پنجشنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۳

غمی که من می‌برم...

۱-غمی که من می‌برم
غمی که من می‌کشم...

میان این هر دو افق
من ایستاده‌ام
و درد سنگین این هر دو افق
بر سینه‌ی من می‌فشارد...

و من اکنون
یک‌پارچه دردم...
( جمله‌ها از احمد شاملو در شعرهای مختلفش)


۲-تا همین یک ساعت پیش مهمون داشتم. از همین دوره‌های دخترانه-زنانه. این دفعه نوبت من بود. دو روز است کیک می‌پزم. خامه با خاکه قند به‌هم می‌زنم برای تزئین کیک. ژله‌ی میوه‌ای درست می‌کنم. مواد آش رشته رو یکی‌یکی آماده می‌کنم.
بنشنش رو چند شب قبل خیس کردم و فردا عصرش پختم. سبزی‌اش رو پاک کرده و خورد کرده خریدم. پیاز داغ و نعناع داغ و سیرداغ و... همه رو خودم آماده کردم و دیشب هم کلی میوه خریدم. کشک رو ۲۰ دقیقه جوشوندم. تمیز‌کردن ریخت و پاش خونه از همه‌کار سخت‌تر بود.
امروز از عصر نشستیم حرف زدیم، بحث کردیم، چند حکومت عوض کردیم،
بعد خسته شدیم، جک گفتیم، خواندیم و زدیم و رقصیدیم و آش رشته‌ با کشک خوردیم و ظرفها رو به کمک هم شستیم. و باز...
آخر شب٬ یکی پدرش اومد دنبالش و اون‌یکی شوهرش و اونای دیگه آژانس سوار شدن رفتن... مهمونی خوبی بود و به همه خوش گذشت.

۳-دیدم از خستگی نمی‌تونم بخوابم. گفتم بیام کامنت‌ها مو بخونم تا یه کم از هیجان مهمونیم کم بشه. بیشتر وقتا خوندن کامنت‌هام برام لذت‌بخش و آرامش‌بخشه.
معمولا اونقدر هولم که نمی‌تونم به ترتیب شماره بخونم. چند وبلاگ از لینکای بغل هم کلیک می‌کنم تا بیاد. دلم برای خیلی‌هاشون تنگ شده.
گاهی یه کامنت می‌خونم و بعد وبلاگی که با ناز و سرعت کم باز می‌شه. نمی‌دونم چند کامنت خوندم که می‌رسم به کامنت مریم صورتک.
با خوندنش خشکم می‌زنه:
معمولا دوست ندارم نوشته‌ی کسی رو در وبلاگم کپی کنم. دوست دارم لینک بدم و دوستان برن مستقیما در وبلاگ نویسنده‌ش بخونن که حقی ازش ضایع نشه. ولی نتونستم از کپی کامنتش خودداری کنم.
63 :: توسط مریم صورتک در 1383-09-08 14:07
ليلا 19 سال دارد و حالا 11 ماه است كه در گوشه زندان كابوس چوبه دار را مي بيند.8 ساله بود كه مادرش به بهاي چند اسكناس تنش را به حراج گذاشت. 9 ساله بود كه مادر شد و 100 ضربه شلاق خورد، 12 ساله كه شد به يك مرد افغاني فروختندش و گفتند كه صيغه اش كرديم و از آن به بعد به جاي مادر، شوهر و مادرشوهرش بودند كه تن او را معامله مي كردند، در 14 سالگي بازهم تازيانه 100 بار بر پيكرش نواخته شد و بعد از آن بود كه دو دخترش را به دنيا آورد . و وقتي كه 18 سالش شد به جاي تازيانه به اعدام محكوم شد . لیلا عاطفه ای دیگر است که شاید بتواینم با کمک همدیگر و همنوا کردن فریادهایمان نجاتش دهیم. و نگذاریم که به سرنوشت عاطفه دچار نشود. شرح کامل ماجرا را در وبلاگم نوشته ام

و می‌رم به سراغ وبلاگش...

فکر می‌کنم، وقتی من با مهمونام می‌گم و می‌خندم چند تا لیلا در زندان منتظر مرگن؟ وقتی من سرکار هستم، چندتا لیلامجبور به تن‌فروشی‌ان!؟ وقتی من با حقوقم می‌رم خوراکی ‌می‌خرم . چرا لیلاها باید در زندان از خبرنگار تقاضای پفک و شکلات کنن؟
چه دنیای بی‌رحمی٬ چه مملکت گندی داریم ما! حالم داره به هم می‌خوره!

مطالب زهره‌ ترکمانی در مورد لیلا رو می‌تونید در سایت روشنگری بخونید.

مریم پیشنهاد کرده برای لیلا هم پتیشن درست کنیم و مثل ماجرای خلیج فارس بمب بترکونیم. انگار فعلا پتیشن تنها حربه‌ی ما علیه بی‌عدالتی شده. باشه مریم جان، هر کاری بگویی می‌کنیم!

پتیشن حمایت از لیلا هم تهیه شده( طبق معمول توسط هاله). اگه موافقین لطفا امضاش کنید!

۴- آدم وقتی تو وبلاگش میاد می‌نویسه٬ انگار کمی راحت‌تر می‌شه. درد دل و همفکری‌ با دوستان اینترنتی!


۵-بمب‌گذار واقعی خلیج فارس، لوگوماهی با همدستی حسین درخشان بود که جریان‌شو می‌تونید اینجا بخونید
بمب با رمز "‌ الخليج العربي" و " arabian gulf" منفجر شد .
جدا که علی تمدن هم در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد. تفهیم، تهییج و حتی تطمیع اهالی وبلاگستان به ویزیتور زیاد و معروفیت. این‌آخری به قدری به مذاق بعضی‌ها خوش‌آمد که حتی کسایی که مدتها بود آپدیت نمی‌کردن، به این بهانه سر از سوراخ خود در‌آورده و شده چند خطی در این‌باره نوشتن. علی تمدن هم که به خوش‌قولی و بامرامی معروفه لینک اونا را در وبلاگش گذاشت.


این جریان نشون داد ما بلاگرها، اگر بخواهیم، چه نیروی عظیمی هستیم. (ددم یاندی...)درسته که شبکه‌ی الجزیره این درخواستمون رو به فلان( مثلا به کفش) خودش هم حساب نکرده و این فلش بی‌شرمانه رو در باره‌مون ساخته، ولی از اون‌ور هم رادیو فردا و روزنامه‌شرق در ایران بهمون اهمیت دادن. و در خارج هم ای... یه چیزایی نوشتن!
BBC News: Iran fights to keep Gulf Persian
لینک‌ها کش‌رفته شده از وبلاگ برماچه‌گذشت(تو بگو بر ما چه‌ها که نگذشت؟...)٬ که البته اونم خودش از وبلاگ‌های لگوماهی و شرح کش رفته! چه کش‌وا کشی:)


۶- هر کی وبلاگ منو در بلاگ‌رولینگ الکی پينگ می‌کنه خره!

هیچ نظری موجود نیست: