پنجشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۶

ننه سرما، مرگ من یواش!

1- من با پرهای انگشتانم
از سنگ خارا دلی ساخته‌ام
و درون دل
گویی همین خورشید آسمان‌است که می‌درخشد
ولی افسوس که خورشید چشم‌هایم را کور کرده...
(بیژن جلالی)

2- این سردترین زمستونیه که به یاد دارم اینجاها شب‌ها به زیر بیست‌درجه سانتیگراد زیر صفر می‌رسه. بخار دهن آدم تو هوا یخ می‌زنه به معنی واقعی. سبیل‌های سبیل‌باروتی قندیل می‌بنده به معنی واقعی. آب بینی که جرأت بیرون اومدن نداره چون آمدن همانا و بالای لب تشکیل آبشاریخی همان! با این‌حال با وجود تعطیلی هر روز و هر شب می‌رویم خیابون‌گردی... کیفی عظیم دارد سرمای سیبری رو در شهر خودت تجربه کنی.
اما این زمستون پربرف‌ترینش نیست. پارسال پیرارسال تا این‌موقع بیشتر برف اومده بود تو محل ما.
زندگی خیلی‌ها مختل شده. خیلی از خانم‌ها و آقایون مسن جرأت بیرون اومدن از خونه رو ندارن. سُرسُری زمین و امکان شکستن استخوان‌ها به کنار، می‌گن نفس یخ می‌زنه.
یه عده هم قربونش برم این‌جور وقتا شروع می‌کنن به آذوقه جمع کردن. می‌شنون کامیون پخش فلان چنس نیومده حمله می‌کنن هر چی شیر و ماست و پنیر و کره و خامه رو غارت می‌کنن. گوشت در عرض این دوروز قیمتش 25 درصد بالا رفت. یه عده هم بست نشستن جلو نونوایی‌ها... بیست‌تا بیست تا می‌گیرن و می‌رن می‌ذارن خونه و دوباره بر می‌گردن سر صف. اکثرشون هم آقا هستن. خوب بهتر از اینه که تو این سرما و برف که تعطیل هم شدن بشینن ور دل زنشون و هی غُر بزنن!
آخ آخ، امان از غر غر مرد‌ها... کی می‌گه زنا غرغروئن! سی‌با دو روز به علت بسته‌شدن جاده‌ها موند خونه و من تازه فهمیدم چه حکمتی داره خدا حضرت آدم رو به کار و کار و کار در تموم عمر محکوم کرد! به خاطر آرامش خاطر حوا! اگر آدم ور دل حوا می‌موند بیچاره سر به بیابون می‌گذاشت.
اخلاق مردا در تعطیلی جمعه‌ها یه چیزیه و در تعطیلی اجباری یه چیز دیگه‌ست. ما که هر چقدر خواستیم آقامونو دست‌به‌سر کنیم که بره تو صف نون و غارت ارزاق بخصوص نخود سیاه زیر بار نرفت. مجبور شدیم به همون پلو بوقلمونمون بسازیم و غرغر تحمل کنیم و دخالت در همه‌ی اموری که تابه‌حال حتی کوچک‌ترین توجهی به اون نمی‌کرد!
ناچار متوسل به دعا شدیم که خدا نوری در دل شهرداری بتابونه و بیان راه‌ها رو باز کنن تا آقایون برن سر کار.
شهرداری راه‌ها رو پاک کرد! اما... به علت کمبود گاز کارها تعطیل شد. مدارس تعطیل شدن، ناچار معاهده‌ای با آقامون امضا کردیم که دندون رو چیگر بذاره و در امورات داخلی زیاد دخالت نکنه:) در عوض ما هم ببریمش گردش و بخ‌نوردی و سیبیل‌قندیل‌بندی و سرسره بازی!
از حکمت‌های دیگر این روزهای یخ بندان این بود که سی‌با رو که می‌کشتی کلاه نمی‌گذاشت و دستکش دست نمی‌کرد و این سوسول‌بازی‌ها رو در خور مردان قوی و بزرگ نمی‌دونست، کمی تا قسمتی نرم شد و حاضر شد کلاه سرش بگذارم... و این برای من پیروزی‌یی بود بس عظیم!

سبیل‌های این مرد واقعا قندیل بسته!



سرسره‌بازی با تیوب روی برف چه کیفی می‌ده.




3- سخنی با شما در مورد آی‌پی
مدتی‌ست که دوستانی که از طریق آی‌پی کامنت‌نویسشون رو شناسایی و چک می‌‌کنن، فکر می‌کنن هر آی‌پی شبیه آی‌پی من، یعنی خود زیتون! در صورتیکه روحم از اونا خبر نداره و گاهی حتی هنوز پست جدید این دوستانم رو نخوندم. اتفاقا یکی هم در نظرخواهی پست گذشته‌م همینو نوشته و فکر کرده به کشف مهمی نائل اومده.
لازمه توضیح بدم که من از یک آنتی فیلتر استفاده می‌کنم که دوست عزیزم غزل برام با ای‌میل فرستاده.(همون که شکل یک قفل میاد رو دسک‌تاپ و یه صفحه‌ به زبون چینی یا ژاپنی باز می‌شه). خیلی ممنونش هستم چون مدتیه مشکل منو حل کرده.(لطفا کسی ازم نخواد با ای‌میل بفرستم چون هر کاری کردم این نوع فایل رو نتونستم بفرستم. فایل اکزه است. نمی‌دونم غزل چه‌طوری برام فرستاد که مشکلی ایجاد نکرد)
اما مسئله این‌جاست که هر کسی از این آنتی فیلتر استفاده ‌می‌کنه(که تا اونجایی که من می‌دونم تعدادشون خیلی زیاده) هفت رقم سمت چپ آی‌پی‌اش یکی میاد.
یکی دو نفر دچار این سوءتفاهم شدن که مثلا من و مانی یکی ‌هستیم. چرا؟ چون آی‌پی‌هامون شبیه همه. طرز تفکر من کجا مانی کجا! یه خورده هوش، سر سوزنی منطق، بهتر از صد آی‌پی آدما رو معرفی می‌کنه.
می‌ترسم احمد ف ناخواسته آب به آسیاب دشمن بریزه و این آنتی‌فیلترو از ما بگیرن!

4- تبرج
مأمورتبرج چهار چشمی مواظبه که وقتی پای خانم‌ها از برف درمیاد تو چکمه نباشه. پاهاشون لخت هم بودن، بودن!
اسلام نشون دادن پا رو تا مچ ازاد می‌دونه. اما پوشوندن پا با چکمه، استغفرالله... پسر ژیگولوئه رو نمی‌دونم که دنبال چی می‌گرده. شاید دنبال ننه‌ش:)
ننه سرما رو می‌گم بابا...




5- یکی از دوستان چند روز دیگه لکچر داره و نمی‌دونه ترجمه‌ی ( Attention Deficit Hyperactivity Disorder) چی می‌شه. اگر پزشکی اینجا رو می‌خونه و بلده لطفا بنویسه

6- اینم کیک تولد برای همه‌ی دی‌ماهی‌های گل مثل خودم:)




7- باز باید توضیح بدم که... منظورم از شماره 2 مطلب گذشته، دوستان اینترنتی نبودن به‌جان شما. آخه دوست اینترنتی اگه تو نگی از کجا بفهمه کی تولدته؟ من خودم جزء اهمال کنندگان درجه‌ یک محیط اینترنتی هستم!

هیچ نظری موجود نیست: