دوشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۴

لینکده


1- این کاریکاتور جالب رو در وبلاگ عزیزدردونه دیدم.(که اونم از این‌جا پیداش کرده)

2- جی‌لندنی: چند سال پیش که مسلمانان افغان ( طالبان ) مجسمه های بودا رو منفجر کردند، صدائی از جهان اسلام در نیومد!میلیاردها بودائی و البته غیر بودائی در جهان با حیرت صحنه های انفجار رو از تلویزیون تماشا کردند ولی هیچ کسی پرچم کشورهای اسلامی رو نسوزوندبه هیچ سفارت و دفتر و انجمن اسلامی هم حمله ای نشد!

3- لینک کلیپ توهین‌آمیز برای حضرت مسیح هم در وبلاگ جی‌جان یافتم. جدا که این مسیحی‌ها خیلی بی‌بخار و بی‌غیرتن! نه حمله‌ به سفارت‌خونه‌ای. نه پرچم‌سوزونی. نه هاراگیری‌یی نه ...

4- آهو: باز هم انکار هولوکاست.

5- میداف: فلسطین بدون اروپا.

6- رسم وحشتناک ختنه‌ی زنان...( لطفا فقط بالاتر از 18 سال لینک رو ببینند)

۷- ریگ‌ها و الماس‌ها : سیاوش کسرایی شاعر مغبون.

۸- به راستی که این حسن‌آقا مدتیه که رهبری شکم‌های ما رو در دست خودش گرفته:)درود بر حسن‌آقا، سلام بر لازانیاما همه سرباز تو ایم حسن‌آقا. در امر آشپزی، گوش به فرمان توایم حسن‌آقا.وای اگر حسن‌آقا دستور آشپزی‌ام دهد. ارتش قوم شوهر نتواند که جوابم دهد:)

۹- راستی اگه ما با ایتالیا هم(!) بدبشیم ماکارونی و پیتزا و لازانیا رو تحریم می‌کنیم؟اون‌وقت تو نماز جمعه می‌گیم: غذاهای ایتالیایی تحریم باید گردند؟:)

۱۰- آرش توصیه کرده: کودکان را از دیدن صحنه‌های خشونت‌بار دور نگه‌دارید.( لینک جداگانه نداره. در ستون چپ وبلاگ)

۱۱- داستان وحشتناک: آن شب بر کلاه لبه‌دار سفید شراگیم چه رفت؟...داداش من هم تقریبا همین بلا سرش اومد. اون شبی که خیلی برف‌باریده بود و ملت ریخته بودن سرسره‌بازی و خوشگذرونی، یهو چند پسر که سوار تیوپ کامیونی بودن و با سرعت از کنار داداشم که سوار تیوپ کوچکی بود رد می‌شدن، یکیشون دست می‌کنه و کلاه سیاه بافتنی مورد علاقه‌ی داداشم رو از سرش بر‌میداره و ویژژژژ ... برادرم هم فکر می‌کنه کمی پایین‌تر بهش می‌دن. اما هیهات...برادرم مثل سوارکاری که اسبشو از دست داده مایوس و ناامید و شکست خورده به خونه رفت.ای روزگار...

۱۲- حیف که خوابم میاد و فردا صبح باید زود پاشم وگرنه تا صبح وبگردی می‌کردم و لینک می‌دادم به این‌همه وبلاگ خوب.
نظرها(15)




(اگه لینکها دیده نمی‌شن بی‌زحمت از وبلاگ اصلی زیتون پیداشون کنید.



هیچ نظری موجود نیست: