1- برای احمدینژاد عزیزم!
بردهدلوجانمن، دلبرجانانمن،
دلبرجانانمن، بردهدلوجانمن
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم...
( هوشنگ ابتهاج)
من نمیدونم این چه عادتیه که ما ایرانیها داریم و رو قیافهی دیگران نظر میدیم. مگه رئیسجمهور میخواد برامون فیلمسینمایی بازی کنه؟ تازه... احمدی نژاد به نظر من خیلی هم خوشتیپ و ملوسه.
پشت سر این بدبخت ببین چه چیزایی میگن! شبیه اصلان گمخواریا غمخواره.
(هنرپیشهی آرایشگاه زیبا که نقش یه سیگارفروش قزوینی رو بازی میکرد و یه طوطی به اسم بیبیداشت.)
بابا جون، شما به کارا و خدماتش توجهکن ببین طفلکی چقدر کار کرده و زحمتکشیده.
براش درآوردن که در دوسهتا قتل دست داشته.
آخه آدم کدوم حرفتو باور کنه؟ از یه طرف میگی جمعیت ایران زیاد شده٬ از اون طرف برای دو نفر که در مقابل دریای بیکران جمعیت ایرانهیچن کولیبازی درمیاری!!
عزیز من، حساب کن شما چند ساعت صرف رفتن به بهشتزهرا میکردی؟ رفت و برگشت 8 ساعت؟
بده بهشت زهرا رو آورده بغل گوشِت؟
اول میری تأتر شهر تأتر بیناموسیتو میبینی. بعد چند قدم میای اینورتر یه فاتحه برای مردهها میخونی و استخونات سبک میشه. تازه بیچاره داره چسبیده به تأتر یه مسجد گنده میسازه. ای بابا شما هم ...
2- شورش سفید
این اصطلاحیه که پرویز پیران جامعهشناس معروف برای شرایط امروز جامعهمون به کار میبرند.
به نوشتهی زهره خوشنمک در روزنامهی شرق 11 خرداد،
طبق آمارهای ارائهشده از طرف 23 نهاد درگیر با آسیبهای اجتماعی،
سن بزهکاری به زیر 10 سال، کف سنی فحشا به 14 سال، و کف سنی اعتیاد به 13 سال رسیده و حدود 14 میلیون ایرانی با مشکل روانی دست و پنجه نرم میکنند.
در دههی دوم بعد از انقلاب آسیبهای اجتماعی سالی 25٪ رشد داشته!
خشونتهای خانگی مثل: شوهرکشی، زنکشی، والدینکشی، و فرزندکشی 35٪ رشد، اعتیاد نوین 27٪ رشد،
نوجوانان و جوانان در معرض اعتیاد 60٪ رشد، فرار دختران از خانه 23٪ رشد، طلاق 17 ٪ رشد و صیغه 20٪ رشد داشته!
افزایش مواردی چون خودکشی و عقاید شیطانپرستی 20 تا 30٪ رشد، سیگاری شدن ورشد ایدز 100٪ در مقطع دانشآموزی.
این موارد بهعلاوهی کودکآزاری، خشونتهای جنسی، زنان خیابانی و... با شتاب غیرقابل باوری رو به افزایش هستند. از آنطرف مسئولین این آمار را نادیده میگیرند و یا اصولا نفیاش میکنند.
( انشالله که گربه است...)
بفرما!
اونوقت هی بگید که بعد از انقلاب در همهچیز پسرفت و عقبگرد داشتیم!
3- این همه غذاهای روز ارتحال از کجا میاد؟
مدیرعامل کارخانهی کوچکی در وسطای راه تهران و کرج تعریف میکرد:
"چند سال پیش ، اولای خرداد بود که بهم زنگ زدن، صدای آشنایی پشت خط بود که منو با مهربونی حاجآقا خطاب میکرد.
- حاجآقا شما برای روز 14 خرداد چند پرس تقبل میکنید؟
گفتم: ماشالله اونایی که باید تقبل کنن اونقدر دارن که به ما احتیاجی نیست.
گفت: انگار منو نشناختید! من حجتالاسلام انصاری هستم از بیت امام.
رنگ و روم پرید و دوباره از اول سلام و احوالپرسی کردم و گفتم حاجآقا میدونید 14 خرداد تعطیله و آشپز و بروبچهها همه خونه میرن.
- اشکالی نداره، از این به بعد آشپز و خدمهی آشپزخونهی کارخونهی شما هم مثل بقیهکارخونهها دایره و از طرف شما من قول 4000 پرس غذا رو میدم.
به تته پته افتادم:
حاجآقا 4000 تا؟ من همهش 300 پرسنل دارم و کلا قابلمههامون بیشتر از این جا نمیشه.
انصاری شروع کرد شمردن که هر کارخونهای چقدر قراره غذا تحویل بدن، ایران خودرو اینقدر، قلان کارخونه اونقدر(اسم کارخونهها یادم رفته)
- حاج آقا خوب اونا بیشتر از 5 هزار پرسنل دارن(این مربوط به اونموقعست الان خیلی بیشترن)...
خلاصه اونقدر چونه زدم تا مقدار رو به 500 پرس رسوندم.
بعد انصاری رفت رو بحث کیفیت غذا. برنجش اعلا باشه، روغنش خوب باشه،زعفرونش زیاد باشه. با کانتینر یخچالدار حمل کنید واگر کسی مسموم بشه مسئولید و...
خلاصه از اونسال هر 14 خرداد افتاد گردنمون. پول مواد غذایی و اضافهکار پرسنل آشپزخونه و....
صد البته٬ من جوری سر خود کارگرا سرشکن میکنم که خودم ضرر نکنم..."
نتیجهگیری میکنیم که غذای ارتحال که همه فکر میکنن مجانیه و بعضیا گونی میبرن پر میکنن فکر میکنن غنیمته، از جیب خودشونه.
۴- جواب من به سوال اسد عزیز: آیا در انتخابات شرکت میکنید؟در بخش حاشیهای بیلیو من چاپ(!) شد. اینو اوائل خرداد پیش نوشتم:
((من تصمیمم رو گرفتم. در انتخابات شرکت نمیکنم! رد صلاحیت کاندیداهایی که ظاهرا رگهای از دموکراسی در وجودشون بود، بهم نشون داد که مرجع تصمیمگیری دیکتاتوری در بالا هست که هر زمان میتونه هر کیو دلش میخواد بایکوت کنه و حتی حق نفس کشیدن رو هم ازش بگیره. کسایی هستن که بدون اینکه هیچ نقشی در بهبود وضع جامعه داشته باشن، با قدرتی که از طرف بالا بهشون تفویض شده، شدن ترمز پیشرفت این مملکت و با تموم قدرت سعی در ویران کردن کشور دارن.. تأیید دوبارهی صلاحیت معین عزمم رو جزمتر کرد. فهمیدم تا اون مرجع تصمیمگیری دیکتاتور اون بالا هست بهترین آدم هم بیشتر از یک عروسک خیمهشب بازی نیست. چرا باید «شورای مصلحت نظام» داشته باشیم اما «شورای مصلحت ملت» نه؟ نظام باید در خدمت ملت باشه یا برعکس؟ میبینم اینها در این ۲۶سال فقط به فکر مصالح نظام بودن و مصالح و حقوق مردم به هیچوجه در نظر گرفته نمیشه. فکر میکنم وقتی به کسی که از میون خودشون برخاسته رحم نمیکنن چطور انتظار دارم که دلسوز ما باشن؟ اگر به معین رأی میدادم یعنی توقع بهبود اوضاع رو داشتم. ولی وقتی میبینم اگر معین و یا حتی شخصی کاملا مطابق با سلایق و آرزوهای من بیاد از خودش هیچ قدرتی نمیتونه داشته باشه. دیگه چه توقعی میتونم داشته باشم؟ نه، اشکال از خاتمیها و معینها نیست. اشکال از قوانین این نظامه.))
پ.ن.
خوشبختانه این بحث از حاشیهی وبلاگ بیلی و من به متن اصلی آورده شد. منم این پیشنهاد رو چندوقت پیش به ایشون کرده بودم که البته اونموقع صلاح ندونستن. به نظر من اینروزا این مسئله یکی از مهمترین مسائلمونه. بخصوص برای ماهایی که ایران زندگی میکنیم. خواهش میکنم همهمون در این بحث شرکت کنیم.
حرفهایی با طرفداران معین دارم.
اولا اینو بگم که هرگز اجازه نمیدم کسی به اونایی که میخوان به دکتر معین رأی بدن توهین کنه!
من از نزدیک با چندنفر از طرفدارای دکترمعین آشنام- چه اینجا و چه در بیرون- و واقعا نیت پاکشون برام ثابتشدهست.
......
.....
پ.ن. وقتی قطع کردم زنگ زدن و مهمون ناخونده برامون اومد. هنوزم اینجان. شام براشون پختم و الان هم سرشون رو به تلویزیون گرم کردم که بیام بنویسم. نمیتونم زیاد بنویسم. کامنتهای مطلب قبلی هم هنوز جواب ندادم:(
۵- طرفدارای رفسنجانی در کرج خیلی فعالیت دارن. خیلی تبلیغ و خیلی پول خرج میکنن. متاسفانه دوسهتا از دوستای منم در ستادش فعالیت میکنن.بهشون خیلی قولا دادن.
اینا رفیق نیستن که! نارفیقن:))
طرفداری معین برعکس تهران در کرج زیاد فعال نیستن و برادران زارع که مثلا روسای ستادشن اصلا در کرج خوشنام نیستن! در واقع یه نوع ضدتبلیغن براش.
۶- از بدبختی فردا هم امتحان دارم و حساب کرده بودم امشب تا صبح میشینم میخونم. لعنت بر مهمون بیموقع! بخصوص از نوع دوستداشتنیش که وقت آدمو بیشتر میگیره.
امتحانای دبیرستانیهای تا قبل از انتخابات تموم میشه و امتحانای دانشجوها وسطاشه. امیدوارم همگی امتحاناشونو خوب بدن و لطفا کمتر بیان پای اینترنت!
۷- اصلا دوست ندارم احساس گوسفندبودن بکنم. چه چوپانش خوب باشه چه بد.
از اطاعت کورکورانه بدم میاد. از اینکه یکی احساس کنه با نیزدنش میتونه مسخم کنه بدم میاد.
متاسفانه این رئیسبازیها و رقصوندنها به نت هم کشیده شده. و یهعده هم بدشون نمیاد این وسط بازی بخورن.
بذارید هر کی شخصیتمستقل خودشو داشته باشه.
لطفا کسی رو بهخاطر اینکه همراه جریانی که شما درست میکنید نمیاد منزوی نکنید.
شما هم لطفا رو جریان موجی که درست میشه نپر.
فکر کردن چیز خوبیه. وبلاگ مستقل نوشتن از اون هم بهتره!
۸- راستی يادم رفت بگم که علیقديمی(فاميل عباس جديدی) میخواد به احمدینژاد رای بده.ایول سليقه!
اين بنر هم براش ساخته! فکر کنم ديگه کار تمومه:) معین و رفسنجانی هم برن کشکشونو بسابن!
۹- آقای ابطحی در مورد مجتبیسميعینژاد بلاگر زندانی چیزای وحشتناکی نوشته....
متاسفانه تنها کاری که از دستم برميومده امضای هر بيانيه به نفع اون بوده. و اعلام همبستگی با اعتصابغذا برای اعتراض به عدم رعايت حقوق بشر٬ دفاع از آزادی و.... دیگه چکار میشه کرد؟
یکشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
سلام زیتون عزیز
خبرداری سایتتو فیلتر کردن؟من که نمی تونم بازش کنم.خواستم بگم
پایدار باشی.جوادـ ق
سلام
ما فرزندان ایران به کوری چشم
دشمنان داخلی وخارجی نظام انقلاب اسلامی به دکتراحمدی رای میدهیم
ارسال یک نظر