سه‌شنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۳

ژیلا سنگسار نمی‌شه.

1- ديشب تو تلويزيون، کانال دو، گفتن که "حکم ژيلا ايزدی(دختر ۱۳ ساله‌ای که از برادر ۱۵ ساله‌ش باردار شده و بچه‌ش هم تو زندون به دنیا اومده) به هيچ‌وجه سنگسار نيست. حتی زندان هم نمی‌ره و فرستاده شده به بهزيستی." گفتن که "خارج کشوريا بی‌خودی شلوغش می‌کنن."

حالا نمی‌دونم از ترسشون ر‌ای رو عوض کردن يا هنوز رای ابلاغ نشده بوده.
آخه بگو اگه خارج کشوریا و داخل کشوریا باخودی شلوغش نمی‌کردن که شما مجبور نمی‌شدین به شکرخوری بیفتین:)

2- تناقضی که بعد از انقلاب در قوه‌ی قضاییه به وجود اومده و خودشون هم توش موندن اینه که، قبلا سن مجرم بالغ 18 سال تموم بود و قبل از اون سن٬ صغیر و نابالغ محسوب می‌شد. بعد از انقلاب اومدن قانون رو با اسلام قاطی کردن و سن بلوغ عقلی رو برای دخترا 9 سال و پسرا 14 سال هجری حساب کردن. یعنی اگه دختر 10 ساله‌ای جرمی مرتکب بشه. از نظر اسلامی بالغ و از نظر قانونی نابالغ به حساب میاد. برای همینه که اون 3 پسر 16-15 ساله رو که مرتکب قتل شدن گذاشتن 18 سالشون بشه بعد اعدامشون کنن. چون از نظر اسلامی موقع قتل عاقل و بالغ بودن ولی اعدامشون منع قانونی داشت. با ژیلا هم می‌خواستن همین‌کار رو بکنن ولی از نظر افکار عمومی جهانی محکوم شدن.

3- از یه کسی که در محله‌های فقیرنشین کار یا زندگی می‌کنه، مثلا یه معلم، بپرسید که تو مدرسه‌ها چه چیزهایی می‌بینه و می‌شنوه! متاسفانه تجاوز محارم به کودکان، مثل تجاوز پدر، عمو، دایی، برادر و... (و حتی تجاوز بچه‌های کلاس‌بالایی به کلاس پایینی‌ها) چقدر مرسومه.
و تقریبا هیچکدوم از این‌ها توی آمار تجاوزات نمیاد. چون به خاطر شرم و حیای بچه یا مادرش و همینطور به خاطر آبروی خانواده پنهان می‌مونه.
و باز متاسفانه به علت غیرقانونی شدن سقط جنین( اینم بعد از انقلاب)، چقدر ازدواج‌های صوری با عجله و ناجور( مثلا با یه معتاد) صورت می‌گیره و چقدر بچه‌ی اینجوری تاحالا به‌دنیااومده...
اینا اومدن تو روابط دختر و پسر محدودیت ایجاد کردن، محدودیت که چه عرض کنم، از کوچیکی دخترا و پسرا رو کاملا جدا از هم بار میارن بعدش توقع دارن اخلاق جامعه سالم بمونه. من پسر 18 ساله‌ای رو می‌شناسم که حتی خواهر و مادر خودشو بی‌روسری ندیده و یا تا به حال اجازه نداشته دخترخاله‌و دختر عموشو ببینه. به محض در زدن خانواده‌ی دختردار باید در آشپزخانه قائم و به محض ورودشون به اتاق باید از خونه بیرون بره. خوب چه توقعی می‌شه داشت؟
سرشونو کردن زیر برف و هی می‌گن ایشالله هیچی نیست. عزیز من، از این چیزا ماشالله خیلی هست!
باید فکری کرد. فحش به برادر و یا پدر ومادر گناه‌کار هم هیچ دردی رو دوا نمی‌کنه. همه‌شون معلول این شرایطی‌ان که اینا برای ماها درست کردن!


4- من تازگی‌ها به این نتیجه رسیدم که با روزه‌دار بر سر سفره‌ی افطار نشستن، هزاران ثواب‌شکمی داره! می‌گی نه، امتحان کن:) فقط اولش موقع آب‌جوش و خرما یه کم خودتو کنترل کن. بعدش به فیوضات عظیمی نائل می‌شی! از آش‌رشته و انواع سوپ‌ها بگیر تا خورش قرمه‌سبزی و زرشک‌پلوبامرغ و عدس‌پلو و لوبیاپلو... برای دسر هم از شله‌زرد و زولبیابامیه بگیر تا انواع کارامل و...

5- سبیل‌باروتی عزیزم(آره بهتره اینجوری صداش کنم) این گُل رو برام آورده:
استِرلیتسیا یا مرغ آتشین! مجبور شدم منظره‌ی زیبایی رو که پشتش پیدا بود حذف کنم. وگرنه معلوم می‌شد کجام:)






6- اولین طراحی با ذغال من از دوستام:) یه وقت شناخته نشن اینقدر قشنگ کشیدم:)

7- این عکس تاتر شهر رو به یاد داستان شبانه‌‌های عباس‌معروفی و آنتی‌گون زیباشون گرفتم.






8- آخ جان... هخا بازم اومد:) می‌گه "موقع سنگبار(سنگسار) ژیلا برید همه با هم سرود ای ایران سر بدید تا مبارزه‌مون به نسیژه(فکر کنم منظورش نتیجه بود، تازه از اون لیوان پشت پرچم خورده بود زبونش موقع حرف زدن روی کلمات لیز می‌خورد) برسه."
بعدش گفت: "همه برید تو خیابونا هی قدم بزنید."انگار مردم ایران همه‌شون بیکارن و شکرخدا هیچکی برای سیرکردن شکم خانواده‌ش مجبور نیست دوسه شغل رو باهم داشته باشه.
و بعد:"موقع قدم زدن همه‌ش به روی دیگران لبخند بزنید و بهشون بگید دوستت دارم.."
فکر کردم اگه مثلا من پاشم برم میدون انقلاب و در گوش همه بگم دوستت دارم، عکس‌العمل خانوما: هزاران پشت چشم برام نازک می‌شه و صدها نفر می‌گن ایش، خاک‌برسر لزبینت کنن. آقایون هم که تکلیفشون معلومه. هزاران شماره تلفن بهم می‌دن و صدها نفر دنبالم میفتن و فکر می‌کنن لابد خبریه...
و اما اگه یه پسر بره این کارو بکنه، از طرف جمعیت مبارز نسوان هزاران کیف و لنگه‌کفش و مشت بر کله‌اش کوبیده‌می‌شه٬ از طرف بقیه‌آقایون هم روم نمی‌شه بگم چیا می‌شنوه:)
هخا جان یه جمله‌ی بهتری برای مبارزه سراغ نداری؟

9- سرخوردگان می‌گویند
دریا را فراموش کن
روزی
حسرتِ همین رودخانه را
خواهی خورد...
(ارشیا)


هیچ نظری موجود نیست: