زنان و اعتیاد...
-------------------
در روز 16 آذر، از ساعت 4 تا 6 بعدازظهر، در فرهنگسرای شقایق تهران، جلسهای در مورد اعتیاد دختران و زنان کشورمان برگزار شد.
بانی این جلسه "انجمن سلامت روان" بود و متاسفانه در جلسهای به این مهمی هیچیک از مسئولین تراز اول مملکتی بخصوص زنان مسئول و خبرنگاران، علیرغم دعوت آنان، حضور نداشتند.
نوشتهی زیر چکیدهایست از سخنرانیهای خانمدکتر زرکانی و آقای دکتر مظهری و کمی از اطلاعات شخصی خودم.
امروزه متاسفانه بیش از 36 درصد معتادان ایرانی را زنان تشکیل میدهند و به خاطر شرایط ویژهای که دارند، نیازمند پیشگیری و درمان ویژهای نیز هستند.
منظور از شرایط ویژه ایناست که بیشتر زنان و دختران ما به خاطر سوءاستفادهی جنسی، به اعتیاد سوق داده میشوند و نه دلبخواه. و باز هم متاسفانه بیشتر زنان معتاد برای بهدست آوردن مواد مخدر مورد نیاز خود ، در نهایت مجبور به روسپیگری میشوند. تنفروشی در مقابل مواد و نه پول!
خانم دکتر خاطرهای تعریف کرد که در زمان تحقیق در خیابان سیداسماعیل دختر جوانی رو زیر نظر گرفته که مشغول خرید مواد بوده. پسر فروشنده به شرطی مواد در اختیار دخترک قرار داده که دختر با ماشینی که همان نزدیکیها پارک بوده و رانندهاش یکآقای... بوده برود، دختر پس از التماسهای زیاد به خاطر خماری در نهایت مجبور به قبول شرط میشود و با اکراه به سمت ماشین میرود و...
زن معتادی که به تنفروشی روی میآورد در رابطهی جنسی قادر به تصمیمگیری نیست، زیرا آنقدر خمار است و نیازمند مواد، که به خطرات روابط جنسی با افراد متعدد نمیتواند فکر کند. او حتی نمیتواند شریک جنسی تحمیلیاش را مجبور به استفاده از کاندوم نماید. پس در معرض انواع و اقسام بیماریهای مقاربتی و بخصوص ایدز قرار میگیرد.
معمولا پشت سر یک زن معتاد حتما یک مرد معتاد هست. کسی که او را به این راه کشانده! این مرد میتواند شوهر او یا پدر و برادر او و یا دوستپسر و شریک جنسی او( چه شرعی و چه غیرشرعی) باشد.
مردانی که برای سهولت بیشتر حمل و نقل و یا پخش مواد مخدر یا لذت و سوءاستفادهی بیشتر از روابط جنسی با دختران و زنان آنها را آلوده میکنند.
زنان معتاد یا عضوی از یک زنجیرهی ثابت هستند یا عضوی از یک زنجیرهی اتفاقی. معمولا زنان با اعضای خانواده زنجیرهی ثابت را تشکیل میدهند و بخصوص برادر زن که نسبت به خواهرش غیرت دارد(!)، دوست ندارد که او برای استفاده از مواد با غریبهها همنشین و همسرنگ بشود. پس خودش مواد را تهیه و اگر مواد تزریقی باشد اولین نفری که از سرنگ( سرنگ مادرخرج) باید استفاده کند، خواهرش است.
در این زنجیره احتمال بیماری هپاتیت و ایدز در زنان به حداقل میرسد.
ولی در زنجیرههای اتفاقی که زنان بیشتر با شرکای جنسی خود مواجهند معمولا زنان آخرین نفری هستند که مواد به آنها تزریق میشود و معمولا مقدار کمتری برای آنان در نظر میگیرند. نه به خاطر اینکه آنان را کمتر درگیر کنند یا به آنها علاقهداشته باشند، بلکه به خاطر اینکه در این نوع زنجیره زنان کمارزشتر و به اصطلاح خوردهخور مردان به حساب میآیند. همانطور که قبلا هم گفتم این نوع زنجیره همراه با روابط جنسی پرخطر و سوءاستفادههای مکرر جنسی از زنان( و همینطور دختران که گاهی سن آنها 14-13 سالهست) است. و امکان بیماری زنان به حداکثر میرسد.
نوع مواد مخدر مصرفی در حنوب شهر تهران در مرد و زن معمولا تقریبا مساوی است. یعنی هر دو مثل هم از تریاک و هروئین و حشیش و قرصهای اکس و شیشه و... استفاده میکنند. ولی در شمال شهر زنان بیشتر هروئین و قرصهای اکس و مردان، بخصوص مردان مسنتر، بیشتر به تریاک آلوده هستند. و پسران جوان به قرصهای روانگردان و اکس گرایش دارند.
تاثیر مواد در زنان بسیار بیشتر از مرداناست.
اگر یک زن و مرد با هیکلهای مشابه مثلا یک لیوان پر از مشروب بنوشند، اگر خونشان را آزمایش کنند، مقدار الکل خون زنان بیشتر نشان داده میشود. پس زنان آسیبپذیرترند.
زنان معتاد اشتیاق بیشتری به ترک دارند و معمولا اگر خانوادهای دلسوز داشته باشند در ترک موفقتر از مردان عمل میکنند و کمتر به اعتیاد دوباره روی میآورند.
معمولا زنان معتادی که با یک مرد دلسوز و مهربان و آگاه ازدواج میکنند، کاملا و برای همیشه میتوانند ترک کنند.
ولی مردان معتاد حتی اگر با زنی با همان مشخصات ازدواج کنند، اکثرشان نه تنها ترک نمیکنند، بلکه سعی در کشاندن همسر به راه اعتیاد دارند.
در جنوب شهر خانوادهای را دستگیر کردند که 14 نفر از اعضای خانواده به وسیلهی مرد سرپرست اول معتاد و سپس فروشنده شده بودند. این مرد به جز همسر و فرزندانش حتی پدر و مادر و خواهر و شوهر خواهر و برادر و زن برادر خود را درگیر کرده بود.
نکتهی قابل تاسف ایناست که زنان خجالت بیشتری برای بیان مشکل اعتیاد خود دارند. ترس از بیآبرویی در محل کار و زندگی، ترس از دست دادن زندگی مشترک، ترک از اخراج از محل کار، ترس از انگشتنما شدن، طرد شدن، ترس از طلاق و ترس از " گرفته شدن کودکانشان به وسیلهی همسر به جرم اعتیاد"! زنان معتاد درست به اندازهی زنان سالم مایل به سرپرستی فرزندان خود هستند! و
میزان افسردگی در زنان معتاد بسیار بیشتر از مردان است و فقدان مهارتهای شغلی امیدی به آینده برای آنها نمیگذارد.
زنان برای درمان و معالجه بسیار کمتر از مردان امکانات در اختیار دارند. در بیمارستانها و درمانگاهها تختهای کمتری به زنان اختصاص دارد. تقریبا متخصص ترک اعتیاد مختص خانمها نداریم!
و معلوم نیست به چه علت مسئولین تعداد زیاد زنان معتاد مملکتمان را کتمان میکنند. و از قبول این حقیقت تلخ طفره میروند.
یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر