سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۸

گابریل جان, این روزها رئالیسم ما بدجور جادوییست...

ببخشید تند تند آپدیت می‌کنم و مصدع اوقات می‌شوم.
آنقدر در آن چند وقت که دسترسی به ادیتور وبلاگم نداشتم حرف روی دلم تلنبار(تلمبار؟) شده که گمان کنم حالا حالاها تمامی نداشته باشد(اگر نگویم می پکم)

جناب آقای "گابریل گارسیا مارکز" در صفحه ی 90 کتاب:"صد سال تنهایی"(ترجمه بهمن فرزانه) فرموده:

" سربازها وارد شدند و از خانه‌ای به خانه‌ای رفتند و تمام سلاح‌های شکاری و ساطورها و حتی کاردهای آشپزخانه را مصادره کردند. سپس مردهای جوان که بيش از بيست‌ويک سال داشتند, ورقه‌هايی آبی رنگ با اسامی کانديداهای محافظه‌کاران و ورقه‌هايی قرمزرنگ با اسامی کانديداهای آزاديخواهان پخش کردند. شب قبل از آغاز انتخابات, دون آپولينار مسکوته شخصا حکمی را خواند که فروش مشروبات الکلی و تجمع سه نفر را که از يک خانواده نباشند ‌از نيمه‌شب به بعد ممنوع می‌کرد.

انتخابات بدون حادثه برگزار شد, ساعت هشت صبح روز يکشنبه صندوق چوبی آرا را در ميدان شهر گذاشتند. شش سرباز از آن محافظت می‌کردند. ر‌آی دادن کاملا آزاد بود. آئورليانو که تقريبا تمام روز را در کنار پدرزن خود ماند تا مراقب باشد کسی بيش از يک‌بار رای ندهد, متوجه موضوع شد. ساعت چهار بعد از ظهر با نواختن چند طبل در ميدان پايان انتخابات اعلام شد و دون آپولينار مسکوته صندوق آرا را لاک و با مهر خود ممهور کرد. همان شب هنگامی که با آئورلينا دومينو بازی می‌کرد، به گروهبان دستور داد لاک و مهر صندوق را بشکند و آرا را بشمارد. تعداد آرای آبی رنگ و قرمزرنگ تقزيبا با هم مساوی بود، ولی گروهبان فقط ده ورقه‌‌ی قرمز رنگ در صندوق گذاشت و بقيه را به ورقه‌های آبی‌رنگ پر کرد. سپس صندوق را بار ديگر لاک و مهر کردند و صبح روز بعد آن‌را به مرکز استان فرستادند.
آئورليانو گفت: آزاديخواهان سر به جنگ برمی‌دارند!
دون آپورلينارمسکوته حواس خود را روی قطعات دومينو متمرکز کرد و گفت: اگر اين را به خاطر عوض کردن آرا در صندوق می‌گويي,آن‌ها جنگ را شروع نخواهند کرد. چند ورقه قرمزرنگ در صندوق گذاشتيم تا اعتراضی پيش نيايد.
آئورليانو گفت: اگر من آزاديخواه بودم، به خاطر آن ورقه‌ها می‌جنگيدم!"

گابریل گارسیا جان
این روزها رئالیسم ما هم بدجور جادویی شده...

لینک در بالاترین

هیچ نظری موجود نیست: