پنجشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۴
شادی مردم بعد از بازی فوتبال
اينآقا بلوز قرمزه خودشو خفه کرد اينقدر رقصيد.
از حدود ساعت ۹ شب که فوتبال ايران و بحرين یکهیچ به نفع ایران تموم شد و رفتن ایران به جام جهانی مسجل شدَ مردم يواش يواش از خونههاشون بيرون اومدن.
اول از تو کوجه صدای ترقه و جيغو داد و هورا ميومد و بعد انگار شادیشون دیگه در کوچهو محلهی خودشون نمیگنجيد. پس با تجهیزات( تمبک و تمپو و دایره و ضبط و بعضیها با ماشین تزئینشده و برفپاککنهای دستکشی و بعضیها رو صورتشون نقش پرچم ایران رو کشیده بودن رقصان به سمت ميادين و چهارراههايی که تو اين چند سال محل تجمعشده سرازير شدن.
ساعت ۱۲ شب جمعيت به اوج خودش رسيد. به طوریکه هيچماشينی قادر به حرکت نبود. مردم وسط خيابون میرقصيدن و شادی میکردن. زن و مرد و پير و جوون. البته تا اونجايی که من ديدم مردا بيشتر وسط بودن و دخترا بيشتر در جمعهای خانوادگی افتخار میدادن:)
البته همه در دست زدن و تشويق رقصندهها شرکت داشتن.
حاشيهها:
- به جز يه مورد که يه پسری شعر حميد مصدق رو میخوند: من اگر برخيزم٬ تو اگر برخيزی٬ همه برمیخيزند. ديگه من هيچ شعار ضد حکومتی يا سياسی نشنيدم. ولی دوسه مورد پاره کردن پوستر ديدم.
- از ساعت ۱۱ شهر به معنای واقعی پر از نيروهای پليس شد. البته زیاد درگیر نمیشدن اما سربازهایی اسپریرنگ به دست گوشهی شیشهی جلوی هر ماشینی که از سرنشینانش بالای پنجره نشسته بودن و یا خیلی بوق میزدن و یا صدای ضبطشون خیلی بلند بود رنگ کوچکی میپاشیدن(میترسیدن خودشون درگیر شن) اونوقت چند صد متر پایینتر که افسرا و کلهگندههاشون راهها رو بازرسی میکردن ماشینهایی که رنگداشتن رو نگه میداشتن.
یه جا سربازه اومد رو ماشین ما رنگ بپاشه دید خانوم تو ماشینهست معذرت خواست و گفت سریع رد شید. آخه تو ترافیک سنگین چطور میشه سریع رد شد؟:)
- در نقاط مرکزی شهر تعداد انگشتشماری پسر جوون به ماشینهای عبوری خسارت میزدن. ماشین ماکسیمای همسایهمون حسابی کجو کوله شده بود از بس بهش مشت زده بودن و با چوب کوبیده بودن به بدنهش.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
salam Z8UN aziz
mesle hamishe az matalebe shoma lazat bordam lotfan az vebsite ma didan konid va nazar bedahid mamnoon
ارسال یک نظر