پنجشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۵
مشکلات را شکلات کنیم!
......
میگن تو کیف هر دختر مدرسهای کرجی یه عکس مهدی لطفی هست. مهدی تازه لیسانس کامپیوتر گرفته و هدف از کاندیدا شدن معروف شدن و احتمالا هنرپیشه شدنه.
لیست کاندیداهای اصلاحطلب شورا در کرج. برای اونایی که ازم پرسیدن.
بیشتر پوسترهای تبلیغاتی اصلاحطلبا رو میریزن و با چاقو پاره میکنن.
------
با اینکه چند سال بیشتر نیست کرج زندگی میکنم اما خیلی از کاندیداها رو از نزدیک میشناسم.
انتخابات
شورا با انتخابات دیگه انگار فرق داره.خانم اشکواری دوست مامانمه. مهدی(بچهخوشگل) رو از نزدیک میشناسم. مالمیر دایی دوستمه. ایزدیار عموی یکی دیگه از دوستامه. بیدارخویدی همسایهی خالهی دوست برادرمه. یکی دیگه دوست بابامه. از دیدن پوسترها و شعارها کلی می خندیم.زرگر دوشبه به ملت نونمجانی میده. بیداخویدی(اسم شهرستانی در استان یزد) به تموم مدارس رفته و خودکار مجانی داده.بچههای اصلاح طلب پشت همین کارتی که گذاشتم دوساعت اینترنت مجانی پیشکش شده.تو شهر نمیتونی درست رانندگی کنی. یهو میبینی یه ماشین وسط خیابون جلوت یهو ترمز میکنه و چهار پنج جوون عین وحشیها میپرن بیرون و شروع میکنن چسبوندن پوستر و تراکت. بعضیاشون فامیل کاندیداها هستن، و بعضیهاشون روزمزدن. حدود 50 تومن برای این یک هفته. برای یه جوون بیکار بد نیست.بعضیها نامردی میکنن و تراکتها و کارتها رو یکراست روونهی جوی آب میکنن و بعضیها عشق کارتپخش کنی دارن. بخصوص وقتی یه دختر خوشگل میبینن که جز کارت بهش شماره تلفن هم میدن. میگن رأی رو ولش. جیاف رو عشق است!از تبلیغات مجلس "خفتگان" اصلا خبری نیست. همهش شوراست و شورا.. همه هم فامیلی و رفیقبازی...یه پسر جوون که از تیر چراغ برق رفته بود بالا پوسترتبلیغاتی بزنه برق گرفتش و مرد... به همین راحتی!
این وسط من واله و شیدای این قالپاق پیکان شدم...
از فردا ساعت 9 صبح تبلیغات ممنوع میشه و ما به کارامون میرسیم!
ببخشید! اما ممکنه این پست ادامه داشته باشه:)
------
میدونم خیلی وقته منتظر سفرنامهی ولگرد هستید...
0:43 Zeitoon
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر