1- ما فعلا بعد از یک شب دیدن سریالهای بعد از افطار ماه رمضان به این نتایج جالب رسیدیم.
الف- شبکه یک ، "سریال حسرت"، با کارگردانی سیروسخان مقدم:
میفهمیم دختری که پسر حاجیها انتخاب میکنند باید خوشگل باشد اما نمازخوان و چادری، چشم و گوشبسته ، حرف گوشکن، خنگ به نحوی که حتی نداند ترمز دستی ماشین را چگونه میکشند.
این فیلم نشان میدهد که ما خانمها اگر شب عروسیمان پسرحاجی عوضیبازی در آورد تحمل کنیم و هی "چشم، چشم" و"بهت وفادار میمونم" بگوییم! اما برایمان مهم نباشد پسرحاجی بعدا سهزن عقدی دیگر بگیرد. عاشق خانوادهی شوهر باشیم!
اصلا به پسرحاجی نگوییم مرتیکه قبل از رفتن به ماهعسل برو ترمزدستیات را بده درست کنند تا هی زرت و زرت در سرپایینیهای جادهچالوس ول نشویم! اصلا این غلطهای زیادی به خانمها نیامده!
ب- شبکه دو، سریال "مثل هیچکس" با کارگردانی عبدالحسین برزیده:
داداشی، پسر حاجیبازاری که بعد از پدر، سالارِ خانواده است وظیفهدارد همه را به سرانجام برساند و مواظب ناموس(های)خانواده باشد. برعکس بازاریهای واقعی، بازاری توی سریال ماه رمضان هیچ دزد و مالمردمخور نیست. چک بدهدکارش را- که رقم بالایی هم دارد مثل خنگولها بدون رسید به او پس میدهد که هر وقت داشت بدهد! عشقش(طبق معمول دختر عمو جان) بعد از سالها منتظر نشسته که تمام خواهربرادرهای داداشی ازدواج کنند تا بیاید او را بگیرد.
طبق معمول اینگونه سریالها، حاجخانوم قصهی ما( با بازی پروانه معصومی) مادر داداشی، درجهی خوبی و مؤمنیاش با تعداد دیگ و قابلمههای مسی که میخواهد برای پختن نذری سفید کند و بعدا بار بگذارد(که احتمالا جریان بارگذاشتن تا کشیدن و بین مردم قسمت کردن یک چند شبی به طول میکشد) سنجیده میشود.
خانمهای خانواده منفعل، مفتخور برادر، عاشق برادر و فقط فکر سور و سات شکمند و اصلا انگار مغز فکر کردن ندارند!
آنها چادر گلگلی به کمر میبندند و تند تند با پارو و آبگردان شلهزرد، آش و یا مثل این فیلم سمنو به هم میزنند!(وظیفهی تاریخی) حین همزدن آش آرزو هم ، اشکال ندارد ، میکنند!
ج- شبکه سه، سریال "بزنگاه"، به کارگردانی رضا عطاران:
قسمت اولش که همه در یک مجلس ختم و قبرستان گذشت.
رضا عطاران تازگیها فکر میکند در کارهای خودش هر کاری جلوی دوربین بکند بامزهاست! مثلا کارهای مسخرهای مثل قرمز پوشیدن در مراسم ختم و خوابیدن کنار جسد و بیخیالی طیکردن.
ما از این فیلم میفهمیم که مردها همه مشغول دوز و کلک و از هم دزدیدن هستند و زنها صبورانه بار عاطفی فیلم و گریهکردن برای مرده و... به دوش میکشند!
د- شبکه چهار خوشبختانه هنوز وارد بازی شستشوی مغزی ماه رمضان نشده!
ه- شبکه پنج، سریال "مأمور بدرقه"، به کارگردانی سعید سلطانی:
در این فیلم ما میفهمیم هرگز نباید به سرمایهداران و حاجیبازاریهایی که بدون نوبت با پارتیبازی میخواهند در بانک کارشان را راه بیندازند اعتراض کنیم، چون ممکن است ( مثل سیروس گرجستانی )روزی کارمان به او بیفتد! و آن حاجآقای مهربان قرار بوده با کلی حقوق و مزایا استخداممان کند اما وقتی میبیند ما همان اعتراض کنندهی توی بانکیم عصبانی میشود و لطفش را از ما آدم بیچشم و رو و معترض دریغ مینماید.
همچینین یاد گرفتیم که اگر شوهرمان معتاد و دزد و قاچاقچی باشد(با بازی جواد رضویان) مرتب او را با احترام فراوان "آقا فرامرز" صدا بزنیم چون او برایمان یک ماشین ( احتمالا دزدی) خریده! و هی به او تعظیم کنیم و برایش منقل آماده کنیم و هر وقت دم در بهمان با پرخاش گفت: "خانم، برو تو" فوری بگوییم چشم و برویم توی خانه.
این جملهی " خانم، شما برو تو. به این کارها کار نداشتهباش!" نقش بسیار اساسی در سریالهای تلویزیونی ایفا میکند و یکی از جملههای کلیدی هر فیلمیست!
2- دیروز برای اولین بار با سرعت 100 کیلومتر در ساعت در خیابانهای تهران راندیم. نیم ساعت مانده بود به اذان مغرب که کمترکسی در خیابان مانده بود و من در عرض ایکی ثانیه به مقصد رسیدم.
در این روزها مردم یکی دوساعت دیر به سرکار میروند. که چرت بعد از اذان صبح و یکی دوساعت زودتر به خانه میروند که چرت قبل از اذانشان را با صفای دل انجام دهند. بعد از افطار مفصل چند ساعت هم یکوری میخوابند جلوی تلویزیون و میگذارند چهار کانال حسابی ب...د به مغزشان! و شام بعد از سریال و دوباره خواب و خوردن سحری مفصل و...
این روزها همه سوپرها غارت شدهاند و من بالاخره نفهمیدم بالاخره فلسفهی روزه احساس کردن گرسنگی فقرا یا سیری بیشاز حد به مثل(باعرض معذرت، منظورم به همه نیست) گاوهاست.
من نفهمیدم هدف از افطاریهای آنچنانی اطعام فقراست یا به رخ کشیدن ظرف و ظروف و هفتاد رنگ غذا و خوراکی به جاری و خواهر شوهر و مادر شوهر است؟
3- صبح روز قبل از نیمه شعبان(روز تولد امام زمان) یکی ازدوستان دوران مدرسه زنگ زد که بیا فردا برویم جمکران تور ارزان قیمت گذاشتهاند. همه هستیم و فقط مانده تو!(نفهمیدم نامردها چرا مرا گذاشتهبودند آخرین نفر)
اول بگویم که این دوست من فوق لیسانس معماری ست و بچههای دیگر هم فوق لیسانس فیزیک، شیمی، میکروبیولوژی و ریاضی و از این جور رشتههای با کلاس(نخالهشون منم). هر چه خواستم خودم را راضی کنم که به خاطر خوشگذشتن با دوستان و کنجکاوی دیدن جمکران و چاه معروفش و دیدن رفتارهای مردم بروم نتوانستم! بخصوص که شنیدم از سراسر کشور تور گذاشتهاند پس حتما خیلی شلوغ میشود و سفر هم 15 ساعت طول میکشد. فکر اینکه 15 ساعت در شلوغی و هیاهوی جایی ( که.............)باشم پشیمانم کرد.
روز بعدش که به دوستم زنگ زدم ببینم سفرش به جمکران چطور بوده، دیدم صدایش گرفته در نمیآید. خواهر و مادرش هم از صبح خواب بودند و به سختی بیمار شدهاند. گفتم چه بلایی سرتان آمده؟ گفت البته آقا حتما شفا میدهد اما در این 15 ساعت نه دسترسی به توالت داشتبم و نه توانستیم یک لحظه بنشینیم اینقدر که شلوغ بود و بهمان تنه زدند. همه خورد و خاکشیریم! مادرم جیشبند شده باید ببریمش دکتر.
حتی نشد یک وضویی بگیریم و نماز بخوانیم. فقط خانمی قوی از آشنایان توانسته سهساعت در صف وضو بایستد و وضو بگیرد.
به شوخی گفتم نامه چی؟ نتوانستی در چاه برای امام زمان نامه بیندازی؟
فکر می کردم امکان ندارد دوستم چنین کاری کند. اما در کمال تعجبم گفت:
در اتوبوسی که میرفتیم مسئول تور نامههایی آماده به ما داد که پر کنیم. ما هم پر کردیم.
گفتم همهتون؟ ساناز و الناز و گلی و مریم و خواهرت و مامانت و... همه؟ گفت مگه چیه؟خوب آره!
پرسیدم رفتید در چاه انداختید؟ گفت نه بابا اینقدر شلوغ بود که مسئول تورمان گفت خودم همه را چند روز بعد میرود میاندازم.
گفتم شنیدهم که در اینترنت میشود به امام زمان ایمیل هم زد. گفت میدانم. به خودش ایمیل نمیزنیم. به یک شرکتی در قم میزنیم او هم از نامهها پرینت میگیرد و در چاه میاندازد. گفتم امام زمان هم آنها را میخواند؟ این چاه هنوز پر نشده تخلیهی چاه بیاورند؟
گفت مسخره نکن. گفتم مسخره نمیکنم سوال میکنم. گفت سوال کردن در این موارد هم شرک است؟
4- از چند روز قبل از رمضان مرتب نوارهای تبلیغی زیر نویس میآمد که سه روز آخر شعبان روزه بگیرید. خیلیهایی که میشناختم از سهروز که هیچی از یک هفته قبلش روزه گرفتند.
خدایا، خداوندگارا ما خیلی ضد شستشو شدهایم یا اینها خیلی سادهاند!؟
5- همه اینها را ول کن و شله زرد و حلیم و آش را بچسب!
6- دوباره میخواهند لایحهی حمایت از خانواده را ببرند مجلس:)
فکر کنم اگر در ماه رمضان قال قضیه را بکنند بهتر است چون این ملت نای اعتراض ندارند و سرشان به افطاریبازی گرم است!
15:34 | Zeitoon | نظرها
چهارشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
درود زیتون گرامی و عزیز
دوباره و سه باره خوندم نوشته ات رو و به خدا هر دفعه ماتم میزنه که چرا ملت ما انقدر احمق و بی شعور تشریف دارند ( بلانسبت ) تا زمانی که مردم منتظر معجزه تو چاهی باشند و از آغا بخوان بچه بزاره تو شکمشون و تو کنکور قبول بشن و استخدام بشن و ... وضعمون از این که هست بهتر نمیشه . ای تف به قبر بنیانگذار این بد بختیها و جهالت که محمد بود و اینها هم تخم و تلکه اونها هستند .
آخه مگه مجبوری بشینی این سریال ها رو ببینی؟ اونایی رو هم که میبینند هیچ کاری نمیشه کرد. تجربه ی من که اینجوری بود.
ارسال یک نظر