جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۵

باز هم کتاب

يک شنبه، 29 بهمن 1385
"كتاب"


كتاب‌خوانان و کتاب‌دوستان عزیز
به لطف شما اسم کلی کتاب در نظرخواهی مطلب ِ قبلی جمع شده.
اگه کسی دنبال معرفی کتاب می‌گرده بره یه سر بزنه. چیزای خوبی پیدا می‌شه.( در نظرخواهی زیتون بلاگفا هم هست.)!
ولگرد صد تا کتاب برتر رو معرفی کرده!.

خیلی دلم می‌خواد یه وقت حسابی گیر بیارم و این اسامی رو مرتب کنم و توی یه فایل جمع کنم.

واقعا از شما ممنونم. خیلی‌ها از جمله خودم دنبال کتاب‌های خوبی که ارزش خوندن داشته باشن می‌گشتیم.
گرچه به قول مرمر :
"هرکتابی حتی کتابهای زرد و بازاری هم در مقطعی می توانندتاثيرگذاروشخصيت سازباشند"
خیلی از آدما با کتابای فهیمه رحیمی و مایک هامر(سکسی جنایی) و ر.اعتمادی ... شروع کردن و كتاب‌خون شدن و راهشونو پیدا کردن.

با خوندن نظر‌های شما به چند نکته رسیدم.(البته باید قشنگ بشینم نظرها رو کلاسه کنم نه این‌جوری کتره‌ای!)

1- بیشتر ماها مطالعه رو از دوران کودکی شروع کردیم و این علاقه تا به‌حال ادامه داشته.
کتاب‌‌های تن‌تن و میلو، بابا لنگ‌دراز، شازده کوچولو، قصه‌های صمد بهرنگی، هایدی، کتاب‌های طلایی، حتی قصه‌های کدو قلقله‌زن و ملک‌جمشید و ملک خورشید و... مارو علاقه‌مند کردن به دنیای قصه‌ها...

2- کتابایی که آدم در دوران نوجوونی می‌خونه بیشترین تآثیر رو در زندگی آدما می‌ذاره و البته بیشتر تو این دوره رمان خونده می‌شه:
مثل دزیره، برباد رفته، کلیدر، جای خالی سلوچ، داستان‌های علی‌اشرف درویشیان، ماکسیم گورکی، داستان‌های مارک تواین، همینگوی، رومن رولان همچنین کتاب‌های سهل‌الهضمی مثل بامداد خمار، حتی کتاب‌های فهیمه رحیمی تو این دوره خیلی طرفدار دارن.


3- بعضی‌ها ایدئولوژی‌شون با کتاب کم‌کم شکل گرفته:
کتاب‌هایی مثل: خرمگس، برمی‌گردیم گل نسترن بچینیم، لبه‌تیغ و کتاب‌های برشت و چخوف و امیل زولا... خیلی‌ها رو به سوسیالیسم و عقاید چپ علاقه‌مند کرد.

4- خیلی‌ها با خوندن کتاب‌های پائولو کوئیلو، شریعتی، جلال آل احمدو... به مذهب مترقی گرایش پیدا کردن.

5- خیلی‌ها با خوندن چند کتاب به سیاست علاقه‌مند شدن:
قلعه‌ی حیوانات، کتاب‌های اوریانا فالاچی، 1984و...

6- در دوره‌ی جوونی خیلی‌ها روی میارن به کتاب‌های صادق هدایت، آلبرکامو، مارکز، فلوبر، استاندال، بالزاک، پوشکین، آندره ژید و ساماراگو، هانریش بل و پرل باک، تولستوی، ...
و افکار بخصوصی پیدا می‌کنن.

7- کتاب‌های فلسفی مثل کتاب‌های هرمان هسه و دنیای سوفی و...سلینجر و...

8- یه عده کتاب‌های مربوط به مسئولین حکومت قبلی رو دوست دارن :
شایان و دکتر صادق حمایت استاد اینجور کتابان.
کتابایی راجع به اردشیر زاهدی، مصدق، شاه و فرح و داریوش همایون و ...


9- یک عده هم کتاب‌های مربوط به زمان یاقوت رو دوست دارن مثل:
شعرای امام و توضیح‌المسائل( البته می‌دونم اینو‌یکی برای شوخی مطرح شده. اما خوب یه عده مثل فضول‌باشی نظرخواهیم دوستش دارن.) قرآن و نهج‌البلاغه، مفاتيح الجنان ودعای ابو حمزه ثمالي و حلیه‌المتقی.
عاشق شعرای حمید سبزواری یا شطحیات احمد عزیزی‌‌ین!

10- بعضیا با خوندن کتابی موافق با یک عقیده از اون عقیده بیزار می‌شن.
مثلا یه کتاب مذهبی می‌خونن و از مذهب متنفر می‌شن. و برعکس یه کتاب ضد مذهب می‌خونن و تازه به مذهب علاقه‌مند می‌شن.

11- یه عده دچار احساسات شاعرانه می‌شن و با سهراب سپهری و فروغ فرخزاد و فریدون مشیری و.... حال می‌کنن.
رئالیست‌ها شاملو خونن. بعضی دیگه بیژن نجدی یا صالحی و قیصرامین پور می‌خونن و...

12- بعضیا یه کتابو میان صد بار بخونن می‌بینن فاز نمی‌ده. یهو یه سال بعد، دو سال بعد میان برای صد و یکمین بار صفحه‌ی اولو که می خونن می‌رن تا آخر.(برای خود من جان شیفته این مدلی بود. ).

13- بعضی‌ها به قول نانا سیستماتیک کتاب می‌خونن. مثلا میان می‌گردن تموم کتاب‌های جین آستین رو پیدا می‌کنن و می خونن. یا از یه روند مطالعاتی مشخصی پیروی می‌کنن.

قدیما برای شناختن سوسیالیسم از کتاب اصول مقدماتی فسلفه ژرژ پلیت‌سر شروع می‌کردن. بعد تکامل انسان و همینطور برو بابا تا برسی به کاپیتال مارکس و چه باید کرد لنین و کتابای انگلس.


14- بعضی‌ها هم عین من بیچاره که نمی‌تونم پول زیادی بابت کتاب بدم، میان می‌رن یه کتاب‌خونه عضو می‌شن و هر کتابی که باد کرده و یا امانت داده نشده و یا مردم لطف کردن و بعد از خوندن پسش آوردن و عنوان کتاب‌ها هیچ ربطی هم به هم ندارن و معمولا هم کتاب‌های قدیمی هستن یکی یکی می گیرن و می‌خونن.
من گاهی هم سر وقت کتاب‌خونه‌ی دوستان می‌رم و چون دختر خوبی‌ام و هر کتابی رو که می‌خونم اگر عیب و نقصی داشته باشه و چسبی بخواد و شیرازه‌ش در رفته باشه براش درست می‌کنم با منت بهم کتاب قرض می دن. این‌طوری کتاب‌های کتاب‌خونه‌ی یک استاد دانشگاه رو همه‌شو نونوار کردم.
این حالت مطالعه خیلی حالت پراکنده داره و اصلا هدف‌مند نیست. و مثل من آخرش هیچی ازشون در نمیاد.

15- یه عده هم مایه‌دارن و هم خوش سلیقه. مرتب و سیستماتیک کتاب می‌خرن و چون خونه‌شون بزرگه هی کتابخونه اضافه می‌کنن و دل ماهارو آب می‌کنن...

16- نمی‌دونم کسی تا به حال این تجربه رو داشته که یک کتابو هیچ‌جوری تا آخر نمی‌تونه شروع کنه. دو سه بار امتحان می‌‌کنه و هر چقدر هم دیگران می‌گن کتاب خوب و باارزشیه دیگه هرگز نمی‌‌تونه بره سراغش. در کمال شرمندگی کتاب گرگ بیابان هرمان هسه برای من اینطوری بود. شاید چون اون موقع سنم کم بود... نمی‌دونم... اعتراف می‌کنم هیجکدوم از کتاب‌های هری‌پاتر و هم نتونستم بخونم. حتی فیلماشم نمی‌تونم بشینم کامل ببینم.
این شماره رو باید در شماره 12 می‌گنجوندم. صداشو در نیارید!

17- یه عده کتاباشونو قرض می دن و می‌گن بذار دوزار سطح سواد مردم بره بالا.
ولی عده‌ی دیگه می‌گن عمرا کتابمو بدم به کسی. ممکنه هیچوقت هم خودشون نخونن. اما نمی‌ذارن کس دیگه‌ای هم بخونه.

18- یه عده کتاب قرض می‌کنن و سر موقع تمیز و مرتب پس میارن. اینا شریک مال مردمن!
عده‌ی دیگه هم لبه‌ی کتابا رو تا می‌کنن. روشون هم آبگوشت و قرمه‌سبزی و قیمه و آش رشته و انار می‌ریزن. یکی دوسال هم پسش نمی‌دن. آخرش هم که صاحبش اومدبگیره می‌گن کدوم کتاب؟ اونو نامزدم برام خریده!
اینا رو دیگه کسی گوشت سگم نمی‌ذارن جلوشون. چه برسه به کتاب.
(از نوشته‌هام معلومه دچار خستگی شدم؟)
(اصلا اینا تو نظرخواهیم نبود. همینطوری الکی به عنوان درددل گفتم)

19- بعضی‌ها کتاب کرایه می‌‌کنن.
من خودم تعریف بامداد خمار فتانه‌ی حاج سید جوادی رو زیاد شنیده بودم. اما چون روشنفکرا اون‌موقع خوندن این کتابو مسخره می‌کردن(راستش خودمم فکر می‌کردم مثل فهیمه رحیمی می‌نویسه) روم نشد بخرمش. رفتم یواشکی کرایه‌ش کردم.شبی 100 تومن. و چون می‌خواستم پول کمتری بدم. دوروزه خوندمش :) البته واقعا کشش داشت.

20- بیشتر مردم کتاب‌های عباس معروفی، زویا پیرزاد، احمد محمود، محمود دولت‌آبادی، ایرج پزشکزاد، سیمین دانشور، غزاله علیزاده، و اسماعیل فصیح رو دوست دارن .

21- آقا، شما هم یه چیزی بگین.
لطفا اشتباه‌ها و سوتی‌هامو بهم یادآوری کنید. بخصوص در طبقه بندی کتاب‌ها خیلی قاطی کردم. از بس قاطی خوندم!

پ.ن.
22- عده‌ای عاشقانه حافظ و فردوسی و سعدی و مولوی دوستن و عین قرآن همیشه همراهشونه.

23- بعضیا عاشق خوندن زندگی‌‌نامه‌، سفرنامه‌ و کتاب‌های تاریخی‌ین.
تو این گروه از نوجوون پیدا می‌شه تا سالمندای عزیز.

24- در کتاب خوندن لذتی ست که در هیچ چیز دیگر نیست!
(امام زیتون‌العابدین بیمار)

---
25- خيلي چيزا در مورد كتاب يادم رفت. اسم خيلي از نويسنده ها و كتاب هاي مهم رو يادم رفت بنويسم.
. بعضيا پرسيدن چرا بيشتر كتاباي تاثيرگذاري كه دوستان معرفي كردن قديميه و كمتر كتاب هاي جديد از نويسندگان جديد تو ليست همه هست.
علتشو نمي دونم. شايد زندگي ها خيلي ماشيني شده و ديگه نويسنده اي حال و حوصله - و همچنين امكانات مالي- نداره بشينه با فراغ بال يه كتاب خوندني 5 جلدي بنويسه.

26- مهمتر از همه از "سانسور كتاب" يادم رفت بنويسم.
نويسنده هاي ايراني با اینکه بیشترشون غم نان دارن با این‌حال می‌شینن تموم توان خودشونو رو کتابشون می‌ذارن.
وسطاش که هی اضطراب سانسور دارن و سعی می‌کنن خودسانسوری کنن.
بعد از طی هفت خوان رستم تازه کتاب بهشون برگردونده می‌شه که شکم و یال و سر و پا و دم کتابتو اصلاح کن!
دیگه برای نویسنده‌ دل و دماغ می‌مونه؟ نه والله!

27- ه.الف شاعر- که نصف سال خارجه و نصف سال داخل- به دوستی گفته:
-.روم نمی‌شه کتاب جدیدمو چاپ کنم
- جرا؟
- چون در کمال تعجب وزارت ارشاد خیلی سریع اجازه‌ی نشر داده. می‌ترسم مردم فکرای بد راجع بهم بکنن!
- :)


2:08 | Zeitoon | نظرها(73)

هیچ نظری موجود نیست: