پنجشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۶

قول می‌دهم اگر انتخاب شدم، در طول مدت نمایندگی‌ام هیچ گُهی نخورم!

ملت شریف ایران، به من رأی بدهید!
چون مقام معظم رهبری و همینطور رسانه‌ها دستور اکید دادند که کاندیداها از دادن شعارهایی که عملی نیست پرهیز کنند،‌ و شما هم در مصاحبه‌ها بر این گفته صحه گذاشتید و گفتید که ما از نمایند‌ه‌ها توقع ناممکن نداریم لطفا شعار ندهند. من هم اطاعت امر کرده و شعار نمی‌دهم .
دم رهبر و همه‌ی شما گرم! خدا عوضتان بدهد که کارم را راحت کردید.
من قول می‌دهم اگر انتخاب شدم، در طول مدت نمایندگی‌ام هیچ گُهی نخورم!

شعار نمی‌دهم که نرخ مواد غذایی و اجاره مسکن و پوشاک و دوا درمان و کوفت و زهر مار را ارزان می‌کنم چون روراست بگویم نمی‌توانم. اصلا نمی‌خواهم! به من چه مربوط!
شعار نمی‌دهم که برای حفظ محیط زیست تلاش می‌کنم چون اگر به آن بیشتر از این هم ریده شود ککم هم نمی‌گزد. من خیلی همت کنم به باغچه‌‌های خودم برسم.

برای اوضاع تحصیلی و گرانی دانشگاه آزاد هم شرمنده. کاری از دستم بر نمی‌آید!
حقوق زنان پایمال می‌شود؟ بشود. از این هم بیشتر! زنان لایقشان است. (خدا به سر شاهد است به همین خانم بنده رو بدهی نمی‌گذارد زن دیگری را به صیغه‌ی خود درآورم!)
قوانین تبعیض آمیزند؟ به جهنم! به تخمم هم نیست.
میراث فرهنگی دستی دستی دارد از بین می‌رود. خوب برود! میراث فرهنگی به چه درد انسان می‌‌خورد؟

قول نمی‌دهم برای حوزه‌ی انتخابیه‌ام قدمی بردارم. جاده ندارند که ندارند. آب آشامیدنی؟ خوب آب معدنی بخرند. مدرسه ندارند؟ درس به چه درد بچه‌ها می‌خورد؟ تلویزیون را روشن کنند از صبح تا شب دراز بکشند جلویش. صد بهتر دانشگاه است. آن‌هم مجانی.

اعتیاد بی‌داد می‌کند؟ خوب بکند! بد است در این اوضاع آدم نشئه یا خمار باشد و زیاد غصه نخورد. می‌دانید که غصه آدم را پیر می‌کند.

آزادی سیاسی؟ وای وای... حرفش هم نزنید دشمن می‌شنود و هلهله‌ی شادی سر می‌دهد. مگر شما منافقید یا توده‌ای. من هرگز چنین شعاری نخواهم داد.

قول‌هایی که می‌دهم و عملی هم می‌کنم:
قول شرف می‌دهم که حساب بانکی‌ام را در ایران و سویس پر کرده و تا آخر عمر حالش را ببرم.

کار برای جوانان؟ چشم! می‌توانم قول بدهم برای پسر و دختر جوان خودم و بچه‌های برادرم و باجناقم کار پیدا می‌کنم. چشمم مرتب در چشمشان است.

قول می‌دهم تمام فک وفامیل خودم را در پست‌های حساس بگمارم. بخصوص برادر زن عزیزم که مغازه‌اش را برای تبلیغات کاندیداتوری در اختیارم گذاشته و از جیب خودش شربت و شیرینی به شما ملت می‌دهد. می‌دانم شما هم راضی هستید!

قول می‌دهم یک خانه‌ی ویلایی خیلی بزرگ در شمالی‌ترین نقطه‌ی تهران برای عیالم بخرم. ویلای شمال هم به نام دخمل عزیزم می‌خرم که عاشق دریاست.


وضع ورزش خراب است، قول می‌دهم درکنار استخر و جکوزی و سونای خانه‌ام انواع اقسام وسائل ورزشی را نصب کنم. از پارالل گرفته تا تردمیل و اسکی و خرک و تشک کشتی و... زمین‌های پشتی خانه را هم تصاحب کرده و یک زمین فوتبال مشتی درست می‌کنم. به علاوه زمین تنیس و گلف و...

قول می‌دهم بهترین ماشین را سوار شوم، بهترین مارک کت و شلوار یا عبا را به تن کنم تا آبروی شما در جهان حفظ شود.
قول می‌دهم در صحن مجلس با موبایلم جدیدترین اس‌ام‌اس‌ها را برای دوستان بفرستم.
قول می‌دهم مواظب دوربین مخفی باشم تا کسی مرا در حال خواند نماز وحشت با زنان عریان نبیند و آبروی نظام حفظ شود.
قول می‌دهم اگر یک سوم طبقات را به نام بنده کنید، برای برج 30 طبقه شما سر سه سوت مجوز ساخت بگیرم.
قول می‌دهم برای شما نزول‌خوار و سرمایه‌دار گرامی وام‌های کلان و طولانی مدت جور کنم به شرطی که نصفش را به عنوان هبه به من بدهید.

قرار ما جمعه ۲۴ اسفند پای صندوق‌های رأی
... زیبا رویان لطفا یکی دوساعت زودتر در محل قرار حاضر شوند
می‌دانم کسی را بهتر از من گیر نخواهید آورد پس به بنده رأی می دهید. متشکرم!

هیچ نظری موجود نیست: