خیلی خوشحالم ابراهیم نبوی حالش خوب شده و از بیمارستان اومده بیرون.
رگهای قلبش همیشه باز باد! قلم طنز نویسیش پر جوهر و عمرش هم دراز باد!
هیجوقت یادم نمیره لذتی که با خوندن نوشتههاش از قدیمالایام بهم دست میداده.
یه بار بیمارستان خوابیده بودم و یکی از دوستان همراه با دسته گل یکی از مطالب ابراهیم نبوی رو برام آورد.
از بس خندیدم بخیههای روی شکمم تقریبا باز شد و اون دردناکترین خندهای بود که در تمام عمرم کردم! فوری دکترو صدا زدن و وقتی دید چی خوندم اونم بعد از خندهای مبسوط به همراهانم فرمود تا دو هفته خوندن هر گونه مطلبی از نبوی برام ممنوعه.!
الان درسته تعداد طنز نویسا بیشتر از اون موقعست و تازگیها نیش نوشتههای نبوی بیشتر از نوشش شده. ولی هیچوقت نمیتونیم سهم نبوی رو در خوشحال کردن، امیدوار کردن و آگاه کردن مردم افسرده در اون سالها و این سالها کتمان کنیم!
پ.ن.1
یکی اومد ابروی نظرخواهیمو درست کنه، زد چشمشو کور کرد.!
(اومد تأییدیش کنه بالکل زد از کار انداختش)
پ.ن.2
در وبلاگ ویولت خوندم که وبلاگش به عنوان بهترین وبلاگ خانمهای وبلاگنویس برنده شده. بهش خیلی تبریک میگم.
نمیدونستم یه عده هم لطف کردن به من رأی دادن و هفتم شدم. ممنون.
خیلی خوشحال شدم دیدم بعضی بچههای وبلاگنویس همدیگرو دیدن. باید خیلی هیجانانگیز باشه.
سهشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر