‏نمایش پست‌ها با برچسب تجاوز. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب تجاوز. نمایش همه پست‌ها

پنجشنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۹

تجاوز به محارم


مقاله تکان دهنده زیر با ای میل به دستم رسیده. اسم نویسنده شو نمی دونم. با کمی سرچ در گوگل ندیدم این مقاله جایی منتشر شده باشه. گفتم وظیفه مه در وبلاگم بگذارمش.
متاسفانه این معضل به شدت در کشور ما رواج داره و من خودم بارها با اینگونه دختران بخت برگشته صحبت کرده ام. چند سال پیش با تعدادی از دوستان قصد این کردیم که خانه ای امن برای اینگونه دختران در شهری کوچک (و مذهبی) تأسیس کنیم. پس از ماهها دوندگی و گرفتن رضایت از شهرداری, کلانتری و حتی امام جمعه, می دونید آخر چه ارگانی جلوی پای ما سنگی بزرگ و لاینحل گذاشت و ماهها تلاش ما بی ثمر موند؟
بسیج! بله, بسیج, مدرسه به اصطلاح عشق.
ما رو متهم کرد به وابستگی به خارج و منافقین و... کاری کردن که مسئولان از ترس موافقت خودشون رو پس گرفتن.
در جلسه ای که با رئیس کلانتری داشتیم, او با نهایت تأسف تعریف می کرد که:
- دختران زیادی به همین دلیل از خونه فرار می کنن, ما می گیریمشون. وقتی دختر برامون تعریف می کنه که بارها پدر و برادراش بهش تجاوز کردن و جایی نداره بره خود من که به خاطر شغلم وحشتناک ترین جنایت ها رو تو زندگیم دیدم به گریه می افتم.
ما مجبوریم با دلی پر درد همین دخترا رو دوباره به خونه شون برگردونیم و به رومون نیاریم چه کثافتاکاری هایی داره تو مملکتمون اتفاق می افته.
این رئیس کلانتری کلی ما رو دعا می کرد به خاطر کارمون.
اما نشد... نذاشتن.
.
.
.
"مادر محبوبه هنگامی متوجه ی تجاوز جنسی همسرش به دخترشان شد که محبوبه حامله شده بود. پدر خانواده با شناسنامه ی همسرش محبوبه را در بیمارستان بستری کرد تا وضع‌حمل کند. مادر محبوبه چهارده سال است که فرزند معلولِ همسر و دخترش را نگهداری می کند. پدر محبوبه که بعد از مدتی حبس از زندان آزاد شده است حالا هر سه دختر خود را مورد آزار و تجاوز جنسی قرار می دهد. مادر از ترس این که مبادا دختران دیگرش هم مورد آسیب واقع شوند شب ها نمی تواند بخوابد و دائماً مراقب رفتارهای همسرش است. اما، با وجود همه ی این مشکلات و ترس ها و کتک خوردن ها و زندانی شدن ها، مادر به خاطر تنهایی، بی پناهی و مشکلاتش حاضر به جدایی از شوهرش نبوده و با این وضع کنار آمده است، حتی زمانی که همسرش محبوبه را به بیمارستان می برد و در رَحِم دخترش دستگاه ضدبارداری می گذارد.

مژگان هم که سال هاست در معرض تجاوز جنسی پدرش قرار دارد می گوید: «مادرم از سه سال پیش فهمیده بود که بابام بهم تجاوز می کنه، اما کاری نمی توانست بکنه، نه آن به روی من می آورد نه من به روی آن می آوردم. به چند تا از فامیل ها گفته بود اما کسی کمکش نکرد. مادرم کاری نمی تونه بکنه. اگر می تونست، اول یک کاری برای خودش می کرد....» مادر مژگان هم درباره ی سکوتش می گوید: «چندین بار شب ها دیدم که شوهرم از خواب بیدار می شه و می رود، بعد دخترم جیغ می زند سؤال که می کردم می گفت دخترت جن زده شده جیغ می کشه در خواب... شب ها چند وقت می رفتم پیش دخترم می خوابیدم اما زندگیم را جهنم می کرد، من می فهمیدم اما چه کنم؟ من مادر بدی نیستم، کدام مادری حاضره شوهرش به دخترش نظر بد داشته باشد...اما کاری از دستم بر نمی آمد. اگر طلاقم می داد نه کسی را داشتم نه جایی را....»

در پژوهشی که درباره ی تجاوز جنسی پدر به دختر صورت داده ام به این نتیجه رسیدم که مادران در اکثر موارد از تحت سوء استفاده قرار گرفتن جنسی دختر خود یا مطلع هستند و به روی خود نمی آورند یا بعد از اطلاع به خاطر ترس از پیامدهای آن، ترس از شوهر، ترس از آبروزیزی، ترس از شکستن حریم خانواده و از همه مهم تر به دلیل وابستگی اقتصادی و نبود حمایت های مالی و خانوادگی پس از طلاق احتمالی، لب به سخن و اعتراض نمی گشایند و حتی گاهی تمامی عصبانیت و خشم فروخفته ی خود را بر سر دختران قربانی خود خالی می کنند. در واقع، وابستگی اقتصادی مهم ترین علت سکوت مادران نسبت به آزار جنسی فرزندان شان است. در اغلب موارد این وظیفه ی شوهر است که نیازهای مالی خانواده را تأمین کند. در خانواده های کم درآمد وابستگی زن به شوهر از این حدّ هم فراتر می رود زیرا اصولاً امکاناتی برای تأمین مالی زن وجود ندارد. بنابراین بسیاری از زنان به علت وابستگی اقتصادی ای که به همسر خود دارند و نگران تأمین معاش خود هستند نه واکنش فعالانه ی اعتراض بلکه واکنش منفعلانه ی سکوت را برمی گزینند و بعد از مدتی دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شوند.

سپیده می گوید: «بابام یک شب آمد بغلم و شروع کرد به دست‌مالی کردنم و می خواست بهم تجاوز کنه، من مقاومت کردم و متکا را روی خودم نگه داشته بودم. در حال تقلا کردن بودم که مادرم آمد، بابام شلوارش را درآورده بود، بعد که مادرم آمد بابام با پتو جلوی خودش را گرفت و شلوارش را پوشید و رفت در اتاق خودشان. من گریه می کردم، به برادرانم گفتم با بابام دعوام شده نذاشتم آن ها بفهمند. فردا که در خانه بودیم مادرم دعوا کرد باهاش، اما می گفت من هر کاری دلم بخواهد با این دختر می کنم تو هم حق نداری حرف بزنی. هم تو را می کشم هم خودش را می کشم. باز هم شب ها با اصرار و زور کنارم می خوابید. مادرم هم دیگه خبر داشت اما کاری از دستش برنمی آمد. جرأت هم نداشت به کسی بگوید، اگر طلاق می گرفت جایی واسه ی ماندن نداشت، پولی هم نداشت. همه چیز برای پدرم بود... بابام مادرم را هم کتک می زد و خیلی می ترساند که به کسی نگوید. مادرم هم می گفت شکایت نکن....» پریسا هم می گوید: «مامانم که از زندان آزاد شده بود یواش یواش حالیش کردم که بابام بهم تجاوز میکنه، فکر می کرد من خُلم که این حرف ها را می زنم اما خیلی بهش گفتم، آخرش باور کرد اما کاری نکرد، گفت به کی بگم؟ چی کار می تونم بکنم؟»

شاید مورد مادر فاطمه بهترین نمونه باشد برای نشان دادن تأثیر فقر اقتصادی بر سکوت مادران در قبال تجاوز جنسی همسران شان به دختران شان. مادر فاطمه که پس از چندین سال آوارگی و فقر به تازگی به صیغه ی مردی درآمده بود از طریق نیروی انتظامی متوجه ی تجاوز همسرش در ماشین به دخترش می شود اما در جلسه ی دادگاه با وجود باور به این مسئله می گفت که چنین چیزی واقعیت ندارد و همسرم فرد مؤمنی است و برای باقی ماندن در خانه و سر پناه جدیدش به شدت سعی در پنهان کردن حقیقت داشت. فاطمه می گفت: «اگر ما یک خانه داشتیم و مادرم کار داشت یا کسی را داشتیم که بریم پیشش این اتفاقات نمی افتاد....»

اما بر اساس یافته‌های پژوهشی که انجام داده‌ام، زنانی که نسبت به همسر خود از توانمندی و استقلال اقتصادی برخوردار بودند واکنشی فعالانه نسبت به آزار جنسی دختران‌شان نشان می دادند. زیرا این مادران بسیاری از دغدغه های سایر مادران را که از جهت اقتصادی به همسران شان وابسته بودند نداشتند. مادر نوشین که زنی 43 ساله و پرستار است و به گفته ی خود مالک منزل است بعد از فهمیدن آزار جنسی شکایت کرده و حتی درخواست طلاق داده است. هم چنین مادر پریسا که زنی 40 ساله و کارمند مخابرات است و مالک خانه ای که در آن ساکن هستند. او وقتی نسبت به رابطه ی همسر با دخترش مشکوک می شود بعد از اصرارهای زیاد پرده از واقعیت بر می دارد و خیلی سریع همسرش را مجبور می کند برای مشاوره به بهزیستی برود و به مقدار زیادی مشکل را مدیریت می کند.

از‌این‌رو، استقلال اقتصادی زنان یکی از عواملی است که می تواند از بزه دیدگی و آزار جنسی مجدد آن ها در خانه جلوگیری کند. در این پژوهش دیده شد که مادرانی که دختران شان توسط محارم، مخصوصاً پدر، مورد آزار و تعرض جنسی قرار می گرفتند اغلب سکوت می کردند و واکنش فعالانه ای از خود نشان نمی دادند، دلیل سکوت آنان نه عدم علاقه و سنگ دلی بلکه بیشتر ترس از جدایی و بی سرپرست ماندن و مشکلات اقتصادی ای بود که می توانست بعد از اعتراض به این مسئله گریبان گیرشان شود. اما در این میان دو تن از مادرانی که از جهت اقتصادی مستقل بودند و حتی منزل مسکونی هم در مالکیت آنان بود با موفقیت توانستند از فرزند خود در مقابل آزارهای جنسی پدر مقابله کنند و جلوی بزه دیدگی مجدد آنان را بگیرند. بنابراین به نظر می رسد استقلال اقتصادی زنان مخصوصاً مادران می تواند یکی از بهترین راه‌های پیشگیری از آزار جنسی زنان در خانواده توسط محارم باشد. به این منظور باید برای این قشر موقعیت های اقتصادی عادلانه فراهم شود.

می توان سه رویکرد را درباره ی برابری زنان و مردان و در نهایت حق زنان برای برخورداری از اشتغال برابر با مردان و توانایی کسب استقلال اقتصادی شناسایی کرد. رویکرد انسانی، رویکرد اخلاقی، و رویکرد کارکردی. در رویکرد انسانی تأکید بر ارزش های انسانی است. اومانیسم فراجنسیتی نگاهِ محوری این تفکر است. انسان ها برابر متولد شده اند و هر آن چه موجب فرودستی یکی و فرادستی دیگری شود غیر انسانی است. در رویکرد اخلاقی اعتقاد بر این است که فرودستی زنان و فرادستی مردان غیراخلاقی است و با عدالت اجتماعی ناسازگار است. بنابراین فرصت های اجتماعی برای همه ی زنان و مردان باید برابر باشد و فرصت های اجتماعی-اقتصادی را نباید به دلیل جنسیتی خاص از افراد سلب کرد. رویکرد کارکردی بر این ایده استوار است که ناتوانمند سازی و ناتوان پنداری زنان موجب فلج سازی نیمی از جامعه می شود و باعث می شود تحقق توسعه ی پایدار با مانع مواجه شود. بنابراین برابری زنان و مردان برای همه ی افراد جامعه کارکرد دارد.

در هر سه رویکرد بالا اشتغال زنان و استقلال اقتصادی زنان اهمیت دارد. اما در رویکرد کارکردی نه تنها استقلال اقتصادی زنان به واسطه ی اشتغال اهمیت دارد بلکه کارکرد هم دارد. بنابراین استقلال اقتصادی زنان باعث کاهش یا دستِ کم پیشگیری از بزه دیدگی مجدد زنان در خانواده می شود. بنابراین سر سخت ترین مخالفان برابری زن و مرد که با اشتغال و استقلال اقتصادی زنان به بهانه ی حفظ خانواده ی مقدس مخالفند، با ایجاد قوانینی که فرصت های اشتغال و استقلال اقتصادی را برای زنان محدود می کند غیرمستقیم اجازه ی شکل گیری آسیب های اجتماعی را در خانواده می دهند، قوانینی هم چون کاهش ساعت کار زنان، خصوصی کردن مهدکودک ها، سهمیه بندی جنسیتی، نیمه وقت سازی اشتغال زنان، محدودیت اشتغال زنان در بخش های دولتی، و غیره.
با وجود این که نزدیک به پنجاه درصد از جمعیت جهان را زنان تشکیل می‌دهند کم‌تر از یک درصد از دارایی‌های جهان از آن این مجموعه است. فقر اقتصادی زنان یکی از عواملی است که باعث می‌شود زنان از سویی از بدیهی‌ترین نیازهای رفاهی محروم و از سوی دیگر به‌ واسطه ی اعمال کنترل شدید از سوی مرد به ‌عنوان نان‌آور و محور اقتصادی خانواده در قبال کوچک ترین خطاهای مرتبط با مسایل اقتصادی خانواده مورد خشونت قرار ‌گیرند یا سخت‌ترین و شدیدترین خشونت ها و آزارهای جنسی خود و اطرافیان شان را به‌ علت فقدان سرپناه تحمل کنند. در جهان امروز بیش از یک میلیارد نفر که عمدتاً در کشورهای درحال توسعه به سر می‌برند و اکثریت آنان را نیز زنان تشکیل می‌دهند در شرایط ناپذیرفتنی فقر به‌سر می‌برند. علاوه بر تمام پیامدهایی که فقر برای تمام اقشار مختلف دارد، با توجه به ویژگی‌های خاص زنان، پیامدهای اجتناب‌ناپذیر دیگری نیز هست که جامعه ی جهانی را ملزم می‌کند در این خصوص توجه بیشتری به خرج دهد. بنابراین فقر می‌تواند زنان را ناگزیر به موقعیت‌هایی بکشد که حتی در برابر بهره‌کشی و بردگی جنسی نیز آسیب‌پذیر باشند. به لحاظ اهمیت بحث اشتغال زنان، این موضوع در کنوانسیون تبعیض علیه زنان نیز مورد تأکید قرار گرفته ‌است. مطابق این کنوانسیون، دوّل عضو مکلف هستند کلیه ی اقدامات مقتضی را به‌ عمل آورند تا هر گونه تبعیض علیه زنان در اشتغال از بین برود و، بر اساس اصل تساوی زنان و مردان، حقوق مشابه برای آنها تضمین شود (ماده ی 11 کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان). از این منظر، ایجاد فرصت های شغلی برای زنان زمینه‌‌ساز وصول به درجاتی از استقلال و مقدمه‌ای بر مهار خشونت و سالم‌سازی خانواده است. زنانی که از استقلال اقتصادی بهره‌مند می‌شوند می‌توانند از همزیستی با مردی که آن ها را مورد خشونت قرار می‌دهد امتناع کنند و شانس این زنان در موقعیت‌های انحلال قهری یا اختیاری خانواده برای حفظ شرافت و برخورداری از زندگی انسانی بیش از زنانی است که از نظر اقتصادی وابسته به مردان خانواده بوده و خشونت را به‌ ناچار می‌پذیرند. طبعاً وظیفه ی اصلی در این زمینه بر عهده ی دولت است که با ایجاد فرصت های شغلی مناسب زمینه را برای حضور زنان در مشاغل مورد علاقه‌شان و به دنبال آن کسب استقلال اقتصادی فراهم کند."

لبنک در بالاترین

دوشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۸

روهیپنول یا داروی تجاوز, دارویی که در زندانها به جوانان داده شده است تا به آنها تجاوز شود



دکتر ف... که از جراحان به نام است دیروز صبح به من گفت دوست دارم امروز تو دستیارم باشی با کمال میل قبول کردم چون همیشه جراحی های خیلی سخت عروقی نورونی را انجام می داد و کلی نکته جدید در هربار دستیاری یاد می گرفتم اما این بار یک عمل ساده بود یک کیست مقعدی دکتر ف... احتمالا حوصله نداشت خودش عمل کند مرا به ظاهر دستیار کرده بود من به آرامی کیست را جدا کردم اما زمانی که خارجش کردم متوجه شدم کیست نیست و یک توده ی عفونی است و برای پاتو آنرا بسته بندی کردم دکتر بعد از عمل از من خواهش کرد که شخصا به آزمایشگاه بروم و جواب را بگیرم و به دکتر ر... بگویم که نهایت دقت را بکنند چرا که این بیمار از بستگان دکتر هستند حالا فهمیدم چرا دکتر عمل به این سادگی را قبول کرده بی علاقه به آزمایشگاه رفتم وظرف را تحویل دادم و 40دقیقه ایی با دکتر ر... گرم صحبت شده بودم که جواب آمد Chlamydia یک بیماری عفونی آمیزشی اما با این سطح خیلی عجیب بود سطح درگیری آنقدر زیاد بود که دکتر به جای درمان دارویی از جراحی استفاده کرده بود.به اتاق دکتر رسیدم و گفتم Chlamydiaاست دکتر بدون توجه به من گفت علی می دانی چرا امروز از تو خواستم که دستیار من باشی؟بی مهابا گفتم چون در شان شما نبود دکتر لبخندی زد و گفت نه مثل همیشه اشتباه کردی-این بیمار از بستگان ماست که تازه از زندان آزاد شده می دانی این عفونت از چه راهی انتقال پیدا می کند؟برق از سرم پرید اولین موردی بود که می دیدم و خودم عملش می کردم گفت می خواهم با باقری لنکرانی تماس بگیرم و همه چیز را بگویم گفت حالا برو ببین وضعش چه طور است مات و مبهوت مانده بودم گفتم دکتر با چه کسی آمده است ؟خانواده اش خبر دارند؟گفت علی جان آرام باش هیچکس خبراز این موضوع تجاوز جز من و تو ندارد حتی خانواده اش .گفتم یعنی نگفته است؟بیچاره حتما خجالت کشیده.گفت نمی دانم می خواهی هنگام ویزیت دکتر ج... تو هم حضور داشته باش(دکتر ف... همیشه بعد از عمل بیمارانش را برای معاینه روانپزشکی به دکتر ج... می سپارد)ساعت 6 دکتر ج... آمد و به اتفاق به اتاق بیمار رفتیم چند سوال کرد که او هم یک سری جواب شکسته بسته داد ودکتر از من خواست که ایشان را تنها بگذارم نیم ساعتی بیرون ماندم وبیرون آمد گفت هیچ چیز یادش نمی آید می دانی یعنی چه دکتر؟گفتم عوارض بیهوشی گفت نه احتمالا * rohypnol گفتم دکتر مگر می شود آنقدر حالم بد شد که دکتر ج... مرا به پاویون رساند و پرستار برایم آب قندی آورد گفتم دکتر چرا در حکومت اسلامی که این کار از مذموم ترین کارهاست همچین اتفاقی می افتد؟گفت ببین این عمل چند هدف را دنبال می کند
1- ایجاد وترس وارعاب در جامعه
2- ایجاد خشونت و ترویج آن در جامعه:
تصور کن در زندان با دست های بسته به شما تجاوز کنند و هیچ کاری نتوانی انجام دهی اکثر قریب به اتفاق افراد حاضرند بمیرند و این عمل با آنها انجام نشود پس در همین مرحله یا دست از جان می شویی و دیگر هیچ چیز برایت اهمیت ندارد جز انتقام یا اینکه دیگر هیچوقت جرات و جسارتی برایت باقی نمی ماند که هردو از عوامل خشونت هستند و از طرف دیگر تاثیری که روی اطرافیانت می گذارد این است که تصور کن بچه تورا کسی بکشد ممکن است از قصاص او بگذری اما اگر بفهمی کسی به فرزندت تجاوز کرده تحت هیچ شرایطی حاضر نمی شوی شخص را ببخشی حتی به قیمت مرگ یادت باشد که خشونت عامل نابودی جنبش های مدنی صلح آمیز است سردمداران حکومت هر کاری می کنند تا بتوانند احساسات جامعه را جریح کنندوپس از آن مردم دست به حرکات خشونت آمیز بزنند تا مجوزی بگیرند برای بستن مردم به گلولهاما اتفاق جدی تری که برای شخصی که به او تجاوز شده است می افتد از او یک فرد افسرده و منفعل می سازد تجاوز شکستن و خردکردن افرادی است که باشکنجه های معمول خرد نمی شوند که معمولا این افراد انسانهایی هستند که از لحاظ روحی بسیار قوی هستندو معمولا اگر این افراد تحت درمان دارویی قرار نگیرند خودکشی می کنند چرا که دایم در این فکر هستند که از حرمت شرف خودشان نتوانسته اند دفاع کنند و از طرفی با منفعل شدن آنها نظام را تهدید نمی کنند و تازه ثابت کردن این موضوع از همه چیز سخت تر است چرا که هم تشخیص تجاوز جنسی به عهده پزشک قانونی است که در انحصار دولت است وهم به دلیل گذشت زمان به علت نبود علامت مثبت تقریباً غیرممکن است.و جالبتراینکه بیشترافراد مایل به معاینه پزشکی، بازجویی پلیس و رسیدگی دادگاه نیستند.واز طرف دیگرامران فقط بر اساس شهادت گواهان محکوم نمی‌شوند و باید مدارک تأیید کننده از دیگران کسب شود. مدارک مربوط به اثبات دخول، هویت تجاوز کننده و... .به دکتر فاضلی زنگ زدم و شرح ما وقع را گفتم و گفتم که می خواهم این موضوع را منتشر کنم اما گفت فعلا دست نگه دارم تا نه سر خود را به باد دهم نه سر بیمارم را به قول حمید شب خیز آقا داستانی شده ها و چه می کنه این محمود چی توزآدم تو این مملکت چیزهایی رو می بینه که واقعا اگر بمیره کمه امروز با دکتر ف... قرار دارم می خوام پیشنهاد بدم یه نامه بنویسیم راجع به این موضوع به رییس مجلسی که می گه تجاوز جنسی اتفاق نیافتاده و امضای تمام پزشک هایی که می شه رو بعد از معاینه بگیرم دعام کنید هرچند که اگر این قرص رو داده باشن به این بازداشتی ها خیلی سخته ثابت کردنش چون نهایتا تا 72 ساعت در ادرار قابل شناساییه اما حداقل یه مورد که دست خودمونه هستضمننا اگر آشنایی دارید که تازه از زندان آزاد شده حتما پست بعدی رو بخونید و اگر حتی گفت بهش تجاوز نشده حتما کارهایی که گفتم رو انجام بدید چون اگر بهش روهیپنول داده باشن هیچی یادش نمی یاد *rohypnol:روهیپنول یا روفیز دارویی است از خانواده داروهای خواب آور و از طبقه ی پام ها با قدرتی بسیار بالاترکه به دلیل تاثیرات بسیار قوی و طولانی که این دارو در خاموش سازی مرکز سیستم عصبی اعمال می کند به " داروی تجاوز " معروف است.عوارض این دارو استفراغ ، توهم ، دشواری در تنفس ، کما فراموشی کامل اختلال در تکلم و یا حتی مرگ را ممکن است در فرد ایجاد کند

من این مطلب رو با ای میل دریافت کردم و چون مطمئن نبودم که نویسنده بخواد نام پزشک ها آورده بشه فقط حرف اولشون رو گذاشتم بمونه. بعد در سرچ در گوگل وبلاگ دکتر علی رو پیدا کردم. یادداشت های یک پزشک

- توصیه های یک روانشناس به خانواده ها برای بهبود وضعیت روحی زندانیان پس از آزادی

- مطلب افشاگرانه ی فرشته قاضی خبرنگار و فعال حقوق بشر از بازجوییهایش در زندان اوین را حتما بخونید...

روزنامه اعتماد ملی توقیف شد - ... درود بر کروبی که عقب نشینی نمی کند. اگر بخواهد وبلاگهایمان را برایش روزنامه می کنیم.
http://z8un.com