پنجشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۵

تخت عمران صلاحی چه زود حس کرد که سبک‌تر شده است...

عمران صلاحی به علت سکته‌ی قلبی و در سن 60 سالگی در گذشت...
عمران صلاحی هم شاعر بود و هم طنز‌پرداز.
شعر" مرز" او را خیلی دوست دارم.
شعری هم دارد به نام " مرگ"
با هم بخوانیمش:

مرگ، از پنجره‌ی بسته به من می‌نگرد
زندگی از دم درقصد رفتن دارد
روحم از سقف، گذر خواهد کرد
در شبی تیره و سر
دتخت،
حس خواهد کردکه سبک‌تر شده است
در تنم خرچنگی‌ست
که مرا می‌کاود
خوب می‌دانم من
که تهی خواهم شد
و فرو خواهم ریخت
توده‌ی زشت کریهی شده‌ام
بچه‌هایم از من می‌ترسند
آشنایانم نیزبه ملاقات پرستار جوان می‌آیند!...

عمران صلاحی از مرگ هم که گفت، برای گرفتن تلخی‌اش خط آخرش را با طنز تمام کرد...
یادش گرامی باد.

هیچ نظری موجود نیست: