جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۵

1- چگونه خانه‌تکانی کنیم

يک شنبه، 6 اسفند 1385
1- چگونه خانه‌تکانی کنیم!


(یا به‌قول لُرها چگونه برینیم مینِ محیط زیست!)

امسال قراره جوری خونه‌تکونی کنیم که چشم سوسن‌خانم‌اینا چهارتا شه!
تا موقع دید و بازدید عید یه‌کاره مثل پارسال دهنشو کج نکنه بگه
" وا!!! زری جون، امسال انگار درست حسابی حال و حوصله خونه‌تکونی نداشتی!"

چیکار کنیم؟
اول از همه زنگ می‌زنیم به یکی از این شرکت‌های نظافت که عین قارچ همه جا روئیده. بری تو کوچه صد تا تبلیغشو رو در و دیوار می‌بینی.
یادت باشه دو تا کارگر سفارش بدی. یه زن و یه مرد. زنه برای چیدن تو کابینت‌ها و ظریف‌کاری‌ها و مرد برای جابه‌جا کردن وسائل سنگین و در و دیوار شویی.
کارگر زن نبود نبود، اما حتما مرد باید باشه. این‌روزا کارگر مرد رو بورسه. بعد می‌تونی موقع شکستن فندق خونه‌ی خواهر شوهرت پشت چشم نازک کنی بگی: " زنا موقع کار خیلی حرف می‌زنن. سرم می‌ره. من همیشه کارگر مرد میارم. مردا هم زورشون زیاده و هم اهل حرف‌زدن نیستن." درست همون‌طور که پارسال عید الهام زن‌داداشت بهت گفت و تا کجات سوخت!

بعد، باید بری خرید کنی.
نه مغازه‌ی سر کوچه! از یه سوپر گنده که همه نوع مواد شوینده داشته باشه.
بهتره شوهرتم باهات باشه. وا!! مگه تو الاغ بارکشی که تنها بری!
دو تا سبد بزرگ چرخدار برمی‌دارید و شروع می‌کنید:
ده تا پودر کف‌شوی، ده تا مایع گاز‌پاک‌کن، ده بطری مایع توالت‌شوی، ده‌ بطری اسید قوی، ده بطری بزرگ وایتکس قوی، ده قوطی سه‌کیلویی پودر ماشین‌لباسشویی، ده قوطی پودر دست‌شوی لباسشویی، ده بطری مایع فرش‌شوی، ده بطری افشانه‌دار شیشه‌شوی، ده بطری پاک‌کننده‌ی یک‌منظوره، ده تا دومنظوره، ده تا چندمنظوره! لکه‌بر و لکه کمرنگ‌کن و...
ده قوطی مایع براق‌کننده شیر‌آلات، ده تا مایع براق‌کننده سرامیک‌جات. ده تا براق‌کننده توالت فرنگی، ده‌تا براق‌کننده مایکروفر و سرخ‌کن و قهوه‌جوش‌جات! جوری که برقش بره تو چشم دشمنات!
با بو و اسانس‌های مختلف: هلو، لیمو، پرتقال، سیب، توت‌فرنگی، آلبالو، گیلاس، کیوی و ...
موقع استفاده هر کدوم بوش بره تا هفتاد تا خونه! همه باید بفهمن شما خونه‌تکونی دارید دیگه!

اگه مثل من کارگر هم ندارید اشکالی نداره، خودتون بکنید. بعدا به همه بگید ده روز دو تا کارگر داشتم! اونم کارگر ِ مرد!
روز موعود که شد با مراسم خاصی تموم ظرف‌های تو خونه‌تون- حتی اونایی که سال تاسال استفاده نمی‌کنید و ظاهرا تمیزن- بذارید تو تشت‌های بزرگ(اگر وان دارید وان هم خوبه) بعد روشون وایتکش خالی کنید!
بعد پودرها و کف‌شوی‌ها و توالت‌شوی‌ها رو بریزید کف توالت و حمام. هر چی بیشتر بهتر!
کف اتاقا و پذیرایی اگر سرامیکن و همینطور بالکن رو هم با ارتفاع بیست‌سانت از پودر کف‌شوی بپوشونید و بعد از سابوندن(توسط کارگر مرد)، با آب فراوان بشویید. شلنگ آب رو تا اونجایی که می‌تونید فشارشو زیاد کنید. گور پدر پول آب، شما که تنهایی پولش را نمی‌دید! تقسیم بر تعداد آپارتمان‌ها می‌شه. می‌دونید اینجوری چقدر زرنگی کردید؟
اگر می‌تونید فرش‌ها رو هم تو بالکن یا حیاط بشویید. یادتون باشه روی هر کدوم حداقل یه قوطی پودر و یک بطری شامپو فرش خالی کنید و با آب فراوان بشویید. یعنی حداقل رو هر فرش شلنگ آب یه نصفه‌روز باز باشه. به ما چه مردم دنیا یا همه‌ی مردم کشور خودمون به آب سالم و لوله‌کشی دسترسی ندارن!
ما که داریم!
سعی کنید آب‌های کفی و پودری را هم هدایت کنید به سمت باغچه و درختای توی کوچه.
گور پدر محیط زیست هم کردن. مگر ما دولتیم که باید به فکر درختای تو خیابونا هم باشیم؟!
تازه تا این خانوم مژگان جمشیدی دیده‌بان محیط زیست و این آقای محمد درویش مهار بیابان‌زایی هستن ما چکاره‌ایم. ماشالله هزار ماشالله اونا جای ما هم دیده‌بانی محیط زیست رو می‌کنن و هم بیابان‌زایی رو مهار می‌کنن. راحت بخوابیم!
.(مافعلا باید به فکر روکم‌کنی از سوسن‌خانوم باشیم.)

اگر گیاهان آپارتمانی‌تون کج و کوله شده بدون هیچ تردیدی از ریشه درش بیارید و بندازید تو سطل آشغال جاش یه گیاه مصنوعی بکارید. از اینا که تازه اومدن و با طبیعی هیچ فرقی ندارن. نه خاک مخصوص می‌خوان، نه موقع مسافرت نگرانیم که کسی آبشون داده یا نه. نه کود می‌خوان. همیشه هم سرسبز و قشنگن.
هر لباس اضافه دارید بندازید تو کیسه‌زباله، همراه همون گل‌های آپارتمانی، بغل شیشه‌های اضافی و سطل‌های ماست که صدتاش تو کابینت جمع شده. بغل باتری‌های ساعت که پنجاه‌تاش این‌ور و اون‌ور خونه افتاده.
اصلا نمی‌خواد بدین به مستحق! به ما چه! دولت خودش باید به فقیربیچاره‌ها برسه. اونا حقشون بهترین لباس‌های نو با بهترین مارکن!
مال شما هم نو موندن و چون کوچیکه می‌ندازید دور؟ بازم به فقیر‌ها نمی‌دید. چون احساس رضایت بهشون دست می‌ده و دیگه شورش مورش نمی‌کنن. گِلیشون می‌کنیم و می‌ندازیم بغل قوطی‌های ماهی‌تون زنگ‌زده و پوست پرتقال‌ها.
تفکیک زباله چه کشکیه؟ پارچه و نون‌خشک و پلاستیک و شیشه و کاغذ و مقوی و باتری و آشغال میوه و پوشک بچه و سرنگ و ... رو باهم بریزید تو سطل. به ما چه؟! دولت خودش جدا کنه. تازه از خدا که پنهون نیست. همه‌مون مخالف دولتیم و اینجوری یه حال‌گیری اساسی هم از دولت می‌کنیم.:)
به ما چه که محل‌های دفن زباله پر شدن و دنیا رو زباله برداشته. بذار ایران بشه زباله‌دونی!
به ما چه آب کمه؟ به‌ما چه تموم آب‌های چاه و رودخونه‌ها دارن آلوده می‌شن به مواد شوینده و دیترجنت‌ها! به ما چه که پرنده‌ها و گربه‌ها سگ‌ها از این آب‌ها می‌خورن و مسموم می‌شن.

گور پدر محیط زیست هم کردن.
قیافه‌ی سوسن‌خانم حال می‌ده وقتی امسال عید بیاد خونه‌مون!


2- یادت باشه ماهی قرمز هم بخری. ده تا شو بخر بنداز تو یه ظرف شبیه گیلاس خوشگل. هر چی تعدادشون بیشتر باشه باکلاس‌تره.
غذا هم مبادا بهشون بدی. همه‌ش پی‌پی می‌کنن و ظرفشون کثیف می‌شه. روز سیزده هم از گرسنگی و کم‌اکسیژنی می‌میرن و راحت می‌شی از دستشون. بعد از سیزده ماهی به چه درد می‌خوره؟


3- برای چهار‌شنبه سوری هم برو تو بیابون هر چی بوته‌ست بکن و آتیش بزن.
بعد به ریش همسایه‌ی بی‌کلاس بغلی بخند که جعبه‌میوه صندلی کهنه آتیش می‌زنه .

4- این احمدی‌نژاد طلفک ترمز برونده !

5- اینجا تهران است...

6- کی جرأت کرده شبح رو قال بذاره؟
نمی‌دونه چیو از دست داده!

7- هرمس مارانای بزرگ از دوره‌ی آموزش سربازی برمی‌گردد! دارادادام!
سربازی نگو. عیش بود و جوانی و والیبال بی‌وقفه و هوای خوب و دشت و کوهستان و طراوت باران صبح‌گاهی و شوخی‌های 24 ساعته و بس.

8- مردی که روی ساکش نوشته بود احمد باطبی!
با کار این مرد فکری به ذهن سعید رسیده...
همه‌ی ما تی‌شرت یا لباسی بپوشیم که عکس یا اسم باطبی روی اون نقش بسته!

9- خرافات
عاشوراي امسال مردم شهر قدس(شهريار؟) از ساختموني سيماني كه ناودونش در اثر رطوبت طبله كرده و شوره زده رد مي‌شن. شوره‌ها شبیه یه آدم روحانی به نظر می‌رسه که- احتمالا با راهنمایی صاحب‌خونه- حضرت‌عباس از کار درمیاد.
در وبلاگ ملاحسنی ببینید ملت فردای روز عاشورا چیکار می‌کنن برای این شوره‌ها! احتمالا چند نفربیمار موقع دیدن این شوره‌ها شفا پیدا می‌کنن و یواش یواش این خونه به یه مرکز توریستی زیارتی سیاحتی تبدیل می‌شه و...(تلقین)
در نظرخواهی ملا حسنی یک لینک هم از وبلاگ متتی(نام وبلاگش از قهرمان چهار چشم افسانه‌های لری الهام گرفته شده) دیدم.
در این ویدئو می بینیم که مردم نور و سایه‌ها را چطور به شکل مردی اسب‌سوار که ابوالفضل نامیده می‌شود می‌بینند. و اونقدر اصرار می‌کنن که ما هم سعی می‌کنیم قبول کنیم.(عین دیدن عکس آقا تو ماه زمان انقلاب)
حالا چطور مردم قهرمان ما تشخیص می‌دن کی حضرت عباسه و کی حضرت ابوالفضل بماند. مردم عکس واقعی امام رو دیده بودن. اما عکس و هیکل این بزرگان دینی رو چطوری تشخیص می‌دن الله‌اعلم!

شاید مثل دیدن ابرها می‌مونه که هر کسی می‌تونه به شکلی تشبیهش کنه. مثلا وقتی شما توده ابری رو شبیه گوسفند می‌بینید(در مثل مناقشه نیست) دوستتون ممکنه اونو شبیه ماهی ببینه. اما اگه خیلی بهش اصرار کنید که ببین، این دنبه‌شه و اونم سر گوسفنده. یواش یواش به اون تلقین می‌شه و چیزی رو که شما می‌خواهید میبینه.
در شروع کلاس‌های گرافیک و نقاشی هم استاد می‌گه یه صفحه‌رو خط‌خطی کنیم و از توی این خط‌خطی‌ها شکل‌هایی بیرون بیاوریم. این کار ملت هم به نظرم یه همچین شامورتی‌بازی‌هاییه.
× دلم برای مردم معتقد به دخیل بستن به امامزاده‌ها می‌سوزه. آیا چه تعداد از امامزاده‌هایی که رفتن مثلا یه الاغ اونجا دفنه و از اساس دروغ بوده.
وگرنه مگه بچه‌ها و نوه‌های اماما خل بودن که هر کدوم برن تو ده‌کوره‌ای فوت کنن؟
هرگز هم تو یه ده بیشتر از یکی دو امامزاده نمی‌بینیم. مگه این بچه‌امام‌ها همه با هم قهر بودن که هر کدوم یه جایی دور از هم زندگی می‌کردن؟


10- سمیه‌بینات همسر باطبی آزاد شد...

11- مصاحبه‌ی رادیو زمانه با عاطفه‌ی گرگین همسر خسرو گل‌سرخی....

12- فنگ شویی...

13- معني بعضي از اسم‌های عربی...

14- نتایج اسکار....


16:48 | Zeitoon | نظرها(168)

هیچ نظری موجود نیست: