دوشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۵

کپی‌های فیلم هفت و خرافات...

1- سریال‌های گرامی، می‌شه دست از سر کچل فیلم "هفت" بردارید؟
اه، اه، سریال آب‌دوغی "آخرین گناه" کم بود که داستان این‌دفعه‌ی "دایره‌ی تردید" هم پاشو کرد تو کفشش.
آخه مسلمونا، شما که جرأت ندارید بگید یه مذهبی متعصب و بنیاد‌گرا به دلیل گناهان هفت‌گانه آدم می‌کشه، چرا اصلا وارد این وادی می‌شید. "هفت" چی می‌خواست بگه و شما چی‌می‌خواهید بگید!
در "آخرین گناه" پلیس میگرنی آتیلا پسیانی مثلا مورگان فریمنشونه و علی دهکردی در نقش آخوند نقش حل‌کننده‌ی کل مسائل دینی و دنیوی مثلا برد پیته!
مودت هم قرار بوده جان‌دو باشه (مذهبی قاتل) ولی... مگه تو جمهوری‌اسلامی می‌شه قاتل مذهبی باشه؟ استغفرالله!
پس یه قاتل خدانشناس از یه جایی جور می‌کنیم و می‌چپونیم تو داستان و می....م (هر کلمه‌ای دوست داشتی جاش بذار) تو فیلمنامه‌ی هفت.
کپی‌رایت هم که تو مملکت ما یعنی کشک، محض رضای خدا توی تیتراژ یکیشون نگفته با اقتباس از فیلمنامه‌ی فیلم هفت دیوید فینچر!

2- یه زمانی پیرزنا وقتی یه دختر مینی‌ژوپ‌پوش و لباس‌لختی نماز‌نخون می‌دیدن می‌گفتن: خاک‌‌به سرم ننه، دوره‌ی آخر زمون شده.
حالا به نظر من پیرزنا راحت باشن که "دوره‌ی اول‌زمون" داره می‌شه. از نظر فرهنگی برگشتیم به چندصدسال پیش.
من خیلی مادربزرگ‌هایی رو می‌بینم که به نوه‌شوه می‌گن: ایش، این چه ریخت و قیافه‌ایه. برو یه کم به خودت برس. این مقنعه‌ها چیه. نه مویی زیرش شونه می‌کنی نه صورت می‌شوری. ما قدیما یقه‌ی سفید و تل می‌زدیم و تر و تمیز – نه مثل شما شتره شلخته‌- با سارافون و بلوز تورتوری می‌رفتیم مدرسه.


یه زمانی یه پیرزن وقتی یه خواب می‌دید و صبح با نگرانی برای اهالی تعریف می‌کرد که خواب دیده برای اصغر‌آقا اتفاقی افتاده و باید یک مرغ قربونی کنه تا اصغر‌آقا بلایی سرش نیاد، همه می‌گفتن دیشب زیاد خوردی و خواب زن چپه و ... جوون‌ها هم بهش می‌خندیدن.
اما حالا تا می‌رسن مدرسه از خوابای دیشبشون باهم حرف می‌زنن و فکر می‌کنند مثل خلیل توی فیلم صاحب‌دلان صاحب کرامت و نزول وحی شدن. کتابای تعبیر خواب دست‌به‌دست‌میشه.
آموزش 27 ساله انقلاب اسلامی در مدارس و شستشوی مغزی رادیو تلویزیون کاری کرده که بچه‌ی پنج‌ساله هم که می‌خواد بره مهد کودک اول یه سکه می‌ندازه تو صندوق صدقات(که به‌جای درخت همه‌جا کاشتن) بعد سوار سرویس می‌شه. با اینکه می‌دونن بیشتر نذوراتی که به این نهادها می‌دن به کیا می‌رسه. ولی بازم روزی میلیاردها تومن پول نذرو نیاز می‌دن.
تحصیلکرده‌های زیادی رو می‌شناسم که هفته‌ای یه‌بار حتما باید چادر سرشون کنن و برن امامزاده‌صالح یا داوود دخیل ببندن.
برای اونایی که خیلی می‌خوان روشنفکربازی دربیارن ، مراسم ضد چشم‌شور، احضار روح، فال قهوه و فال ورق و فال کف‌دست و شخصیت‌شناسی بر مبنای ماهی که توش دنیا اومدن و... مبنای تصمیم‌گیری‌های مهمشون شده.
مرتب به اسم اماما سفره‌هایی می‌ندازن که تنها هدفی که توش نیست نیت اماماست... ولی دلخوشن که سفره انداختن و یا مولودی گرفتن.
تعداد روضه‌خونای زن روز‌به‌روز داره بیشتر می‌شه و درآمدشون از خیاط و آرایشگر خیلی بیشتره. چند وقت پیش با دوخواهر دوقلو آشنا شدم که از طریق دف زدن در سفره‌های مذهبی به پول زیادی رسیدن. به‌جز دستمزد شاباش زیادی از زن‌های میهمان می‌گیرن. هردوشون هم خیلی شیک با تاپ‌های ناف‌نما و شلوارهای فاق‌کوتاه کمربندگنده می‌پوشن. ازشون عکس دارم اما بدون اجازه‌که نمی‌شه گذاشت(معصیت داره).
می‌گن کجا بریم دف بزنیم به از این مراسما. شکر خدا موسیقی هم حالیشون نیست بفهمن چی زدیم.( تو این‌جور مراسم حتما یه بحثی هم سر این که دف حلقه‌دار مباحه یا حرام می‌شه)

من با اعتقادات مردم مشکلی ندارم. حتی ممکنه تو بعضی بازیاشون شرکت کنم. آخه تا کی می‌تونی تنها بمونی و در جمع‌ دوستان شرکت نکنی که اغلبشون یه‌جورایی این‌چنینیه. کجاست اون مجالس کتاب‌خونی و بحث‌های روشنفکری؟
به نظر دوستام هم احترام می‌ذارم و باهاشون نمی‌جنگم.
اما می‌دونم بیشتر این اخلاق‌های نوظهور مربوط به تبلیغات حکومته.
حکومت خوب‌می‌دونه با چند تا سریال که دخترای چادری رو از دم خوشگل و خوش‌اخلاق و با کمالات و نجیب نشون بده چه تأثیری تو جامعه می‌ذاره. دخترایی که مرتب نذر و نیاز می‌کنن و به خرافات اعتقاد دارن و عین پیرزن‌های قدیمی هی ورد می‌خونن. سرنماز گریه می‌کنن... روزی هزار بار صلوات می‌فرستن.. و به هر کار دوستشون می‌گن نکن معصیت داره و... حتی مامان باباشونو نصیحت می‌کنن. کسی رو نفرین می‌کنن و وقتی طرف سرما خورد می‌گن از آه من بوده.
خودمونو گول نزنیم. نگیم ما این‌جور فیلما رو نمی‌شنیم ببینیم. حکومت خوب فهمیده سر این سریال‌ها چه‌طوری خیابون‌ها خلوت می‌شه و مردم می‌چپن تو خونه پای تلویزیون و می‌دونه چقدر بودجه‌ی مملکتو باید بریزه پای این‌جور فیلما.
باور کنید من چند بار موقع این سریال‌ها تو سوپر یا مغازه‌ای بودم و فروشنده‌ این‌قدر میخ فیلم بوده که گفته برو فروش ندارم.
هیچ‌سالی مثل امسال اینقدر آدم خرافاتی ندیدم. بعضیا که علنا ادای دخترای سریال‌ها رو در میارن. یا پیرمردهای هیزی که می‌خوان ادای آسیدخلیل رو دربیارن.

در وبلاگ گوشزد هم دیدم همین بحثه. البته به نوعی دیگه.
درسته که خرافات در آدم‌های مذهبی بیشتر دیده می‌شه. البته من می‌گم "به بهانه‌ی مذهب!"
اما آدم مذهبی دیدم که خرافاتی نیست و از این حرفا خنده‌ش می‌گیره.

پ.ن.
یه جوری شده که بین خرافات و اعتقاد سخت می‌شه فرق گذاشت.
مثلا اسفنددودکردن خرافاته یا اعتقاد؟
آب ریختن پشت‌سر مسافر چطور؟
صبر بعد از عطسه؟
رد کردن افراد خانواده صبح به صبح از زیر قرآن؟ یعنی کسی که این کارو نکنه مسلمون نیست؟
بوسیدن ضریح که شاید میکروب لب قبلی بهش چسبیده باشه؟
ون‌یکاد بالای سردر ساختمون‌ها؟
نحس دونستن 13
فوت کردن پشت فرزند برای دوری شیطان رجیم؟
گفتن بسم‌الله بعد از ریختن آب داغ که جدیدا تو مدارس تدریس این‌جور چیزا بازم داره باب می‌شه.
به چوب زدن بعد از تعریف از چیزی.
ماشالله گفتن به کرات...
اینقدر این‌روزا این چیزا رو زیـــــــــــــــــــاد می‌بینم و می‌شنوم واقعا خسته شدم.
می‌ترسم منم یواش یواش این‌طوری شم.
اگه از چیزی تعریف کنی و یادت بره بزنی به چوب طرف می‌خواد گردنتو بشکنه!

هیچ نظری موجود نیست: