پنجشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۵

یه برش کیک زرد با یه لیوان آب سنگین، چه شود!!


1- مونده بودیم سهمیه‌ی کیک زردمون رو چه‌جوری خشک‌خشک قورت بدیم که شکر خدا یه لیوان سهمیه‌ی آب سنگینمون به‌داد رسید.

2- بعد از اینکه دختر خردسالی که هشت‌سال گروگان مردی بوده به خونه برگشت، روانکاو‌ها علاقه‌شو به گروگان‌گیرش " سندروم استکهلم" تشخیص دادن.وقتی این خبرو تو روزنامه خوندم با هیجان روزنامه رو زدم کنار و به سی‌با گفتم: بالاخره اسم بیماری‌مو تشخیص دادم!!! منم "سندروم استکهلم" دارم!
(آخه قبل از ازدواج با سی‌با شرط کرده بودم که هر دوسال با هم پیمان جدیدی برای زندگی ببندیم و هر کدوممون خسته شده بود بره پی کار خودش و سی‌با همیشه با نگرانی می‌پرسید خسته که نشدی؟!!)
سی‌با طبق معمول(با شنیدن این‌طور حرف‌ها) زد زیر خنده...
نمی‌دونم چرا هر وقت شوخی می‌کنم نمی‌خنده و هر وقت جدی هستم غش می‌کنه از خنده!
آقا‌، من هیچ‌جور نمی‌تونم حال اینو بگیرم:)

3- رامین جهان‌بگلو آزاد شد. تازه با وثیقه.

4- خوشم اومد سید حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان اقلا این‌قدر شجاعت داره که به اشتباهاتش اعتراف کنه ( اینکه وارد خاک اسرائیل شده و دو اسرائیلی رو به گروگان گرفته .)
مسئولین حکومت ما با این‌همه اشتباه و حتی جرم و جنایت، هرگز جرأت و شهامت اینو نداشتن که بگن ما اشتباه کردیم. مثلا بگن ما اشتباه کردیم زهرا کاظمی رو کشتیم. ما اشتباه کردیم 18 تیر به دانشجوها حمله کردیم. ما غلط کردیم این‌همه زندانی سیاسی داریم! ما .. خوردیم که ...

5-

ممنون حامین جان:)اونا دونه‌ی انارن توی زیتونا؟
منم عین ندید بدیدها هر زیتونیو به‌خودم نسبت می‌دم:)

6- نهم شهریور ماه، سالروز پیوستن صمد به ارس.

عمو صمد از رود بود و به رود پیوست...
موجی در موجی می بندد
بر افسون شب می خندد
با آبی ها می پیوندد

می تونید اینجا به سرود "رود" گوش کنید. .

نظرهای زیتون دات کام
blogfaنوشته شده در پنجشنبه نهم شهريور 1385ساعت 2:9 توسط زیتون


نظر بدهید

هیچ نظری موجود نیست: