دوشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۶
از کرامات آفتابه
1- تحقیر با آفتابه، جهارراه بین موها، و چوبهایی در آستین
یه زمانی آفتابه مال توالت بود و چهارراه مال خیابونا. حالا اینا شدن وسیلهی آدم شدن جوونها!
وقتی با زنها این طوری رفتار میکنن خواستن مردا احساس تبعیض نکنن.
2- رفتم پلاستیک فروشی برای آدم کردن پسرکم آفتابه بخرم، بندازم به گردنش، فروشنده گفت یه وانت از کلانتری اومد همه رو یه جا خرید برد!
شما نمیدونید فردا کجا میارن از الان برم تو صف وایسم! آخه من به آیندهی پسرکم خیلی اهمیت میدم!
کارخونهی آدم سازی
(از گوگل آفتابهدزدی کردم)
2/5- گرداندان متهمان با آفتابه!
3- به نظر شما اراذل و اوباش واقعی کیا هستن؟
4- دلم لک زده بود برای استخر. تو قسمت کمعمق اینقدر شلوغه که وقتی میای ازش رد شی جز لنگ و لگد و شنیدن جیغ و ویغ چیزی نصیبت نمیشه. تو قسمت عمیقش خوشبختانه- جز یکی دو نفر- هیچکس نیست.
سیبا میگه زنا جوندوستن. چون تو استخر مردونه برعکس زنونه قسمت کمعمقش هیچکی نیست.
اصلا هیچ مردی دوست نداره کسی فکر کنه شنا بلد نیست. در عوض تو قسمت عمیق جز لنگ و لگد چیزی نصیبت نمیشه. خود آقایون بهش میگن شنای سگی!
5- یکی دوسال پیش با خانمی تو استخر آشنا شدم که تازه اومده بود شنا یاد بگیره.
هم خیلی علاقه داشت و هم خیلی پشتکار.
برای ماهها وقتاشو با من تنظیم میکرد میومد.
- چهطوری رو آب سر بخورم؟ در کرال پاها چطوری حرکت میکنه؟ در قورباغه چی؟
نگاه کن ببین درست میرم؟ کمکم میکنی نرم زیر آب؟ پاهامو میگیری؟
ببین درست نفس میگیرم؟ حرکت دستام خوبه؟ بین انگشتام دیگه فاصله نیست؟
خلاصه، گذشت و این خانم شناگر ماهری شد. رفت کلاس مربیگری ثبت نام کرد و شد مربی شنا.
یه روز بهش گفتم خانوم جان ببین دستای چپ و راستم تو کرال عین همه؟( من تاحالا از کسی راجع به شنام نظر نخواسته بودم.)
خیلی بیاحساس گفت:
80 هزار تومن بریز به حسابی که شمارهشو دم در زده، بیا بهت میگم!
روشو کرد اونور و رفت مشغول پاچهخواری از نجات غریق استخر شد...
و من خیطشده زیر آبی رفتم اون ور استخر :)
6- تو سونای بخار. زنی که دراز کشیده بود گفت:
- خدای من، یعنی جهنم هم اینقدر گرم و وحشتناکه!
زن دیگری گفت: اگه جهنم عین سونا بود من مرتب گناه میکردم تا برم اونجا.
7- متوجه شدم زنی شکم ِ تپل مپلش رو روی طناب حد فاصل قسمت عمیق و کمعمق گذاشته و هی عین الاکلنگ یه بار پاش تو آب می ره و یه بار صورتش. رد شدم و یه طول شنا کردم. موقع برگشتن دیدم نه بابا صورت زن بنفشتر از حد معموله. حرف الاکلنگ بازی و این حرفا نیست. رفتم به طرفش ، تا بهش رسیدم پرید رو شونهم و منو چسبید و د ِ سرفه و گریه!
نگو طفلک بیشتر از نیمساعته گیر کرده اونجا و حتی نای کمک خواستن نداره. هر کی هم رد شده فکر کرده داره بازی میکنه.
قدش هم اونقدر کوتاه بود که تا وسطای کمعمق پاهاش به زمین نرسید! اونجا هم منو ول نمیکرد. بردمش روی لبهی استخر و اونجا غش کرد از خستگی!
8- یکی از دردام موقع استخر رفتن پوسیدن سریع مایوهامه. هر چقدر هم گرون و خارجی هم بخرم باز بعد از یهمدت کشاش میپوسه و از ریخت میافته. یه مایوی خوشگل از کیش خریده بودم. با دلِ دلها پوشیدمش. گفتم حداقل یه سال برام مایوئه.
دفعهی دوم یا سوم بود که رنگش یه جوری قاطی شد. انگار با وایتکس شسته باشمش... بعدا فهمیدم بیشتر استخرها برای ضدعفونی کردن آب بهجای کلر از وایتکس(سفید کننده) استفاده میکنن.
به جای عوض کردن یا تصفیهی مرتب آب مقدار وایتکس رو زیاد میکنن.
... سعی میکنم ازین ارزونهای ایرانی بخرم که دلم نسوزه
9- :) الپر هم گوشاش دراز شد
نخیر! انگار طفلکی کامل از دست رفته...
برای همسرش صبری جزیل(اصلا همچین کلمهای هست؟)آرزو میکنم. .
10- زمین
جمعه برای دیدن دوستی رفته بودیم به یکی از آبادیهای اطراف کرج. شلوغی غیر طبیعی جاده و مردمی که عین مور و ملخ در زمینهای بایر در کنار ماشینهای به گلنشستهشون رفت و آمد میکردن توجهمون رو جلب کرد.
دوستمون گفت این روزها مردم هجوم آوردن برای خریدن زمین، از بایر و دایر و موات بگیر تا زمین کشاورزی و ساختمون سازی سند دار و قولنامهای... هر کس وسعش بیشتر، زمینش مرغوبتر و جوازدار تر و داخل بافتتر!
گفت: یکی از دوستانم که آنتنش خوب کار میکنه، آخرای ماه اسفند هر چی داشت و نداشت از سهام و فرش و ماشین زیر پاش فروخت و رفت هشتگرد زمین خرید. من اونموقع مسخرهش کردم.
حالا درست بعد از دو ماه ارزش زمینهایی که خریده دقیقا دو برابر شده.
چهار تیکه(تازه نامرغوب) خریده بود 40 میلیون، الان شده 80 میلیون و هر روز هم بالاتر میره.
هر روز با تلفن از قیمت جدید باخبر میشه و بهم میگه خاک برسرت. تو با مدرک لیسانست روزی ده بیست تومن بگیر. من با یه معامله در یک مرخصی یه روزه، ماهی بیست میلیون تومن درآمد دارم.
با این اقتصاد بیمار، یه روز سکهی طلا تعیینکننده سرنوشتمونه، یه روز سهام، یه روز خونه و حالا زمین...
11- روی شیشهی مغازهای زده بودند:
استخدام فروشنده
و زیرش اضافه کرده بود:
فقط دوشیزه
(یه همچین متنی داشت. سعی میکنم اگر دوباره رد شدم عکس بگیرم. حدودای میدون شهدا بود مغازههه)
خواستم برم تو بپرسم شما چهطوری امتحان دوشیزگی از کارمندتون میگیرید؟
نکنه باید ورقهی پزشک قانونی هم ببرن...
اونم برای چقدر حقوق؟ 30، 40 یا فوقش 60، 70 تومن!
نظرها
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر