چهارشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۴

عزت نفس داشته باشیم

1-"برای خودتان یک‌سری اصول و قاعده‌ی کلی داشته باشید.
هیچ‌وقت از اخراج شدن نترسید! اگر می‌دانید نکته‌ای صحیح است شدیدا بر سر حرفتان بایستید.
برای اعتقادتان مبارزه کنید. اصلا کوتاه نیایید.
معمولا در آینده به‌خاطر این مقاومت و پایداری بر سر اصولتان مورد تحسین و ستایش همه قرار می‌گیرید."
این جمله‌ها رو " جیمز فولی" کارگردان سینما گفته.
خیلی جالبه، شنبه که با ناراحتی روزنامه‌ی شرق رو همین‌طوری عین فال گرفتن باز کردم، این جمله‌ها اومد. جمله‌هایی که شدیدا بهشون احتیاج داشتم و منو از تردید این دو روز سخت درآورد.

2- "یک عزت نفس و غروری محکم( حیف که ننوشته مترجمش کیه!) که درست به‌کار گرفته شود نه نابجا داشته باشید.
صداقت همان چیزی‌است که این قدرت را کارامد می‌کند. ببینید، در بحث‌ها و مشاجرات قرار نیست برنده باشید. بلکه باید در هر چیزی که فکر می‌کنید درست‌تر است و به بهبود کار می‌انجامد حاضر شوید و همکاری کنید. این نباشد که تنها وقتی حرف خودتان درست است با بقیه همداستان شوید..."
(بازم از جیمز فولی)
دمش گرم! خیلی حرفای خوبی زده.

3- عزت‌نفس در وبلاگستان هم چیز خوبی‌ست.(امام زیتون‌العابدین)
گاهی چیزایی پیش میاد که آدم یاد فیلم "ساز دهنی" امیر نادری می‌افته. کسی که ساز دهنی داره دیگرانو استعمار و استثمار می‌کنه و بعضیا به خاطر یه ساز‌دهنی ناقابل به چه چاپلوسی‌هایی تن می‌دن.

4- آدم‌های طوطی‌صفت در وبلاگستان، به جای قرقره کردن حرفای دیگران از کپی-پِیست استفاده می‌کنن. و اگه خیلی دیگه بزرگواری کنن یه لینک هم به صاحب حرف می‌دن.

5- بهتر نبود به جای فرستادن خاتمی به مراسم ختم ژان‌پل‌دوم، اسمشو نبر ِ دوم رو می‌فرستادیم؟ یه دهن کجی حسابی به موشه‌کاتسف می‌شد.
وقتی آقاموشه‌دست راستشو برای دست‌دادن دراز می‌کرد، اسمشو نبر دوم با دست چپ می‌تونست یه بی..خ گنده بده.

6-شوخی:
تو وبلاگستان یه زمانی مُد شده بود برای نشون دادن آخر ِ آزادی بیان به ابطحی فحش می‌دادن بعدش مد شد به درخشان فحش بدن و حالا خورشید‌خانم:)
اگه بلد نیستی، کپی‌پیست طوطی‌وارانه از فحش‌های دیگران کارتو راحت می‌کنه ها...
(منظورم به انتقاد و یا بررسی یا حتی مخالفت با عقایدشون نیست‌ها...)

7- دَدَم یاندی!
وقتی ساعی می‌ره رو سکو که مدالشو بگیره،‌ به جای سرود" سر زد از افق" سرود " ای ایران" پخش می‌شه و.... چه فاجعه‌ای:(

8- چرا دیگه ناز‌بانو نمی‌نویسه؟
سولانژ کجاست؟ روشن ؟ من و شایان؟ بهزاد؟ مریمی؟ سو و شون؟ چرتینکوف؟ دغدغه؟ شین(فروغ)؟ چای تلخ؟....؟ ....؟ بعضیا هم که بعد از آپدیت یادشون می‌ره پینگ کنن.

9- خدا رو شکر! حسن‌آقا هم بعد از غیبتی کوتاه و پس از مطالعه‌ و سوالات دینی از برادران ارزشی به آغوش اسلام پناه برد! مبارک باشه برادر:)

10- توجه، توجه! علی تمدن افشا می‌کند:
اخبار پشت پرده از انتخابات رياست جمهوری :)

11-+18
فیلم "غزل" مسعود کیمیایی رو دیدم. این فیلم در سال 1355 ساخته شده. در مورد 2 برادره که در جنگل زندگی می‌کنن و زندگی سرد و بی‌روحی دارن.( با بازی فردین و فرامز قریبیان) تنها ارتباط این دو برادر با دنیای خارج اینه که هر شب‌جمعه سوار اسبشون می‌شن و می‌رن روسپی‌خانه‌ی شهر.
روزی برادر بزرگ زنی روسپی( با بازی پوری بنایی) رو به خونه‌ی جنگلی‌شون میاره که هم کارشونو راه بندازه و هم براشون غذا بپزه و رفت و روب و شست‌و شو کنه. زن به قول برادربزرگه یه زن کامله. هم زیباست، هم لوند و خندان و هم عین یه اسب بارکش کار می‌کنه. برادر کوچیکه اول به خیال اینکه برادر بزرگه عاشقشه بهش دست نمی‌زنه( تیریپ مرام) ولی بعدا وقتی می‌بینه برادر‌بزرگه اصرار می‌کنه یه شب درمیون پیش زن می‌خوابه.
این‌جوری دیگه نیازی نیست شب‌جمعه‌ها به شهر برن پول خرج کنن و با صاحب اونجا در بی‌افتن و خونه‌شون هم بوی زندگی می‌گیره.
کم‌کم دو برادر حس می‌کنن که هر دو عاشق زن یعنی غزل شدن (هووهای نوع ب) با شوخی که زن می‌کنه و وانمود می‌کنه که حامله‌ست، هر دو مرد غیرت‌شون گل می‌کنه که اگه واقعا غزل حامله بشه بچه مال کدومشونه. تصمیم می‌گیرن دوباره زنو برگردونن جای اولش. و برمی‌گردوننش...
بعدش دلتنگی هر دو... بعد از چند روز می‌رن برمی‌گردوننش.
با اینکه زن به نحو احسن به هر دو می‌رسه و هیچ انتخابی بینشون نمی‌کنه ولی
دوباره غیرت هر دو برادر گل می‌کنه و این‌دفعه تصمیم می‌گیرن معشوق مشترکشونو بکشن و... می‌کشنش...
این فیلم اقتباسیه از داستان پنج صفحه‌ایِ "مزاحم" نوشته بورخس. در داستان مزاحم یکی از برادرها برادر دیگه رو می‌کشه و وقتی ایرانیزه و کیماییزه می‌شه این زنه که باید بمیره تا برادرها پیمانشون با هم محکم‌تر بشه.

12- یکی از استادای دانشگاه هنر تعریف می‌کرد دانشجوهای مذکر رشته‌ی سینما مثل سینماگران دهه‌ی 50 علاقه‌ی شدیدی به فیلم‌ساختن در مورد زنان خیابانی و روسپی دارن. از هر ده‌تاشون حداقل 8تاشون فیلم‌نامه‌ای در این مورد نوشتن. اکثرشون مثلا برای تحقیق با یکی از این جور دختران و زنان دوست می‌شن. و جالبه که قهرمان داستان هیچ‌کدومشون در فیلم این زنان رو در فیلم به همسری نمی‌گیره. فقط خونه‌ای براش می‌گیره و نون و پنیری برای خوردن و می‌گن همین‌جا بتمرگ و فقط با من باش. و صد البته قهرمان فیلم زن و بچه هم داره و بی‌خبر از این کار آقا.
مُردم برای این مرام و معرفت و زن‌دوستی‌ و اینجور فیلمنامه‌های مردونه...
پ.ن. روزبه : هرزه مردان دیار ما...

از استاد پرسیدم دانشجوهای دختر بیشتر در چه مورد فیلم می‌سازن؟ گفت دخترا هم عاشق فضاهای کافی‌شاپی‌ان. حتما سیگاری به دست قهرمان فیلم می‌دن و لباس و آرایش آن‌چنانی و جفای یار و حاضر نشدنش سر قرار و اشک و آه و گاهی ساختن دو سه رقیب با هم و آوار شدن بر سر عاشق بی‌وفا...

۱۳- این نظرخواهی من نیم‌ساعت طول می‌کشه تا باز شه.
نوشته‌هامو معمولا آفلاین می‌نویسم و گاهی قبل از کامنتای قبلی رو خوندن. ببخشید اگه جوابشون دیر می‌شه.

۱۴- اگه می‌شه چند تا سایت ضد فیلترجدید معرفی کنید. بعضی از آنتی‌فیلترها خودشون فیلتر شدن.ممنون.

هیچ نظری موجود نیست: