شما مثلا میخواهید شعر "صدا کی میدهد تار شکسته" را جلوی جمع بخوانید.
قبلش با التماس از مجری میخواهید شما را حتما صدا بزند و اگر نزد صدبار با کاغذی که دست به دست به او میرسانید خواهشتان را تکرار میکنید.
وقتی مجری صدایتان زد اول اینور آنورتان را نگاه کنید و بگویید وای... چرا همهش من؟
سپس با تأنی و ناز فراوان پشت تریبون رفته، آنجا مقادیری گردنتان را کج کرده، چشمانتان لوچ کرده و برای اینکه ببینید مدل مو و آرایشتان روی دیگران چقدر تأثیر گذاشته به جمعیت خیره شوید و چند مژه بزنید(استفاده از مژه مصنوعی اثر این حرکت را چند برابر میکند).
بعد صدایتان را قدری مغموم و قدری مظلوم نموده، و با ادای هر حرف مقدار زیادی هوا از درون ریههایتان به بیرون بفرستید. یعنی انگار دارید به صورت پلکانی آه میکشید.
اینطوری:
صِح داح کِحِی میحی دَح هَد تاحارِح شِح کح ستِح!
...
تبریک میگم. شما توانستید!
شما یک شاعر بالقوه هستید، فقط میماند شعر گفتن که آنهم میشود در اینترنت هفت هشت شعر گرفت و آنها را در هم ادغام کرد و یک شعر نو ساخت...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر