يک شنبه، 10 دی 1385
1- امروز با دیدن صحنهی اعدام صدام اشک توی چشمام جمع شد.
از فکر اینکه چند سال ما ناخواسته درگیر جنگی وحشتناک بودیم و اصلا کسی جرأت نداشت به مسئلهای جز مسئلهی جنگ فکر کنه. حرف از آزادی بیان و رفاه و... توهین بزرگی به نظام محسوب میشد و گناهی نابخشودنی.قدیمیترها تعریف کردن. خوردن چای تو استکانهای کلفت شیشهای و ملامین، ساختن ریکا از پوستپرتقال، شستن دوبارهی کیسهفریزر و چسبوندن به کاشی برای خشک شدن، صف نفت و صف اجناس کوپنی، خاموشیهای شبانه، صبحتا شب صدای توپ و تانک از تلویزیون شنیدن، قحطی، کشتار، زور، استبداد خودی به بهانهی جنگ.دشمن بیرونی با دشمن داخلی دست به دست داده بودن تا از ما نسلی سوخته بسازن...آن موقعها جنگ چیز خوبی بود.صدای آهنگران و صدای آژیر قرمز و سفیدی که گاهی بلافاصله قرمز میشد. صدای ضدهوایی، خاموش کردن چراغها و بغل کردن همدیگر و لرزیدن شیشههای چسبضربدری .و فرستادن خیلی عظیمی از جوانان به جبهه، خیل شهیدان ، زخمیها ومعلولین و جانبازان، شیمیاییها، موجیها، همسر شهدا و جانبازان که چه ظلم بزرگی بهشون شد.و چه زندگیها و جوانیها در این دوران فنا شد. حتی اونایی که از سربازی در رفتن و فکر کردن قسر در رفتن. اونا هم زندگی نداشتن. نه کسی دلش میومد مهمونی بگیره و نه لباس طبق مد بپوشه. عکسهای عروسی اون دوران رو نگاه کنید. ساده و چریکوار.اگر عروسی کمی مفصل بود پاسدارا میریختن تو و به جرم باقالیپلو با گوشت ملتو کتک میزدن که وقتی در جبهه غذانیست اینا چیه شما کوفت میکنید.رقصیدن حرام بود. شطرنج حرام بود. موسیقی و ساز حرام بود.بعد از 8 سال باز دوران سازندگی بود. حرف می زدی ضدانقلاب و ستون پنجم بودی.با اینهمه من از اعدام صدام خوشحال نشدم. موقع انداختن طناب به دور گردنش چشمم رو بستم.میدونم پایان همهی دیکتاتورها مرگه.تکلیف بقیهی دیکتاتورها هم جز این نیست.اما کِی؟ به دست چه کسی؟مردم دنیا باید منتظر باشن آمریکا یکی یکی دیکتاتوراشونو بگیره و اعدام کنه؟پ.ن.اعدام صدام باعث خشم بعثیها شد. با انفجار بمب در جشن مردم 50 کشته و 80 زخمی به جا گذاشتن.بیچاره مردم جهان سوم جشنشون هم جشن نیست.
پ.ن.2
قذافی به علت مرگ صدام سه روز عزای عمومی در لیبی اعلام کرد.این معمر حالش خوبه؟
2- چیزی که برای من جالب بود اینه که جز همون اوائل دستگیری صدام گروههای ضد اعدام در مورد صدام زیاد سروصدا نکردن. تو ایران هم گروههای ضد اعدام بیشتر روی اعدامهای زنان مانوور میدن.روزی چند اعدام مردان تو روزنامهها نوشته میشه و کسی چیزی نمیگه. اما در مورد زنان، فوری اعتراض میشه.کاش مردان بیچاره هم شامل الطاف گروههای ضد اعدام بشن.
3- دو خبر خیلی خوش تو وبلاگستان افتاده.
اول عروسی کردن محمدجواد طواف با غزالهی زیبا
دوم عروسی آرش سیگارچی با رافونهی مهربان
مبارکه. آروزی سلامت و خوشبختی برای هر چهارتاشون دارم.
4- تجربه هايي كابوس وار ِ
زینب پیغمبرزاده رو بخونید.زینب شب انتخابات به خاطر گرفتن امضا برای" کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان" در مترو دستگیر شده. و به همین خاطر چند روز زندانی بوده.خاطرات دستگیری و زندانش سرشار از نکتههای ریز و جالبه. من که در دلم بارها به این دختر باهوش و نکتهسنج و شجاع آفرین گفتم.
5- تا یادم نرفته بگم که میلباکسم مدت زیادیه که خراب شده. بعد از سِرور گردانی( خودمم نمیدونم یعنی چی. یه چیزایی مثل انبارگردانی میمونه احتمالا) تقریبا نُه دهم ایمیلام به دستم نمیرسه. منی که هر شب باید منتظر اومدن 500 یا 600 ایمیل میشدم و یک ساعت طول میکشید فقط اسپمها رو پاک کنم. حالا فقط دهدوازده ایمیل برام میاد. و از طریق وبمیل یا یاهو هم که برم 50 تا اسپم هم اونجاست.
بعضیا میگن احتمالا هک شدم. چون تعدادی از دوستان گفتن از طرف من برای اونا آفلاین فرستاده شده.من مدتهاست برای کسی آفلاین نمیفرستم( مگه یکی دوبار به مسئول سایت در مورد همین خرابی میلدونیم)مدتهاست که بعضی نظرخواهیها برام باز نمیشه و نمیدونم اشکال از اینترنت اکسپلوررمه یا چیز دیگه. خلاصه که بیغی هم بد دردیه.لطفا ایمیلاتونو به آدرس zeitoon @ gmail.comبفرستید.
6- تیزبین با مطلب " جامعهی باز و جامعهی بسته" به روز شد.
7- گذرگاه شمارهی 62، مخصوص دی ماه منتشر شد. مطالب خوبی توش پیدا میکنید حتما.
8- خوب، مرحلهی اول تحریم ایران شروع شد. فعلا 12 نفر از دولتمردان ایران ممنوعالخروج شدن ودو ماه دیگه اگه ایران آدم نشد تحریم اصلی شروع میشه.یعنی میشه عین سالهای جنگ؟
9- مجلس طرح دوفوریتی میده که ساعت کاری بانکها برگرده به حال اول و شورای نگهبان رد میکنه.من امروز باید سه تا بانک میرفتم. یکی قسط خونه، یکی قبض تلفن و یکی که باید پول در میآوردم.بانکی که قسط خونه میدیم فیش تلفنو قبول نمیکنه. بانکی که باید ازش پول در میآوردم هیچکدومو...رفتم اولی، دیدم 70 نفر مونده تا به من برسه . دومی 90 نفر و سومی65 نفر. همهشون غلغلهی آدم بود...منم عین خلا بین این سهبانک که باهم فاصله داشتم در سفر بودم. تا آخر تونستم بعد از چهار ساعت دو تا از کارامو انجام بدم.چقدر فحش به شورای محترم نگهبان شنیده باشم خوبه؟
10- برای مقابله با تحریم یه اختراع خیلی مهم و حیاتی کردم که اگه وقت شد به همین پست اضافه میکنم. وگرنه میذارم برای دفعهی بعد.آبدهنتون رو قورت ندید تا بنویسمش!
..... نه . قورت بدین. امشب دیگه وقت نمیشه.
11- فیلم" لولیتا" رو با هزار امید و آرزو از یه مغازهی راه دور خریدم و اومدم خونه و نشستم... نه دراز کشیدم روی مبل جلوی تلویزیون که ببینم....سیدی رو که گذاشتم دیدم فیلم "هکرها"ست با شرکت آنجلینا جولی.یه عالمه این آنجلینا رو نفرین کردم که چنین بیموقع و بیدعوت اومده خونهمون. از موهای کوتاهش هم هیچ خوشم نیومد.هیچوقت از راه دور زن.... ببخشید... سیدی نگیرید!حالا نگران اون 5 فیلم دیگهم که جای هر کدوم چه فیلمی بهم داده. از غصه بقیه رو هنوز نگاه نکردم.
12- سال نو میلادی مبارک...
13- ئه... یادم نبود هر سال با اومدن سال نو میلادی تولد منم باهاش میاد... تولدم مبارک!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر