دیروزش سیبا یه شونه تخممرغ خریده بود هفت هزار تومن... فکر کردم چشمام اشتباه میبینه روی مغازههه نوشته بود تخممرغ شونهای سه هزار و پونصد تومن. رفتم تو، دیدم چندین ردیف از زمین تا سقف همینطور شونههای تخممرغه که چیدن و قیمتش هم همون بود. گفتم آقا نکنه اینا ازون تخممرغ چینیهاست؟ گفت نه خانم، سادهای! ایرانیین به جان شما. فوری یه شونه خریدم بردم خونه. سیبا که فکر کنم طبق معمول حسودش شده بود چرا من همه چیو میتونم نصف قیمتی که اون میخره بخرم، به جای تشکر با سرزنش گفت: آخه ما 60 تا تخممرغ برای چیمونه؟
برای اینکه ثابت کنم تخم مرغ خیلی بهدرد میخوره برای صبحانه تخممرغ آبپز، برای ناهار الویه، و برای شام کوکو پختم.
نشون به اون نشون، تموم بدنم شروع کرده به خارش و سوزش، و بعضی جاها کهیر زده و جرات هم ندارم بهش بگم. از بس خاروندم جای شیار ناخونام روی پوستم جاده و کوچه درست کرده...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر