یکشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۷

شب یلدا و انار خوردن بعضیا

1- شب یلدای شما مبارک. امیدوارم به همه تون خوش گذشته باشه. حتی تویی که امشب تنها بودی.



2-متاسفانه نه تلویزیون این‌وریا نه تلویزیون اون‌وریا برنامه‌ی دلچسب و بخصوصی برای یلدا نداشتن(یا داشتن و من ندیدم).. فیلم‌ها هم یا جنگی بود یا تکراری. ما کمی با پی‌ام سی حال کردیم.

3- به مدد یک بازارچه که برای مدت یک‌ماه در میدون نبوت کرج زدن، ما انواع و اقسام شیرینی‌های محلی شهرهای مختلفو برای امشب داشتیم و خودمون رو خفه کردیم.
کاک و نون برنجی کرمانشاه(که من عاشقشونم)، ریس(یا اریس) و نوقای تبریز، گز و پولکی اصفهان، معجون شیراز(اونایی که کنجد و نارگیل و همه چیز توشه)، قطاب و باقلوا و پشمک یزد، سوهان قم و کلمپه و قوتوی کرمان و... هندونه و انار و خرمالو و پرتقال و بقیه میوه‌جات رو هم زرنگی کردیم چند روز پیش، قبل از این موج گرونی خریدیم...فکر کنم قندم رفته بالا.

4- یکی از لذت‌های من موقع خوردن انار اینه که با حوصله پوشش و لفاقه‌های هر قاچ انار رو کنار بزنم و دونه‌ها رو با دقت بخورم.
اما انار خوردن بعضیا رو- بخصوص آقایون- رو دیدید؟ :(
هر قاچ انار رو با پوشش و لفاف و دونه و پوست می‌برن طرف دهان و با صدایی وحشتناک همه رو می‌فرستن تو حندق بلا و مثل شعبده‌بازها همه رو غیب می‌کنن و چیز نازکی شبیه پوست انار از دهنشون بیرون میارن.
نکنید این کارا رو... برکت خدا رو اینقدر ضایع نفرمایید.



متاسفانه نمی‌دونم عکاس عکس‌های انار کیه...

هیچ نظری موجود نیست: