1- عاشقانههامو تو سایت مرد روز میذارم.
بعضیاشو از تو وبلاگم در میارم بقیهشم جدید می نویسم،
یکیش اینه
بقیهشم هم اینجا.
2- نظرخواهیمهم کماکان خرابه...
3- خوب، خدا رو شکر، بوسیدن دست رهبر اشکال شرعی نداره... اونم کی اعلام کرده؟
خود رهبر. وای... بمیرم چقدر شکستهنفسی میکنه این مرد!
من چندشب بود به خاطر این مسئله خوابم نمیبرد. نمیدونم به خاطر خود مسئله بود یا حل مسئله...
4- خیلیها رو میشناسم تا دخترشون میخواد از درخت بالا بره، سوار تاب و الاکلنگ و سرسره یا حتی سوار اسب بشه، میگن ای وای دختر عیب پیدا میکنی، جواب شوهرتو بعدا چی بدیم(حالا دختر مثلا سه چهار سالشه)
محمد بابایی خاطرهای نوشته مربوط به همین جریان. بکارت! همچنان مسئله این است...
5- تا سیبا حرف میزنه میگم مهریهمو میذارم اجرا ها....
:
6-میوهفروش وانتی محله ما امروز فقط دو جعبه پرتقال آورده بود، میپرسم پس بقیه میوهها کو؟ وانتت که همیشه پر از میوههای جورواجور بود. میگه: مگه نمیدونی قحطیه، کوچه پایینیها ریختن سرم همه رو خریدن. اینم پشت صندلی(گفت زیر صندلی قایم کردم اما میگن بگو پشت صندلی.) وانتم قایم کرده بودم.
جلالخالق مگه میوه رو چند ماه میشه احتکار کرد.
مردم ایران جای اعتراض به شرایط، فوری میخوان بار خودشونو ببندن.
7- هه هه، چه بامزه، تمامسکه و نیمسکه و ربعسکه بهار آزادی فروشش در بانک به ترتیب: 844 ، 413، 207 هزار تومن
و در بازار آزاد: 785، 388، 197
اونوقت مگه کسی مغز خر خورده بازار آزاد رو ول کنه بره تو صف سکه جلوی بانک:))
نمیدونن که زیتونی تو این مملکت هست که مچ بگیره!
چهارشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۹۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر