1- سریال "مرگ تدریجی یک رویا"ی جیرانی جون به لبمون کرد.
اون از توهینهاش به روشنفکرهای مهاجرت کرده به خارج که همه رو "زنباز" یا "مردباز"، "مشروبخور" ، "عوضی"، "خائن به خانواده و کشور"، اهل "زد و بند سیاسی"، و هزار صفتی که بالاییهای حکومت ما لایقشن. اون از صدای گرگ و شغال و کفتار و آهنگهای ژانر وحشتیش وقتی افراد فوقالذکر رو نشون میده.
اون از سامیهیلکاش که در نقش مارال عظیمی رل یک نویسندهی زنی رو بازی میکنه که با بازی سیاستمداران و همون روشنفکرهای مهاجرت کرده باد و معروف شده، هیچ احساسی تو صورتش و حرکاتش نیست چه وقتی بچهش بغلشه و چه وقتی با خواهر یا مادرش حرف میزنه(یا بهتره بگم میزد. چون هر دو مردن)
از حق نگذریم بازی ستاره اسکندری در نقش ساناز خواهر مارال خیلی قشنگ بود. از اون کچله هم بدم نمیاد.
حامد داستان هم که نقشش رو دانیال حکیمی بازی میکنه یه مرد مذهبی صبور، جنتلمن، باادب، خانوادهدار، وفادارو نمونهی یک بچه مثبت تمومعیار بود. صد بار زنش ولش کرد و رفت اونم بخشیدش... حال آدم به هم میخوره از این همه سفیدی! اگه یه مرد مذهبی اینجوری میشناسید لطفا شماره تلفنشو برام ایمیل کنید!
این آقای جیرانی یا چیزخور شده یا از جمهوری اسلامی یه رشوه مشوهای گرفته. وگرنه چاقو دستهی خودشو نمیبره! ناسلامتی خودش روشنفکره.
2- اولش فکر کردم چشمم اشتباه میبینه. اما درست بود.
در سریال یوسف پیامبر، در سلولی که یوزارسیف زندانی بود به جای موش تعداد زیادی همستر ول بود.
اینقدر هم نشونشون میداد که باور کردم اون موقعها به جای موش در جاهای کثیف همستر وول میزند. اما چرا بدبختها رو با جارو میزدن له میکردن یا مثلا با دم میگرفتشون پرتشون میکردن. عزیزم، دلبندم، سلحشور جان اون موشه که با دم میگیرنش. همستر رو با پوست گردن میگیرن. بعدم. اینه آموزش حمایت از حیوانات؟
موقع تمیز کردن سلولها جارو کردن خار و خاشاک درست. اما کندن علفهای به اون خوشگلی دیگه چرا؟ اصلا اون علفهای روی سنگها اونجا رو از حالت سلول درآورده و مثل باغ شده بود. اینه آموزش محیط زیست؟
پ.ن.
میمردین رل یوزارسیف رو میدادین ممدرضا گلزار بازی کنه؟ اینیکی با اینکه به لبهاش کلی ژل تزریق کردن و کلی آرایشش میکنن گروه خونیش به پرتقال پوستکنان دست بُران نمیخوره.
شاید هم باید خدا رو شکر کنیم که رل یوسف رو ندادن به کسی شبیه به احمدینژاد... اونموقع البته دستبریدن پرتقال پوستکنان یه دلیل دیگه داشت...
3- تنها نکتهی منفی خسرو شکیبایی که متاسفانه تو ذهنم مونده اینه که وقتی لاریجانی رئیس وقت صدا و سیما رفته بود سر صحنهی یکی از سریالها(فکر کنم روزی روزگاری) شکیبایی پرید رفت دولا شد و هر دو شونهی لاریجانی رو بوس کرد.
حالا هر کسی نسبت به یه مقامی که احتمالا سودی اون مقام براش داشته از این رفتارهای چاپلوسانه کنه یاد اون میافتم!
4- بابا من ده شماره تو ذهنم داشتم. حالا رسیدم به چهار کپ کردم:)
پ.ن. فرداش
یه چیزایی داره یادم میاد:
تو برنامه دو قدم مانده به صبح موقع مصاحبهی جیرانی با عوامل فیلمهای دیگران مرتب سه پیغام پشت سر هم میاد روی تلویزیون.
مطالبات دولت از سینما
مطالبات سینما از دولت
مطالبات مردم از سینما و دولت..
فکر میکنم فیلم مرگ تدریجی یک رویای جیرانی در مقولهی اول یعنی مطالبات دولت از سینما میگنجه!
5- در یکی از همین مصاحبهها در دوقدم مانده به صبح جیرانی داشت با رضا ناجی صحبت میکرد.
ناجی با لهجهی شیرین آذریاش خیلی اصرار داشت بگه بازیگره و نه نابازیگر و برای ثابت کردنش گفت: بعد از اکران فیلم آواز گنجشکها در برلین آلمان چند پیرزن و پیرمرد آمدند گفتند آقای ناجی قیافهی شما بیشتر به دکترها میخوره تا کاراکتُور پرورش دهندهی شتر مرغ:)
6- ای کارگردانهای محترم، بخصوص با شماهستم کارگردانان به اصطلاح معناگرا، شما رو به جان هر کی دوست دارید، اصلا به جان موسسه حمایت از حیوانات، اینقدر تو فیلماتون تنگ ماهی قرمز نترکونید که ماهی مجبور شه دو ساعت روی سنگ کنار شیشهخوردهها نفس مرگ بکشه. بهخدا دیگه این حرکت نخنما شده. یارو نگرانه تو آشپزخونه داره راه میره، تنگ ماهی روی یخچال میترکه... شب عید که پدر در جبهه شهید میشه تنگ ماهی سر سفره هفتسین میترکه! سر مادر خانواده درد میکنه تنگ ماهی از دستش میافته میترکه. و ماهی بدبخت روی زمین جونمرگ میکنن!
نمیدونم تیزر آواز گنجشکها رو هم درست دیدم یا نه که اینبار هزاران ماهی روی زمین ریخته میشن و طفلکها تندتند نفسنفس میزنن غافل از اینکه اونا آبشش دارن نه شش!
7- تو فیلمهای سینمایی و تلویزیونی ایرانی بارها شاهدیم که مثلا زن خانواده داره چمدون میبنده که قهر کنه بره خونهی باباش... یا مثلا بره مسافرت.
میبینیم یه مشت لباس گلگلی و عجق وجق اسلامی و بلند هی میچپونه تو چمدون. یک بار نشد ببینیم زنه شورت و سوتین و گن و نوار بهداشتی و مسواک و کرم و اسپری زیر بغل و لوازم آرایش و پیرایش(موچین) بذاره تو ساک یا چمدون. در صورتیکه میدونیم بدون اینا چمدون هیچ زنی بسته نمیشه!
8- اطلاعیه صدا و سیما
صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مناسبت سیامین سال انقلاب در نظر دارد به جای دهه فجر امسال بیستهی فجر برگزار کند. اما برای
ساخت برنامههای دههی فجر دربهدر دنبال هموطنان عزیزی میگردد که در انقلاب 57 شرکت داشتند و الان عین سگ پشیمان نیستند!
از آنها خواهش میکنیم با دریافت مبلغی مکفی مارا در ساخت برنامههای این بیسته یاری رسانند! این افراد باید قول بدهند در طول زمان مصاحبه هیچگونه فحش و ناسزایی به خودشان و انقلاب از دهانشان نپرد!
لینک در بالاترین
دوشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۷
مرگ تدریجی یک بیننده...
برچسبها:
بیننده,
تلویزیون,
جیرانی,
ستاره اسکندری,
سریال,
مارال عظیمی,
ماهی قرمز,
مرگ تدریجی,
همستر,
یوزارسیف
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر