شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۶

من مادرم، من خواهرم، من همسری صادقم، من یک زنم!




من مادرم
من خواهرم
من همسری صادقم
من یک زنم...



زنی از دهکوره‌های مرده‌ی جنوب
زنی که از آغاز
با پای برهنه
دویده‌ست سرتاسر خاک تف کرده‌ی
دشت‌ها را

من از روستاهای کوچک شمالم
زنی که از آغاز

در شالیزار و مزارع چای
تا نهایت توان گام زده است
من از ویرانه‌های دور شرقم

زنی که از آغاز
با پای برهنه
عطش تند زمین را

در پی قطره‌ای آب در نوردیده‌ست.

زنی که از آغاز
با پای برهنه
همراه باگاو لاغرش در خرمن‌گاه
از طلوع تا غروب
از شام تا بام
سنگینی رنج را لمس کرده است .

من یک زنم
از ایلات آواره‌ی دشت‌ها و کوه‌ها
زنی که کودکش را در کوه به دنیا می‌آورد
و بزش را در پهنه‌ی دشت از دست می‌دهد
و به عزا می‌نشیند

من یک زنم
کارگری که دست‌هایش
ماشین عظیم کارخانه را به حرکت در می‌آورد
و هر روز
توانائیش را دندانه‌های چرخ
ریز ریز می‌کنند پیش چشمانش

زنی که از عصاره‌ی جانش
پروارتر می‌شود لاشه‌ی خونخوار
و از تباهی خونش
افزون‌تر می‌شود سود سرمایه دار

زنی که مرادف مفهومش
در هیچ جای فرهنگ ننگ آلود شما
وجود ندارد.

که دست‌هایش سپید
قامتش ظریف
که پوستش لطیف
و گیسوانش عطرآگین باشد

من یک زنم
با دست‌هایی که
از تیغ برنده رنج‌ها
زخم‌ها دارد.

زنی که قامتش از نهایت بیشرمی شما
در زیر کار توانفرسای
آسان شکسته است

زنی که پوستش آئینه‌ی آفتاب کویر است.
وگیسوانش بوی دود می‌دهد.

من زنی آزاده‌ام
زنی که از آغاز
پا به پای رفیق و برادر خود
دشت‌ها را درنوردیده است.

زنی که پرورده است
بازوی نیرومند کارگر
و دست‌های پر قدرت دهقان را

من خود کارگرم
من خود دهقانم
تمامی قامت من نقش رنج
و پیکرم تجسم کینه است.

چه بی‌شرمانه است که به من می‌گویید
رنج گرسنگی‌ام خیال
و عریانی تنم رویا است

من یک زنم
زنی که مرادف مفهومش
در هیچ جای فرهنگ ننگ‌آلود شما
وجود ندارد.

زنی که در سینه‌‌اش دلی
آکنده از زخم‌های چرکین
خشم است.

زنی که در چشمانش
انعکاس گلرنگ گلوله‌های آزادی
موج می‌زند.

زنی که دستانش را کار
برای گرفتن سلاح پرورده است...
(مرضیه احمدی اسکویی)

توضیح اجباری: مرضیه احمدی اسکویی چریک بوده و شعرش نشون‌دهنده‌ی عقایدش در آن زمانه. بخصوص جمله‌ی آخرش که گفته زن دستانش را کار برای گرفتن سلاح پرورده است. حالا قلم و دوربین و اعتراض سلاح زنان شده. فکر می‌کنم اگر امروز مرضیه زنده بود بعضی از قسمت‌هاشو عوض می‌کرد.
اما این مسئله چیزی از زیبایی شعرش کم نمی‌کنه.
نمی‌دونم سرودشو شنیدید یا نه.

هشت مارس، روز جهانی زن بر تمامی زنان مبارک باد!




---------
نظرخواهیمو یادم رفت ببندم. بد ندیدم یه چند ساعتی بازش بذارم ببینم اوضاع چه‌جوریاست...
---------
سایت دنباله ... فکر می‌کنم یه چیزی مثل سایت بالاترین باشه.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

از قلم و دوربین ومشابهات کاری بر نمی یاد متاسفانه کار نهایتا با سلاح و گلوله تموم میشه هر چند قلم و دوربین و... کار رو برای بدست گرفتن سلاح هموار می کنن...