یکشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۳

مسیو حسین رو کشتن، عجب جینایت کردن

1-مسیو حسین‌رو کشتن
عجب جینایت کردن!
(از شعارهای قدیمی روز عاشورا که مصرع اول توسط ارامنه و مصرع دوم توسط آذری‌ها خونده می‌شده!)

2- حسین اگر آزاده بود اگر حق‌طلب و عدالت‌خواه بود، یک‌بار مُرد و خلاص شد. ولی اینا دارن هر روز امام حسین رو می‌کشن. اونم نه به خاطر افکار حسین یا منش حسین یا چیز دیگری. اینا به خاطر جیب خودشون، قدرت طلبی‌شون، ادامه‌ی حکومتشون، به خاطر تحمیق مردم، به خاطر سرگرم شدنشون، به خاطر فکر نکردنشون به سیاست و به خاطر اینکه هر چی به اسم امام حسین سرشون بیارن جیک نزنن هر روز دارن حسین رو می‌کشن.
شاید برای همینه که مراسم سوگواری به هرز رفته.

من هم دیشب و هم امروز رفتم بیرون. هر سال می‌رم. طبق عادت رفتم به محله‌ی مامانم اینا و دور‌و برش..گوهردشت و اون طرفا... هیچ سالی مثل امسال ندیدم که مردم این‌قدر مراسم سوگواری رو شُل بگیرن. و چیزای فرعی رو سفت!
دیشب پسرا همه صورتشون رو هفت‌تیغه کرده بودن و بهترین لباسشونو پوشیده بودن با یه عالمه ژل به موها. اکثرا موهای بلند. امسال کمتر دختری رو دیدم که روسری مشکی سرش باشه. روسری‌های کوچیک رنگی و مانتوهای تنگ کوتاه و شلوار‌های پاچه بالا زده.
هیچ‌سالی مثل امسال ندیده بودم که بیشتر مغازه‌ها بخصوص کافی‌شاپ‌ها و پیتزا فروشی‌ها باز باشن و جفت‌جفت دختر و پسر نشسته باشن به شوخی و خنده. منع نمی‌کنم ها...خودمم البته با سبیل باروتی بودم:)
امسال افراد مسن خیلی کمتر بیرون اومده بودن. هر کس هم اومده بود داشت غرغر می‌کرد که این چه وضعشه، دوره‌ی آخر زمون شده. امسال تقریبا هیچکس رو ندیدم اشک بریزه. پیاده‌روها مملو بود از دختر و پسرایی که در حال آشنایی با هم بودن. یا به هم متلک می‌پروندن. بیشتر به روز‌ ِ... ببخشید... شب ِوالنتاین می‌خورد. شعرهای روضه‌خون‌ها از همه جالب‌تر بود. اولش فکر کردم عوضی می‌شنوم... دوربینو دادم دست سبیل‌باروتی...معذرت می‌خوام... قاطی کردم:) به سبیل باروتی گفتم من دارم شعروآهنگ رو درست می‌شنوم؟ آخه دقیقا آهنگ هایده بود: مردی با زمخت‌ترین صدای ممکنه داشت می‌خوند:
ای که تویی هم کسم
بی تو می‌گیره نفسم
اگه تورو داشته باشم
به هر چی‌می‌خوام می‌رسم
به هر چی می‌خوام می‌رسم...
حسین!
نه من تورو واسه خودم
نه از سر هوس می‌خوام(نه تورو خدا حسین رو از سر هوس بخواه مرتیکه‌ی نره‌غول ریشو)
عمر دوباره‌ی منی
فقط واسه نفس می‌خوام...
حسین...
خلاصه این مرد که هم صدا و هم قیافه‌ی بسیار خشنی‌داشت همیچین میکروفون رو گرفته بود دستش و با عاشقانه‌ترین حالات می‌خوند که هیچکس نمی‌تونست لبخندشو پنهان کنه..
و پسرهای خوش‌تیپ که طبق معمول چشماشون دنبال دخترا دودو می‌زد با این آهنگ زنجیر می‌زدن.
بعد شد آهنگ ستار... سبیل‌باروتی گفت برم درخواست بدم شازده‌خانمشو بخونه:) به جای شازده خانم بگه، امام حسین عاقل باشن باید بگم به شعر من خوش‌آمدی خوش‌آمدی... حواسمون نبود زدیم زیر خنده. با گوشه‌ی روسری اومدم جلوی دهنمو بگیرم. دیدم همه نیشاشون بازه. احتیاج به پوشوندن نبود.
منو بگو برای اینکه جلب توجه نکنم روسری مشکی سرم کرده بودم و دو ساعت سر اینکه چه رنگ روژی به لبم بزنم که بیشتر به عزاداری بیاد وقت صرف کرده بودم، بیشتر دخترا شادترین آرایش رو داشتن. روژهای نارنجی و شب‌نما و سایه و کرم‌پودر و... عین مهمونی رسمی شب:)
بعد یکی از آهنگ‌های پوران رو خوندن . بعد گلپایگانی و ایرج..
یادشون رفت کمکم کن‌ ِ گوگوش رو بخونن!
از جلوی مسجدی رد شدیم. ملت خیلی مرتب و منظم تو صف وایساده بودن و می‌رفتن تو، بعضیاشون با یه ظرف و بعضیای دیگه با کوهی از ظرف‌های یک‌مصرف پر از پلو قیمه با نیش‌های باز میومدن بیرون.
ماشین‌های آخرین سیستمی بود که دم مسجد وایساده بودن.
بعضی خیابون‌ها راه‌بندون بود. نه به خاطر تعداد زیاد دسته، که امسال از هر سال کمتر بود، به خاطر اینکه دسته‌ها امسال بیشتر تمایل داشتن یه نقطه وایسن تا اینکه حرکت کنن. و ماشین‌ها مونده بودن پشت این دسته‌ها. بعدشم فکر کنم وقتی به تعداد زیادی دختر می‌رسیدن پاشون سست می‌شد و دیگه قدرت حرکت نداشتن راه برن. ولی چشم‌و ابرو و دست‌ها ماشالله خوب کار می‌کرد.
امسال پلیس از همیشه بیشتر بود و هر 100 متری می‌دیدم که پسرا و دخترایی رو نگه داشتن و بهشون برای رفتاراشون تذکر می‌دادن.
از یکی از دوستام که با شوهرش دوسال پیش توی همین مراسم حسین‌پارتی آشنا شده بود، شنیدم که می‌گفت: آشنا شدن با همدیگه تو این شب شگون داره:) فکر کنم بیشتر دختر و پسرا همچین اعتقادی پیدا کردن.
یه جا پای سیبیل باروتی رو برفا سر خورد و منو گرفت نیفته که ناگاه پسری غیرتی که نمی‌دونست ما با همیم، همچین دستشو کشید و هلش داد:) بعد که دید دست در دست هم دور شدیم کلی شرمنده شد:)

امروز صبح هم خیلی خلوت‌تر از عاشوراهای سالای پیش بود. دختر و پسرایی که دیشب آشنا شدن بیشترشون غیبشون زده بود. خونه‌ها خالی و... فکر کنم بساط عیش بر پا بود.
سر ظهر خیلی‌ها که تا لنگ‌ظهر خواب بودن لخ‌بخ کنان می‌رفتن دم در جاهایی که غذای نذری می‌دادن، ‌تقریبا این‌روز کسی آشپزی نمی‌کنه. همه‌ش حرف سر اینه که فلان خونه 5 گوسفند کشته و فلان جا 8 گوسفند... تاسوعا و عاشورا روزای خیلی مناسبی هستن برای پول‌شویی. مال‌مردم خورها و مفت‌خورا همه عابد می‌شن و انگار به مردم رشوه می دن. با حاج‌آقاهای محل و شهر آشنا می‌شن و روابطی با هم بهم می‌زنن که یکسال دیگر با هم بر خوان نعمت مردم ساده‌دل بخورن و در واقع بچرن! مردم نمی‌دونن این غذاها در واقع پولیه که در طی امسال ازشون دزدیده شده و خیلی کمتر از مال خودشونه..
(منظورم به آدم‌های ساده دلی نیست که از روی اعتقاد نذری‌های کوچکی می‌دن)
تو این سال‌های اخیر دیگه از قابلمه به دست‌ها خبری نیست . غذاها تو ظرف‌های یک‌بار مصرف سرو می‌شه و با قاشق‌های پلاستیکی.
به حجم زباله‌ای فکر می‌کنم که تاسوعاها و عاشوراها ایجاد می‌شه.
مردم پیشرفته‌شدن و همدیگر رو تو صف‌ها هل نمی‌دن. به همه می‌رسه... خونه‌های زیادی مراسم پول‌شویان و رشوه‌ دادنون دارن.

3-وای حسین کشته شد
حسین رو ولش کن، پلوها خورده شد...(صف غذا)



واقعا عجب جنایتی کردن که حسین رو کشتن...
منم به حسین می‌گم مظلوم، چون به اسم او چه بخور‌بخورا و چه جنایت‌هایی می‌شه.
آخ...مردم ساده دل... بچه‌های ناز و معصوم...




۴- شراگيم شعری از ايرج‌ميرزا در مورد دسته‌های عزاداری عاشورا گذاشته تو وبلاگش...

۵- داريوش يک مطلب تحليلی در مورد محرم نوشته:)قصه‌ي عزاداري و تعزيت در ايران...

۶- شبح هم خرافه‌پرستی مذهبی رو نقد کرده...

۷- حسین جان٬ آهای خوشگل عاشق!- الپر

۸- فرق عاشورای باشعوران و عاشورای بی شعوران. وبلاگ حسب حال- عرفان قانعی فرد...

۹- بازم مطلب در مورد عاشورا جایی هست؟ آهان...
رویارویی نسل تازه مداحان با سوگواری سنتی- بی‌بی‌سی

۱۰- عاشورا و فرهنگ ایرانی - سیبستان

۱۱- عاشورا و موقعیت تراژیک- وبلاگ فلسفه

۱۲- حسین و عاشورایش - وبلاگ برماچه گذشت!

۱۳- چند عکس از عاشورا

۱۴- عکسهای عاشورایی روزبه...

۱۵- همين محرم وصفراست كه دهن مردم وايضا ما را صاف كرده است. طنز زیبای بامداد رو از دست ندید...


پ.ن.
۱۶- من عزیز(اسمش منه، منظورم خودم نیستم ها...) در نظرخواهی مطلب گذشته آدرس لینک بامزه‌ای رو در مورد شماره ۳ داده :رهنمودهای 14 معصوم در مورد قوه‌ی باه (آداب زناشویی)+18 لطفا...

۱۷- نکته‌های برفی از رشت.

------
۱۸- عزاداری عاشورا در کربلا...
دلشون بسوزه. نقاشی صورت امام حسين ما خيلی‌خوشگل‌تر از امام حسين اوناست:) عکس پنجم از بالا رو ببينيد.

۱۹- من اين وسط در سایت صبحانه چيکاره بودم؟:))

۲۰- استفتا یا استیفا از جناب آیت‌الله‌ العظما سیستانی
آيا حرف زدن و درددل کردن سبيل باروتی با من مجاز است؟
جواب: جايز نيست!
- مرسی:)

۲۱- هر چی عکس در مورد محرم٬ عزاداری روز عاشورا يا شب تاسوعا ٬ نذری‌دادن‌ها و...
همه يک‌جا در سايت دوربین دات نت...سايت عکاسان خبری. يه عکس از اين سايت رو اينجا می‌گذارم.


هیچ نظری موجود نیست: