نطقی که قرار بود بوش بعد از برنده شدن در انتخابات در مراسمی قرائت کند ولی به دلائلی گمش کرد، بهطور تصادفی به دست من رسیده که آنرا به سمع..ببخشید...بهنظر شما میرساند.
بوش: این دِ نِیم آو گاد، دِ کامپشینت، دِ مرسی فول!
قالَ جیسِز کرایس: "روزی من به دنیای شما برمیگردم و به زور هم که شده صلح برقرار خواهم کرد!"
(افرادی از پیش تعیین شده از ستاد انتخاباتی بوش در بین جمعیت با مشتهای گره کرده):
گاد ایز اکبر! گاد ایز اکبر! و عَجِل جیسس کرایس!
بوش: درود بر شما امت همیشه در صحنهی امریکا که با رأیهای خود نشان دادید با تروریستها سر سازش ندارید!
جمعیت فوق الذکر: مرگ بر تروریست! مرگ بر آدمکش!
بوش: با هر رأیی که در صندوقها انداختید نشان دادید که از تروریستها و در رأس آنها بنلادن خونخوار بیزارید!
جمعیت: بنلادن، بن لادن مرگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما، میچکد از چنگ تو!
بوش: به حول و قوهی الهی ما نمیگذاریم کسی آرامش منطقه را بههم بزند و در دل آمریکائیان ایجاد تشویش کند! آفرین که منرا انتخاب کردید تا حساب این قلدران و یاوهگویان را برسم.
کاری میکنم که نصف جمعیت آمریکا در کارخانجات اسلحهسازی مشغول به کار شوند و به این ترتیب مشکل بیکاری کاملا حل شود.
به شما قول میدهم تا آخر این 4 سال پرچم خونرنگ آمریکا را در چند کشور تروریست دیگر به اهتزاز(شایدم احتزاز. اینجاش روش قهوه ریخته بود خونده نمیشد) در آورم!
از فردا به مدارس آمریکایی دستور میدهم که پرچم ایران و بقیهکشورهای تروریست را جلوی پای دانشآموزان پهن کنند و آنها موظف باشند تا هر روز صبح هفت بار با پاشنهی کفش روی آن بکوبند و رد شوند. هر روز سر صبحگاه پرچم ایران را آتش بزنند تا هم دلشان خنک شود و هم آتش نفرت از تروریست در دل آنها شعلهورتر گردد.
جمعیت: جرج بوش، جرج بوش، خدا نگهدار تو، بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو!
بوش: امت آمریکا! رهبر ما آن طفل دهسالهایست که در کیفش یواشکی اسلحه قائم میکند و به مدرسه میبرد. من خیلی متاسفم که تابهحال کیف دانشآموزان را میگشتند. از فردا دستور خواهم داد دیگر اینکار را نکنند. چه معنی دارد بچهای که در خونش افکار ضدتروریستی دارد و آمادگی خود را با مجازات دشمن فرضی- همکلاسان خود- نشان میدهد از مدرسه اخراج شود. برعکس، به او باید مدال افتخار و شجاعت هم داد!
جمعیت: درود بر جرج بوش! سلام بر هفتتیرکشی!
بوش: آهای... ملت غیور آمریکا! کی گفته جنگ چیز بدیست؟ اتفاقا ثابت شده که جنگ چیز خیلی خوبیست!
جنگ بر علیه ممالک تروریستپرور بداست؟ جنگی که رونق اقتصادی و رونق مرزهای جغرانیایی برای ما در پی داشته باشد بد است؟ اُف بر تو ای مخالف جنگ!! تو چه ریگی در کفشت است که با جنگ مخالفی؟
یکی از بین جمعیت احساساتی میشود، بارگ گردن متورم: جرجی، جرجی، میکشم، میکشم آن که برادرم رو در 11 سپتامبر کشت!
بوش: خودتو کنترل کن برادر!
ماباید با کشت و کشتار و شکنجه و اعدام و ترور هم که شده ثابت کنیم که ترور و شکنجه و اعدام چیز بسیار بدیاست! ما باید نشان دهیم که آمریکا سرور همه جهان است.
بهر آزادی کوبا و کرهشمالی و خلاصه تمام ممالک کمونیست و همینطور اسلامی٬ از ایران باید گذشت! من از همینجا اعلام میکنم تا ملا کفن نشود٬ این جهان جهان نشود!
جمعیت: هیپ هیپ هورا...هیپ هیپ هورا...
سخن کوتاه میکنم، من دست شما را میبوسم که با رأی خود مشت محکمی بر دهان یاوهگویان ایرانی کوبیدید!
از آنهایی که از روستاهای آمریکا با اتوبوس به امید یک پرس چلوکباب به سر صندوقهای رأی آمدند از همینجا خواهش میکنم که به یک همبرگر مکدونالد رضایت بدهند. الان مملکت ما در وضعیت جنگیاست. قول میدهم بعد از فتح ایران جبران کنم.
حالا از مستر آیرونگران دعوت میکنم شما رو به مرثیهی خیانت یکی از حواریون مسیح در دشت سینا مهمان کند!
از زیتون هم خواهش میکنم در حالت خوابالودگی دیگر چیزی ننویسند:) تکبیر!
آهان... یادم رفت این جملهی حضرت مسیح(گبه*) را ذکر کنم:
اگر کسی به اینطرف صورتت سیلی زد٬ آنطرفش هم بیاور تا بزند! خوب کشورهای جهان سوم عزیز! این طرفتان را سیلی زدیم٬ حالا لطفا آنطرفتان را هم بیاورید تا بزنیم. خوب وقتی خودتان نمیآورید مجبوریم خودمان به زور سرنیزه بیاوریمش!
جمعيت: جنگ جنگ تا پيروزي٬ جنگ جنگ تا پيروزی!
* گبه مينز گاد بلس هيم!
جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر