی اگر حضور کم رنگ باشد کودتا و کودتاچیان از بن بست رهایی پیدا میکنند و زمان را به سود خود میخرند.پس به حرمت خون ندا و نداهای دیگر با حضور میلیونی در فراخوان های میر حسین و کروبی سر نوشت خودمان را خودمان رقم بزنیم نه اروپا یا آمریکا یا هر کشور دیگر.صمیمانه میخواهم این مطلب را اطلاع رسانی کنید.
ارسال یک نظر