1- سری دارم که سامانش نمیبو
غمی دارم که پایانش نمیبو
اگر باور نداری سوی من آی
بـوین دردی که درمانش نمیبو...
(بابا طاهر)
2- خدای من! چی داره میشه؟! اوضاع وحشتناکه!
3- چند شب پیش مصاحبه با احمدینژاد رو تو تلویزیون پخش کردن. با اعتماد به نفسی عجیبی داشت از باهوشی و زرنگیش تو مدرسه حرف میزد. دفعهی پیش دوربین فقط تا دم خونهش رفته بود. تا دم پردهی کهنهای که در خانوادههای سنتی بعد ازدر نصب میکنن تا نامحرم چشمش به داخل نیفته.
ایندفعه محرم شده بودیم و دوربین داخل خانه رفت. یه فرش معمولی و تلویزیون و دوسه تاپشتی. تلفنشون هم میز نداشت و روی زمین بود. پسرش داشت توضیح میداد که از تنها میز تحریری که در خونهست همه حتی باباش استفاده میکنن. حالم از این ریا به هم خورد و تلویزیون رو خاموش کردم.
اما ای کاش بقیهشو میدیدم تا بفهمم چه طلسمی در اون فیلم نهفته بود که...
4- دیروز خانمی از فامیلهای سیبا بهم تلفن زد تا برای مهمونی که دعوتشون کرده بودم تشکر کنه.
این خانم با اینکه خود و همسرش کار دولتی دارن اما وضع مالی خیلی خوبی دارن. خیلی شیکپوشن و مثل همه ناراضی از حکومت. حرف از انتخابات شد. میدونستم دور اول اجبارا به معین رای دادن.
در کمال تعجب من گفت که این دور میخوان به احمدینژاد رأی بدن.
گفتم: آخه چرا؟!!
گفت: مگه مصاحبهشو ندیدی؟ طفلک خیلی آدم خوبیه. ندیدی چقدر قشنگ حرف زد و گفت با اینترنت کاری نداره. اصلا خواهر خودش روزی 6 ساعت پای اینترنته برای کارای علمی. گفت کیمیگه قراره من پیادهروها رو زنونه مردونه کنم؟ کی میگه من قراره برای حجاب سخت بگیرم.
با ناامیدی گفتم: همهتون؟
آخه از 15 نفری که خونهمون اومده بودن مهمونی، 12 نفرشون بالای 15 سال بودن.
گفت: همهمون!
یاد موهای های لایت شده و آرایش و لباسهای بسیار تنگ و کوتاه خودشو و دختراشو و عروسهاش افتادم. یاد پارتیهایی که میگیرن و یاد ویلاشون در شمال و یاد خیلی چیزای دیگه که میدونم گروه خونیشون با احمدینژار سازگار نیست.
گفتم: میدونید احمدینژاد داماد مصباح یزدیه. میدونید جناح راستیه؟ میدونید زندگیو برامون سختتر از اینی که هست میکنه.
گفت: نه بابا. طفلک براش شایعه درست کردن. دیدی گفت ویلا نداره و تا تموم مردم ایران ویلا نداشته باشن اون نمیخره. تازه از شهرداری هم حقوق نمیگیره حیوونی!
گفتم: احمدینژاد یه فرد نیست، یه جریانه!
گفت: رفسنجانی بسشه دیگه. خوب تو این 26 ساله خورد و برد..
گفتم:...
گفت:...
(اَه... شد عین "گفتم گفت" کیهان که شریعتمداری مینوشت و حالم ازش بهم میخورد...)
آخر قانع نشد و امروز خبردار شدم همهشون رفتن رأی دادن به احمدینژاد...
5- تو جلسهی ماهانهی ساختمون رئیس ساختمون به شوخی گفته بود هر کیبره رأی بده باید پول شارژ بیشتر بده.
تا اونجایی که متوجه شدم بیشتریا نرفتن رأی بدن.
اما امروز....
وقتی آسانسور اومد پایین . درو باز کردم که بزنم طبقهی 5 .... خانوادهی آقای شین رو دیدم که میخواستن بیان بیرون.. بهم گفتن: رأی نمیدی؟ ما داریم هر 4 تایی میریم به احمدینژاد رأی بدیم؟ حتی پسرشون رو که به خاطر عقبافتادگیش همیشه تو خونه قایمش میکردن داشتن میبردن...
گفتم چرا احمدینژاد؟!! آقای شین با لهجهی ترکی گفت: چون ترکه! خیلی خوب میشه رئیس جمهور ایندفعهمون ترک باشه. همیشه که نباید اردکانی و رفسنجونی و اون دورو برا باشه! و یه فحش به رفسنجانی داد.
وای بر من...
مردم چشون شده. به خاطر نفرت از یکی چهجور به دامن یکی دیگه پناه میبرن.
6- احمدینژادی که تا چند وقت پیش هیچکی نمیشناختش یهو شده قهرمان ملی...
محلههای فقیر نشین و متوسط نشین کرج هم یهو طرفدارش شدن... اون مصاحبه هم تو تصمیمشون خیلی تأثیر داشت.
7- به چند نفر از دوستام که دور اول به معین دادن زنگ زدم. یکیشون بهم گفته بود اگه احمدینژاد بشه خودشو میکشه. همه گفتن این دور نمیریم رأی بدیم.
گفتن هر چی میخواد بشه میشه.
8- اومدم آنلاین به دو سه تا وبلاگ خارجکشوری رفتم. تا دیدم نوشتن: مردم عزیز، بالاتر از سیاهی دیگه رنگی نیست. تو خونه بشینین و رژیمو مفتضح کنید. بستمشون.
بله عزیز خارجکشور نشین برای شما فرقی نمیکنه کی بیاد. هر کی بدتر از نظر شما بهتر! اما ما چی؟
9- در سایت پیکنت مطلبی از وبلاگ چرکنویس(متاسفانه لینکش یادم نیست. پیکنت هم لینک نذاشته)
دور اول احمدینژاد در استان اردبیل که یه زمانی اونجا استاندار بوده ششم شده بود.
و در استان کردستان که یه زمانی اونجا مشاور استاندار بوده پنجم شده.
اونا جنس کثیف این متاع جدید رو بهتر از ما میشناسن.
مردم.... چتون شده؟!!
10- وای... عصیان هم نوشته:
تعداد از دوستام ناظر وزارت کشور روی صندوقهای رأی هستن. بيشتر در حوزههای میدون شوش، خیابون قزوین و آذربايجان. گزارشهايی که تا حالا برام فرستادن نشوندهنده اين هست که بيشتر آرا تا حالا به نفع احمدینژاد ريخته شده. يکی از دوستان میگفت که از هر ۲۰ رأی تقريباً ۱۹ تا به نفع احمدینژاد واريز میشه!
۱۱- میترسم برم دم حوزهها...
12- عزای ملی؟
جمعه، تیر ۰۳، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
azaye melli nist,fajee ast,ye marge tadriji ast,ama az ghadim goftan:khalayegh harche layegh!!!!!
ارسال یک نظر