پنجشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۴

عمل کردن رحم زن بهانه‌ی جدید مردان برای تجدید فراش

1- نمی‌خواهم کسی در آغوشم کشد
هیچ دارویی نمی‌خواهم که مرا آرام کند.
آن نوشته‌ی روی دیوار را دیده‌ام
فکر نمی‌کنم اصلا چیز دیگری بخواهم
نه! اصلا به چیز دیگری نیاز ندارم
همه‌اش، آجرهایی بود در دیوار
همه‌تان سرتاپا آجرهای دیگری بودید در دیوار...
( از ترانه‌های پینک‌فلوید)

2- شاید امسال این بیستمین بار باشه که این حرفارو از خانمی که در زندگی مشترکش به بن‌بست رسیده دارم می‌شنونم.
ـ "ماجرا از اونجا شروع شد که دکتر رحمم رو درآورد!"
این خانم 55 ساله هم دقیقا همین جمله رو گفت.
ـ شوهرم نه که بگم خیلی خوب بود. نه! اما هر چی بود باهم می‌ساختیم. ولی وقتی ده سال پیش افتادم رو خونریزی و دکتر گفت رحمم فیبروم داره و باید درش بیارم، اخلاق شوهرم هم عوض شد.
ـ روزای بستری شدن در بیمارستان کمکی نمی‌کرد؟
ـ چرا. اما رفته بود تو فکر. انگار که فاجعه‌ای اتفاق افتاده باشه. با ترحم بهم نگاه می‌کرد... تا اینکه... تا اینکه...
مثل بیشتر خانوما تا رسید به اینجا، گریه‌ش گرفت.
گریه‌ش که تموم شد ادامه داد:
ـ بعد از اینکه دوره‌ی نقاهتم تموم شد. شبا غر می‌زد. می‌گفت دیگه ازم لذت نمی‌بره.
ـ واقعا این‌طور بود؟
ـ من نمی‌دونم،‌ من که مرد نیستم. لابد راست می‌گفت! من که دیگه رحم نداشتم!
یک‌ماه نشد که رفت یه زن دیگه رو صیغه کرد و آورد نشوند بالا سرم(طبقه‌ی بالا).

منو طلاق نداد اما دیگه نمی‌تونم این زندگی رو تحمل کنم. هر چی می‌خره یه‌راست می‌بره بالا. بچه‌هام همه افسردگی گرفتن. از اون ور هم تازگی‌ها با یه دختر بیست‌وپنج‌شش ساله سرکارش ریخته رو هم.
اشکاشو با دستمال پاک کرد...

ـ اول بگم که به هیچ‌وجه اعتقاد ندارم زنی که عمل رحم می‌کنه در زندگی جنسیش مشکلی به وجود میاد و اینا همه بهانه‌ست. شما نباید این حرفشو بدون تحقیق قبول می‌کردید.
بعدش می‌خواستم یه سوال ازتون کنم. اگه شما جای اون بودید چی‌کار می‌کردید؟ و آیا تا به‌حال برای ایشون مشکلی از نظر جنسی پیش نیومده بود؟
کمی فکر می‌کند:
ـ چرا!! چرا نبوده!؟ اتفاقا بوده! چهار سال قبل از عمل رحمم، شوهرم پروستات بدخیم گرفت. پیش هفت‌هشت تا دکتر بردیمش. و پیش بهترینش عملش کردیم. مدتها، چه قبل از عمل و چه بعد از عمل رابطه‌ی جنسی نداشتیم. یعنی اون نمی‌تونست(یعنی بهوت‌افسرده). بارها قسمم داد اگر دیگه نتونست، طلاق نگیرم و بهش خیانت نکنم. من گفتم این چه حرفیه؟ تنها مرد زندگیم تویی حتی اگه کاری ازت برنیاد. شاید بگم بیشتر از دوسال هیچکاری باهام نداشت. بیشتر! دوسال‌و نه ماه نزدیک سه‌سال... خودش خیلی ترسیده بود که دیگه خوب نشه.
- تو هیچ‌وقت با ترحم نگاهش کردی؟
ـ اصلا... سعی می‌کردم بهش روحیه بدم. می‌گفتم تموم زندگی که این نیست.
فکر نمی‌کردم این‌قدر ضعیف باشه. شده بود مثل یه بچه... اما الان.... واسه‌خودش شده یه گرگ...(فحش‌ها رو سانسور کردم)

من نمی‌دونم این چه بهانه‌ایه که تازگی‌ها آقایون ایرانی باب کردن.
من با یه خانم دکتر زنان صحبت کردم. می‌گفت برداشتن رحم هیچ‌ لطمه‌ای به لذت جنسی نمی‌زنه. ترشحات از تخمدان‌ها میان و اگر زنی حتی یک‌ششم یه تخمدان هم داشته باشه تموم هورمون‌های لازمه تأمین می‌شه.
حالا اگه به عللی دکتری مجبور به برداشتن هر دو تخمدان هم بشه باز با دارو این هورمون‌ها به بدن می‌رسه.


3- حالا نیست تموم بزرگان مملکتمون خیلی با وسواس انتخاب شدن!
نیست خیلی شایسته‌ن!
نیست که واقعا مردم دوستشون دارن!
نیست که تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ای هستن که رو مسندش تکیه زدن!
نیست خیلی کارکشته وبا تجربه‌ن!
نیست که خیلی چیزای دیگه...
برای همینه که رو انتخاب شهردار تهران این‌همه وقت می‌گذارن!

بابا شهردار انتخاب کردن برای این مجموعه‌ی حکومتی که دیگه فکر کردن و وسواس به خرج دادن نمی‌خواد.
سخت نگیرید! برید میدون انقلاب، دست اولین ریشویی رو که می‌بینید هاج و واج وایساده بگیرید بیارید شهردارش کنید. قول می‌دم بهتر از قبلیا کار می‌کنه.

4- Nedstat basic becomes Webstats4U
چرا اینجوری شده؟ من قبلیو بیشتر دوست داشتم.


۵- مزدک در دفاع از سوسیالیسم: ما یک بجث جدید در مورد سوسیالیسم راه انداخته‌ایم. خوشحال می‌شویم شما هم شرکت کنید.

۶- اگه گفتید زیستن کجا بوده تازگی‌ها؟:) حیف که گفته نگم:)... خوب نمی‌گم ... اما... شاید بعد از خوندن آخرین پستش بفهمید:)

نظرها، انتقادات، پیشنهادات شمارا خریداریم:)

۲ نظر:

ناشناس گفت...

جای تأسف داره

ناشناس گفت...

سلام این مقاله را http://mahabad2.blogfa.com/post-8.aspxانعکاس بده