صبح جمعهی رادیو، بخش آهنگهای درخواستی.
تقی به بقال سرکوچهشون نقی آهنگ تقدیم میکرد و زهرا خانم به فاطمه خانم.
پسر جوونی زنگ زد با صدایی پرهیجان و عاشقانه:
آرمین هستم آهنگ" جان جهان دوش کجا بودهای" رو میخواستم تقدیم کنم به ساناز عزیزم!
مجری با دستپاچگی:
- ببخشید... ساناز خانم؟ خواهرتونن؟
آرمین کمی ترسیده:
- نخیر... ساناز... چیزه... نامزدمه!
- عقد که کردین انشالله...
اول با شک..کمکم مجبور شد به یقین برسه:
-چیز... بله... بله...عقد کردیم!
- شنوندگان عزیز پس " جان جهان دوش کجا بودهای" رو تقدیم میکنیم به خواهرمون ساناز همسر رسمی آقای آرمین!
(یادش رفت بگه این ساناز خانم غلط کرده که دوش بغل شوهرش نبوده و یکجای دیگر بودهاست)
(بهنظر من بایداول کپی عقدنامه رو با فکس میخواستن بعد آهنگ پخش میکردن. شهر هرت که نیست. اینجا ایران است صدای جمهوریاسلامی!)
- مرتیکه فکر کرده اینجا تلویزیون لسآنجلسه؟
زیتون دات کام
نظرها
جمعه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر