۱- فرقونهای مدل هاشمی۲۰۰۵
در بازار تجريش پسربچههای ۱۲-۱۰ ساله با فرقون خريدهای مشتريان رو جابهجا میکنن. همهشون پول کمی گرفته بودن و برای هاشمی تبليغ میکردن. هر چی خواستم از خود پسربچهها در حال هل دادن فرقون عکس بگيرم فرار میکردن. گفتن بهمون گفتن مبادا بذارین ازتون عکس بگيرن.
منم يواشکی رفتم به محل پارک فرقونها و ...
چرا هاشمی باید از فرقون بگذره وقتی که...
دیشب تا حدودای ۱۱ شب طرفای شمرون و میدون تجریش بودم. دوست داشتم با جوونایی که ماشین مدلبالاشون رو پر از برچسبهای هاشمی کرده بودن صحبت کنم. از دخترایی که با آرایش خیلی غلیظ و لباسای اجقوجق و موهای تقریبا بدون روسری با موهای رنگو وارنگ به همهجاشون، از ساق پا گرفته تا کمر و گردن، برچسب هاشمی چسبونده بودن بپرسم چرا اینکارو میکنن؟ آیا به این کار اعتقاد دارن یا پول براشون مهمه( که اینو بعید میدونم چون هر کدوم بیشتر از ۳۰۰-۲۰۰ هزار تومن فقط خرج آرایش کرده بودن) و یا از جلب توجه خوششون میاد...
چون امشب تا صبح باید یه چیزیو بشینم بنویسم(متاسفانه خوابیده نمیشه نوشت !) برای همین خلاصه میگم:
- بیشتر کسایی که برای هاشمی تبلیغ میکردن میخواستن بهش رأی بدن. اما دلیلاشون برام خیلی جالب( والبته بیشتر احمقانه) بود.
یکی میگفت به هاشمی رأی میدم برای اینکه خیلی کثیفه.
پرسیدم: چون کثیفه میخوای بهش رأی بدی؟! با غروز گفت آره... سیاست کثیفه و به درد امثال خاتمی نمیخوره. رفسنجانی از هیچ کاری ابا نداره. قتل و جنایت و کشت و کشتار و دروغ براش هیچی نیست. سیاست هم همینجوری میخواد.
یکی گفت: هاشمی برای بیزینس خوبه. بقیه چشم ندارن ببینن ملت پولدار میشن. اما هاشمی چون خودش پولداره به ماها کاری نداره.(فکر کنم باباش کارخونهداری چیزی بود.)
یکی گفت: هاشمی سیاستمدار حرفهایه. گفتم یعنی چی؟ گفت بلده چیکار کنه دنیا مارو نخورن!
یکی دیگه گفت: هاشمی تنها کسیه که میتونه رهبر رو از حکومت بندازه بیرون.
یکی دیگه گفت: کلمهی سیاست به انگلیسی Politic هم ریشه با Polutionه و هاشمی تا دلت بخواد آلودگی داره و میتونه خوب کشورو بگردونه.( چه دلیل محکمی! و چه ریشهیابی بامزهای. باید میرفت در فرهنگستان کار میکرد.)
یکی میگفت: من ذاتا طرفدار معینم. بالاخره تحصیلکردهست. نخبهگراست. اما دور و برش رو کمونیستا گرفتن( این ترس از کمونیست چیه که مردم دارن؟)
دخترایی که تراکت هاشمی پخش میکردن زیاد محلم نمیذاشتن و اصولا جواب دقیقی نمیدادن. از بس مواظب تیپ و آرایششون بودن و سرنشینان ماشینهای شیکی که بهشون متلک میگفتن و اینا ذوق میکردن.
رفتم از سوپر مارکتی خرید کنم. دیدم اونجا هم مثل بقیهی جاها بحثه. مغازهداره داشت میگفت. غیر از هاشمی هر کی دیگه بیاد من باید سوپرمو تعطیل کنم برم مواظب زن و دخترم باشم. هاشمی بیاد ماها در امانیم(بقیهی مشتریا که همهشون تیپ پولدارانه داشتن تأئید میکردن) اینا تو هر مناطقهی پولدار نشین اومدن یکی دو محلهی لات نشین گذاشتن که تقی به توقی خورد بریزن مغازههامونو غارت کنن و زن و دخترامونو بیناموس کنن. ازش خرید نکردم و اومدم بیرون.
چند نفر از تبلیغکنندهها هم میگفتن اصلا رأی نمیدیم. گفتم پس چرا براش تبلیغ میکنید؟ یا میگفتم آخه فامیلیم و تو رو دروایسی افتادیم و یا روی دوستمونو خواستیم زمین نذاریم و این حرفا...
البته بعضیها هم انگیزهی مالی داشتن. گرچه میگفتن پرداختها رو قراره بعد از اعلام نتایج بده و حالا حالاها خبری نیست. به دخترای اعلامیهپخش کن از روزی 20 تا 30 هزار تومن قول داده بودن.
فرد تحصیلکردهای که یکسال و نیم در اوین زندانی سیاسی بوده و طرفدار مشارکتیها و چقدر از شکنجههاش تعریف کرد. داشت میگفت: چند ساله صدای یکی از بازجوهام تو گوشمه که خیلی اذیتم میکرد تا اینکه صدای احمدینژاد رو تو تلویزیون شنیدم. چشمامو بستم و مطمئن شدم خودشه.
او با اینکه عاشقانه خاتمی رو دوست داشت و به معین هم اعتقاد داشت که دزد نیست و از بقیه بهتره. ولی میگفت هاشمی باید بشه و میشه! گفتم پس اینهمه مبارزهای که کردین چی میشه ؟ گفت همهش کشک بود. حیف اون همه کتک و شکنجه. میگفت مردم آمادگی ندارن و همین هاشمی جنایتکار از سرشون هم زیاده.
تقریبا هر کسی که میخواد به رفسنجانی رأی بده ازش به عنوان مارمولک، جنایتکار،کثیف، قاتل، دلسنگ، سردمغز(اینم یه اصطلاح جدیده که اولین بار تو کامنتام خوندم و حالا تو خیابون میشنوم) و هر چی چیز بد تو دنیاست یاد میکنه ولی اعتقاد داره برای ایران اینجوری خوبه.
خیلی از این طرز تفکر متاسف شدم.
درسته من گفتم رأی نمیدم ولی راستشو بخواین تو این چند وقته بیشتر از صد نفر از دوستامو که خواستم به کاندیداهایی غیر از معین رأی بدن و تو رأی دادنشون مصر بودن پشیمون کردم و به سمت معین سوق دادم.
شاید چون صادقانهترین سخنرانیها مال معین بود.
تنها کسی که منممنم نمیکنه و میگه یه رئیسجمهور خوب باید اینجور باشه و به نخبهها و روشنفکرا اهمیت بده معینه.
اگه بدونم که تحریمکنندهها خیلی کمن و نمیشه جکومتو مفتضح کرد تو این هفت تا(محسن رضایی امروز استعفا کرد) ترجیح میدم یکی مثل معین بشه تا هاشمی و قالیباف و لاریجانی دزد و ***و***** و **** نذارید دهنم وا شه:)))
میگن قالیباف تا حالا یازده میلیارد تومن از پول بیتالمال و نیروی انتظامی صرف تبلیغات کرده. تبلیغاتی که حال آدمو بههم میزنه از ژستهای آبدوغخیاری که میگیره.
یه چاپخونهدار میگفت: معین به اندازهی 600 هزار تومن تراکت و پوستر سفارش داده بود که طرفداراش پول نداشتن بیان بگیرن و چند روز تو چاپخونه مونده بود.
۲- وبلاگستان در آستانهی انتخابات....
گزارش مهدی جامی از موضعگیری وبلاگنویسها در مورد انتخابات... منو هم به عنوان تحریمگر نوشته. ولی...
این بحثهایی که این چند روز در وبلاگستان شد برای خود من که خیلی خیلی مفید بود.
خیلی خوشحال میشدم وقتی میدیدم همه نظرشونو شجاعانه میگن و با هم بحث و جدل میکنن... گفتگو و تعامل یکی از راههای رسیدن به دموکراسیه.
3- نوشتهی علاء محسنی در مورد تمرینهایش برای نمایشنامهی بیضایی در وبلاگ پرچین...
من که مشتاقانه منتظر اجرای این نمایشنامه هستم...
سهشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر