داشتم برای سی با اس ام اسی که هم اونَک برام رسیده بود می خوندم:
"200 تومن بابت کاندوم شب جمعه واریز شد..."
سی با هیچ نخندید. اخم کوچیکی کرد و نشست پای کامپیوتر. برای دوستم اس ام اس زدم چه لوس!
چند دقیقه بعد سی با صداام زد . روی صفحه ی کامپیوتر لیست واریز و برداشت های بانکیش بودو خیلی جدی گفت حسابمو چک کردم دیدم برای ما نیومده.
ازبخت خودم شاکی شدم و ناله کردم: ای وای... تو چقدر ساده ای! هر چی بدبختی می کشیم از دست سادگی توئه.
بابا اون اس ام اس جوک بود.
خندید و گفت تو ساده ای که فکر میکنی من باور کردم.
کم نیاوردم و فوری موضوع رو عوض کردم.
-همین روشن خاموش کردن کامپیوتر خیلی بیشتر از 200 تومن هزینه برق داشت. چقدر بکشم از دست این اصراف کاری هات. وای که چقدر من بدبختم.
بالاخره نفهمیدم کدوممون ساده تریم:)
پ.ن.
تقارن میمون و فرخنده سال نو با تولد اینجانب را صمیمانه تبریک می گویم.
آقا, اینقدر فیس بوک خوبه, خوبه, خوبه, که چی! هزاران نفر تولدمو بهم تبریک گفتن و برای لحظاتی باعث شدن از دنیا اومدنم پشیمون نباشم.
پ.ن. 2
دستنوشته های ضیا نبوی از خاطرات زندان
قلمش خیلی شیرینه.
۱ نظر:
میشه آدرس صفحه تون رو توی فیس بوک بنویسین؟! خوبه ها!
ارسال یک نظر