یکشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۴
دوعکس...
زيستن: به اين ميگن عشق . از بيخ و بين تبر خورده ولی ياد يار هنوز در تمام وجودش موج ميزنه.
عباس معروفی:«عاشقان گياهانند...» شعری از بیژن نجدی.
شایان: عکس زيبائيست. آدم را به فکر ميبره که تو اين مملکتی که تنه بريده و خشک درختان هم عشق را فرياد ميزنند٬ تخم اين موجودات سراپا کينه و نفرت را چه کسی و از کجا در اين سرزمين پخش کرده؟
گوشزد: گر چه تفسير زبان روشنگر است٬ ليك عشق بيبيان روشنتر است.
اردشیر دولت: درختي بودم تنومند
در وچودم عشق "موج" ميزد
سايهباني بودم براي مسافر
تكيهگاهي بودم براي کارگر خسته
جايگاهي بودم براي پرنده
تا لانهاش را از شاخه و برگم براي جوجههايش بسازه
سبزي برگم تبايني زيبا در ميان خاك زرد داشت
نميدونستم كه كسي روزي مرا عاري از فايده ببينه!
يا كه مزاحم؟!
مسافر،
كارگر خسته، پرنده، نسيم باد گواهي خواهند داد:
كه من پيشتر از ان كسي كه مرا عاري از فايده پنداشت
اينجا بودم
به من نگاه كن و افسوس خور
شرمندهام كه چشمي "زيبايي" مرا ديگر نديد!
من، دروجودم "عشق" موج ميزد
به خاك و باد و بارون قسم كه راست مي گويم...چون اين درخت بايد به خود پناه برد، نه از ترس تبر به اره.
لرد شارلون: بعيد است که کسی که قطعاش کرده میدانسته دروناش هم چیزی وجود دارد! به عبث گمان برده که تمام شد...
لات اینترنتی: تصوير دوم ميخواد يه چيزی رو بگه ولی صداش خوب در نمياد!!! گرفتی چی شد؟...
ایرجگلی: ما با عكس دوم زياد كاري نداريم اما عكس اول نشون دهنده اينه كه ممكنه در اثر كرم خوردگي بعضي چيزها ؛ يه چيزهايي شبيه به سمبلهاي متداول در عشقهاي ظاهري بوجود بياد !!!!!!!! حالا به نظر شوما اين سمبلها ارزش دارن يا نه؟
ستاره قطبی: به نظر من عکس آخري و ضعيت سیاسی ايران رو بخوبی بيان ميکنه .
ولگرد: میگویند:
One picture is worth a
thousand words
......
زیتون فکر نمیکنی بعصی قادرند با دوربين حتی عکس رويا ها یشان را هم بگيرند
........
چشمت مریزاد اولیویای عزیز
وای از اين عکس دومی
ان مردها که روی زمين دوز بازی ميکنند ...
در دلم آرزوداشتم ولگرد یکی از انها بود .. بقیهی کامنت زیباش رو در اینجا بخونید.
حمید پوریان:
Post modern does not need symbolism. It was interesting that every one read what is in their mind, when sujectivity become objec. It is denderes. Good picture, very goog. It is funny photography born in U.S. In post modern art there is one thing as a fondation FREEDOM, If you look at picture what you see, what you feel???
فرهاد: ای بابا ! پس درخت هام بلدن هم ديگه رو خر کنن. غلط نکنم اين درخته بايد سبيل باروتی ِ تبار ِ درخت ها باشه :)
شبح: والا زيتون يه ضربالمثل قديمي است که میگه گشنگي نکشيدي تا عاشقي از يادت بره!
فعلا که بچه پشت در اوين تحصن کردن و دست به اعتصاب غذا زدن عشق و عاشقي از سرمون پريده!
افسوس ما عاشقترين بوديم و عشق همواره از ما دريغ شد!
آرام: عشق ماندنی است...
لنیوم: آی آی آی! چه درخت ناقلايی! :))
ندای بالای دیوار: بعد دست کرد توی قفسهء سينهاش قلبش رو گرفت و کشيد بيرون.. قلب خون ريز رو که هنوز ميتپيد گرفت جلوی صورت معشوقهاش و گفت: حالا که قرار نيست برای تو بطپه میذارمش زير خاک تا بعدها درختی ازش رشد کنه که هر کسی رو ياد نابترين لحظهء زندگی اش بندازه.
بازم حمید پوریان: Looks you have a vision, able to see is a gift, able to see through is use of that gift with knowlge, experince. allow me to repeat the love poems of RumiLove is the way messengers from the mystery tell us things. Love is the mother. We are her sons. She shines inside us, visable-invisable, as we trust or lost, or feel it start to grow again
و باز ولگرد : فکر ميکنم اوون *درخت مجنون * بوده است!
اين شعر کلاسيک هم در باره مجنون چقدر زيباست...
/گرد بادی راکه ميبينی تو در دامان دشت/
روح مجنون است کانجا خاگ برسر ميکند.....
عاشق: والا اين درخت رو مثل اينکه موريانه خورده براي همين هم از درون پوک شده !!؟؟ اما بايد بگم درحقيقت موريانها عاشق بودند که تونستند يک همچين شاهکاري خلق کنند!!؟؟
...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر