شنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۱

آیا تحریم سه روزه‌ی نان و شیر کارساز است؟

1- ببخشید که به خاطر بازیگوشی در فیس‌بوک دیگه نمی‌تونم وبلاگ بنویسم.
این فیس‌بوک لعنتی که  نوشتن توش خیلی راحته و فوری هم بازخورد داره و می‌تونی تا صبح در مورد مطالبت شوخی کنی، حرف بزنی، بدجوری  تنبلمون کرده. حالا چند پست فیس‌بوکمو که در مورد تحریم نون و شیر(از شنبه تا دوشنبه) و چیزای دیگه  نوشتم  اینجا کپی می‌کنم.

2- تو صف نون ایستادم، صف از همیشه شلوغتره. زن جلویی 50 تا نون می‌خواد. سروصدای همه‌مون درمیاد. می‌گه مگه نشنیدید شنبه و یکشنبه و دوشنبه نباید نون و شیر بگیریم تا پدر این پدرسوخته‌ها در بیاد. همه می‌گیم شنیدیم! اما نه اینکه روز قبلش ده برابر نون مورد نیازمون رو بخریم. لابد بعد هم می‌خوای بری ده تا شیر بخری! می‌گه آره. دلم می‌خواد شنبه یکشنبه تو مغازه‌ها پرنده هم پر نزنه! می‌گیم خوب این چه ضرری به دولت می‌زنه؟ شما که خریدتو کردی سودی که نونوا باید ببره می‌بره. دولت هم که هنوز روی آرد سوبسید می‌ده به نفعشه آرد رو گرونتر بفروشه به شیرینی‌فروش‌ها . این چه مبارزه‌ایه.
نونواهه که شنیده بود گفت اگه شماها عرضه داشتید وقتی گاز و برق و آب گرون شد قبضاتونو پرداخت نمی‌کردید
.
به ناگاه همه خفه شدیم!
.

3- در اعتراض به حرکت نژادپرستانه اَپل، مبنی بر نفروختن محصول جدید به یک دختر ایرانی،  من شنبه و یکشنبه و دوشنبه سیب نمی‌خورم!

4- وای... آی... خدایا... مُردم از گرسنگی!!!
از صبح تا حالا نه نون خوردم نه شیر...
پس من چطوری زندگی کنم...
چطور زنده بمونم...
فقط دلخوشیم اینه که هنوز ساعت 3 نشده دولت داره از پا درمیاد!!!

5- یه نرم‌کننده موی مای خریدم 3000 تومن، چندصدمتر بالاتر یهو به فکرم رسید حالا که به موهام می‌سازه چطوره یکی دیگه بخرم رفتم داروخانه‌ی م...(داروخانه معروفیه در کرج) می‌گم خانم دکتر م... می‌شه یه نرم کننده موی مای بدین، (قرشمال) می‌‌گه 3400 تومنه، بدم؟ می‌گم همین دو دقیقه پیش خریدم 3000 تومن. می‌گه خوب مرغ هم دیروز 5000 تومن بود حالا شده 5500. می‌گم شامپو و نرم‌کننده فرق می‌کنه. می‌گه بالاخره که میشه!! شاید هم در خرید بعدی 30 درصد بره روش. می‌گم هنوز که نرفته. می‌گه بالاخره!!!
مجبور شدم برگردم فروشگاه قبلی، از هولم دوتا خریدم!
...

6-  خانوم همسایه با لب و لوچه آویزون در زده می‌گه رفتم ببینم حالا که شیر تحریم شده و رو دست فروشنده‌ها مونده می‌تونم یه ده بیست‌تایی‌شو ارزونتر بخرم و ماست بزنم. دیدم امروز اصلا شیر توزیع نشده.
دلم می‌خواستم انگشت اشاره‌مو بزنم به نوک دماغم و بگم خیط شدی؟!
دلم خنک شد...
حالا خانم از اوناییه که از چند روز قبل با اس‌ام‌اس و تلفن گوش همسایه و دوست و آشنا و فامیل‌شونو کر کرده که مبادا از شنبه تا دوشنبه شیر و نون بخرید!
چه مردم نفع طلبی هستیم ما...


7- جمعه 26 خرداد یه عده مأمور مزدور وحشیانه ریختن توی یه خونه در کرج که جلسه "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری" توش برگزار شده بود. لازمه بگم که این افراد همه شناخته شدن و بدون هیچ مخفیکاری حتی تقاضای به ثبت رسیدن تشکلشون رو به مجامع رسمی دادن. در این روز با ارعاب و ضرب و شتم 60 نفرو دستگیر کردن که یه عده‌شون آزاد شدن و بقیه هنوز تو زندانن.
ماجرا رو با قلم یکی از افرادی که اونجا حضور داشته  بخونید

هیچ نظری موجود نیست: