1- اینروزها خیلی گرفتارم. زندگیم عین یه کلاف پیچدرپیچ گرهخورده شده. خیلی حوصله میخواد باز کردنش...آیا بتونم، آیا نتونم...
2- از سعید حاتمی عزیز برای درست کردن فید وبلاگم خیلی ممنونم.
3- فیلم خانهی عروسکهای هنریک ایبسن رو امشب کانال 4 نشون دادبه کارگردانی پاتریک گارلند . تا حالا چند نمایش و فیلمشو دیدم. اما هر بار بیشتر ازش خوشم میاد. دیالوگهای نورا در سکانس آخر خداست! باورم نمیشد بشینم گریه کنم.
برای تموم زنهایی که درک نشدن.
4- شعر زیبای "باز باران با ترانه"ی گلچین گیلانی که یادتون هست.
شعر طنزی بر همین وزن با ایمیل به دستم رسیده. متاسفانه اسم شاعرشو نمیدونم. شایدم شاعرش ایران زندگی میکنه و نمیتونه اسمشو بگه.
باز محمود با کنايه
اندکی قدّ و يه هاله
سرخوش از وضع زمانه
نفت شصت و نه دلاری( شاید منظورش صد و سی و نه دلاریه)
سال 60 مليارد دلاری (این مصرعش رو هم نفهمیدم)
با سفرهای فراوان
ساخته از خود فسانه
می برد پول از خزانه
می دهد دائم حواله
میخورد از مال مردم
میپَرد بر دوش مردم
میدهد دائم شعارِ
مهرورزی، عدلخواهی!
خلق ثروت، محو نکبت!
دين پناهی، سادگی، بیقيد و بندی!
چون به جدّ، مینگری، امّا تمامی :
تندخويی، جنگ خواهی!
پخش فقر و بینوايی !
لودگی، مردم فريبی، بیخيالی!
هستهای اين طبل خالی!
نامه هايی کودکانه، سرگشاده ، احمقانه
مملو از پند و عتاب و ادّعا، پر از کنايه
مینويسد او برای حاکمان اين زمانه!
آخر ای مجنون سر مست
هيچ آيا تا کنون امّا
مروری کردهای بر وضع و حال اين کرانه؟
هيچ انديشيده ای آيا
که از روی محبت
گر يکی از آن اجانب
نامهای بهرِ تو و اين دولتِ جل الخلايق
در بيان درد و رنج و حال و روزِ مردمِ بس مفلسِ اين سرزمينِ پُر بلا و مشکلِ خاورميانه
با همان سبک و سياقِ هاديانه
پرغرور و پر اِفاده ، پُر زِ ايراد و کنايه
انشا کند، پخشش کند
در خيلِ انبوه رسانه، ماهواره، روزنامه
پاسخی داری برايش؟
آسمان امروز ديگر نيست نيلی
يادم آمد از فلسطين
از بلندیهای جولان
از دلار و پول نفت و نقشِ ايران
اندرون جيب و در کاشانة آن جيره خواران
از هولوکاست وحماس و نقشه بی صهيونيستِ گوشة خاورميانه
حرفهای قلدرانه، احمقانه، خودسرانه
پُرهزينه، پرضرر، بی فايده، بَس ناشيانه
از رجايیِ زمانه ،
باورش گشته که هست او :
يک پديده! معجزه در اين هزاره!
يک دو سه مزدورِ پرگو
در کنارش ني، هر دم
می روند اين سو و آن سو
می کنند از او ستايش، همچو ناجی ِ زمانه
ليک امّا
اندرون مملکت آنچه نمايان
سايه شوم فساد و نکبت و فقر و فغانِ بينوايان
با دو پای کودکانه میدويدم همچو آهو
گه به اين سو، گه به آن سو
دور میگشتم زخانه
در ميان مدح و روضه
اندرون بحث و شورا و کلاس و مدرسه واندر رسانه
میشنيدم دم به دم
از هر فکور و صاحب انديشه و جزئی اراده
داستانهای مخوفی بهر اين ملک فِتاده
می شنيدم
از لب شيرين پيران خردمند
مستمر اين برترين و بهترين پند:
آه ای خوشباوران کم سوادِ پرافاده
اين چنين بیفکر و تدبير و درايه
مرز و بوم و مملکت کردن اداره
آخر ای مستان قدرت، اين روش تا کی ادامه؟
اندک اندک رفته رفته
تيرگی، افسردگی، بيچارگی، درماندگی
بر پهنه اين کشتی در گل نشسته،
گشته چيره
حيف امّا کز سر خيرهسری، خودمحوری، کوتهخيالی
در نگاه اين جماعت
جملگی انديشمندان زمانه
يا که مزدورِ اجانب، عامل و بوق بيگانه
يا که اهل پول و مايه، مافيای مسکن و بانک و قاچاق، تحت الحمايه
هر که باشند، از برای خيرخواهی
هرچه گويند و نويسند
غير مسموع و زياده!
ای دريغ از يک جواب صادقانه! عالمانه!
آری اينک
جهل او چون تيغِ برّان
میزند از بن
نهالِ جاودانِ اقتصاد و علم و تحصيل و اراده
میشنيدم اندر اين دوران پررنجی که دانی
رازهای تلخی از آينده اين خاکِ پاکِ باستانی
بشنو از من ، کودکِ من
از زبان مامِ ميهن :
مرز و بوم پاک ايران
پرگهر مهد دليران
خطة يکتاپرستان
سرزمين مهر و ايمان
يک رئيس جمهور نادان
کـــرد ويـــــران ! کـــرد ويـــــران ! کـــرد ويـــــران!
1:58 | Zeitoon | نظرها(199)
جمعه، تیر ۱۴، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
Writing by an Iranian Anti-Islam NGO
کنیه پیامبر اسلام و امامان شیعه به چه معناست؟ جمعی از تشنگان خاندان عصمت و طهارت با بنیاد یا زهرا تماس گرفته اند و از ما درباره کنیه حضرات 14 معصوم سوال کرده انددر پاسخ این عزیزان این مطلب تخصصی نوشته شده است.
کنیه از کردن می آید کردم کردی کرد و کن .کن یعنی بکن فعل امر گاییدن می باشد.کردن هم به معنی گاییدن است.کنیه یعنی آنچه با آن می کنند. یعنی شمبول یعنی دودول یعنی کیر یعنی مامله یعنی ابول.پس کنیه حضرت علی یعنی مامله حضرت علی.کلا اولیای دین اسلام سه کار عمده داشتند بخشی از روز را عبادت می کردند بخشی را به آدم کشی می پرداختند و بخشی نیز به جماع می گذشت و نظر اهمیت جماع نام تمام اولیای اسلام با کنیه شان خطاب می شود.
چرا کنیه حضرت محمد رسول الله ابوالقاسم است و کنیه حضرت علی ابوالحسن؟
همانطور که می دانید بسیاری از مردم به اعضای بدنشان شناخته میشوند مثلا می گویند چشم آبی آمد.مو سیاه رفت.قوی پنجه را ببین.به همین نحو ممکن است کسی به ابولش شناخته شود مثل معصومین گرامی دین اسلام.
به حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی ابول قاسم می گفتند چون حضرت بیش از هر مسلمانی زنان متعدد داشته وباید ابولش بین این زنان قسمت می شده ابول قاسم یعنی قسمت کننده مامله.امام مهدی عج نیز به سبب طول عمرش با زنان بسیاری همبستر شده که او نیز لقبش ابول قاسم است.
حضرت علی نیز به ابول حسن معروف است. چرا که حضرت فاطمه زهرا بنت رسول الله این نام را به مامله حضرت داده اند. از برای جماع لذت بخشی که حضرت با مامله حضرت داشتند.پس نام مامله محمد رسول الله و مهدی قاسم و نام مامله حضرت علی حسن بوده استو نظر به اهمیت جماع دراسلام ایشان به نام ابولشان شناخته می شوند. 3 comments Links to this post Labels: حديث قدسي, حدیث سکسي فاطمه زهرا و حضرت علی در جهاد سازندگی الله در سوره بقره آيه 223 فرموده است:
نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.زنانتان کشتزار شما هستند. هر طور که خواهيد به کشتزار خود درآييد. و براي خويش از پيش چيزي فرستيد و از خدا بترسيد و بدانيد که به نزد او خواهيد شد.
حديث اول در رابطه با اين آيه:اليوم من الايام فاطمة الزهرا بنت رسول اشتب بالمنزل الرسول الله. رسول الله اسئلت وات هپن؟ قال فاطمة علي ولي الله اريد ان ادخل الي منقب مع کله. رسول الله قال علي يا علي واي يو آر فاکينگ ماي بنت مع اليور هد؟ قال علي آيه 223 ف ان ادخل بيکاز الله قال ادخل من هر طريق يو لاو.رسول الله قال علي: المرديکه فاطمة لا کنيز شي ايز ماي بنت. لا فاکينگ فاطمه مع الکله فاک شي باي مامله القضيب.
در روزي از روزها فاطمه با شتاب به منزل رسول الله آمد و پشت سرش علي با سرعت داخل شد. فاطمه گفت پدر کمک علي مي خواهد با کله وارد منقب من شود . رسول الله بانگ زد علي تو چه مرگت شده؟حضرت علي آيه 223 را خواند و گفت الله گفته هر طور که خواستيد وارد مزرعه خود شويد من هم با کله مي خواستم وارد شوم.رسول الله فرمود خاک برسرت منظور خدا مامله ات بود نه کله اين کنيز جنگي نيست که هر طور خواستي بگايي.
حديث دوم:
روزي از روزها حضرت علي در منزل بانک زد يا فاطمة الزهرا اي مزرعه من بيا که مي خواهم تو را شخم بزنم. پس حضرت طي يک طرح جهادي به سرعت حاضر شد چرا که جهاد زن خوب شوهر داري است و بايد خود را در اختيار شوهرش بگذارد تا شوهر هرگونه لذتي ببرد.
فاطمه زهرا روي زمين دراز کشيد و علي روي فاطمه خوابيد مشغول شخم زدن شد.
شخم زدن که تمام شد فاطمه گفت يا علي ولي الله بر من بادمجان بکار. حضرت فرمود بادمجان کار من نباشد تو را به مساقات به بلال حبشي يا ابول اسود دودولي دهم تا بادمجان بر تو بکارد.
حضرت مشغول کاشت خيار شد. مدتي که گذشت حضرت مي خواست عبادت را به اتمام برساند ولي فاطمه زهرا ذکر وتسبيح گويان به ادامه عبادت مشتاق بود.
گفت يا علي بر من کدو بکار حضرت بر فاطمه کدو کاشت . زهرا فرمود يا علي هندوانه هم مي خواهم حضرت هندوانه نيز کاشت. به همين نحو تمام شب را حضرت به زراعت پرداخت انواع صيفي جات را بر زهرا نشا کرد و از براي ذوالجنان اسب وفادار فرزند فاطمه يونجه و شبدر نيز کاشتندي.
نخلستانهاي متعددي نيز از براي تهيه خرما بر زهرا فرو نشاندي تا اينکه حضرت علي کلافه شدندي و چون فاطمه از علي خواست جهت استفاده از سايه چناري نيز بر او بنشاند حضرت به يک باره بلند شد و بر کس فاطمه ريد.
فاطمه عصباني و شگفت زده گفت يا ولي الله چه کردي؟
حضرت علي فرمود يا فاطمة الزهرا هر مزرعه که چنين پر محصول باشد نياز به کود مناسب جهت تقويت محصول دارد و اينچنين بود که علي خود را از اين کار زراعت طاقت فرسا نجات دادندي تا انرژي کسب کردندي و شبي ديگر ذوالفقار بر کشيده فاطمه را به جهاد خوانده او را شخم زده و صيفي و چنار بر فاطمه نشا کند.
7 comments Links to this post Labels: حدیث سکسي Wednesdayوقتی شیطان بر منقب زهرا نهاد در پست قبلی به گفتگوی اسما و فاطمه زهرا بنت رسول الله اشاره ای داشتیم اینک مطلبی دیگر را به اتفاق می خوانیم.
اسما به نزد سایر زنان مدینه باز گشت و ضمن ذکر مناقب حضرت زهرا ، آنچه از زفاف علی و زهرادیده و شنیده بود برای زنان بازگو کرد.زنان از این شرح واقعه تعجب کردند و دانستند که زهرا بنده برگزیده الله است چرا که با یک سبحان الله دل و جیگرش بالا رفته جا برای معامله شیر خدا حضرت علی باز می شود.پس به اتفاق به نزد زهرا رفتند و گفتند که یا زهرا هر شب به نزد زنان مسلمان بیا و سخنرانی کن تا ما نیز از تو کسب فیض کرده شاید خدا نیز دل و جگر ما را بالاتر برده و مامله شوهرانمان را مثل مامله علی گرداند.پس از آن زهرا به نزد زنان می رفت و به سخنرانی می پرداخت.
سخنرانی شماره یک حضرت زهرا
بسم الله الجاکش الجبارینبنام خداوند جاکش ستمگراندیشب با علی جماع می کردم حضرت یک دفعه ابول حسن را از منقب من بیرون کشید دست بر منقبم نهاد آن را هم کشید و تمام آب مامله را بر صورتم پاشید.
گفتم یا علی چه کردی.
حضرت فرمود ای ام المومنین من فراموش کرده بودم که اکنون اول ماه است و داشتم تو را می گائیدم که دیدم شیطان نیز مامله اش را بر تو فرو کرده و می خواهد همزمان با من آبش را بر منقبت ریخته بچه مان شیطان شود.
پس به سرعت مامله بر کشیده دست بر منقبت گذاشتم آن را هم کشیدم تا شیطان نتواند بر تو نطفه ریزد.
علی به من گفت یا زهرا به زنان مومن بگو اول و نیمه هر ماه از جماع به قصد حاملگی خودداری کرده چرا که اول و نیمه ماه شیطان مامله خویش بر کس آنان نهاده در نطفه شریک شود.3 comments Links to this post Labels: حديث قدسي, حدیث سکسي Tuesdayذکر مناقب حضرت زهرا و شب زفاف حضرت زهرا در كتاب امالى شيخ عليه الرحمه در حديثى آمده چون شب زفاف فاطمه (ع) فرارسيد حضرت پيغمبر اكرم صلى عليه و آله و سلم ، حضرت امام علی (ع) را فرا خواند و توصیه های به او نمود.حضرت محمد فرمودند:یا علی ان فی اکثر الغزوات ینظر انت فاکینگ و مجامعت مع الا النسا الذی مقلوب الی الجهاد.یا علی من در اکثر جنگها دیده ام چگونه با زنانی که غنیمت می گرفتیم جماع می کردی.
فلذا هی فاطمه الزهرا بنت رسول اللهو ایت ایز دیفرنت من حیث المجموعولی این فاطمه دختر من است و این من حیث المجموع فرغ می کند.
فلذا انت لا مجامعت مع الزهرا بسان الحمار و لا مجامعت مع الزهرا بسان الخروس فمجامعت بسان الانسان.پس همانا با همسر خویش بسان الاغ جماع نکن و همینطور بسان خروس جماع نکن بلکه مثل آدم کارت را بکن.
پس از آن حضرت فاطمه را سوار بر شتر به همراه هفتاد هزار ملائکه به خانه علی فرستاد. اسماء بنت عمیس را هم به همراه زهرا به خانه علی فرستاد تا در شب زفاف یاور و راهنمای فاطمة الزهرا باشد.
در شب زفاف اسماء بنت عمیس فاطمه را برهنه نمود و بانک بر آورد یا علی بیا که بانو آماده است.
پس همینکه حضرت دشداشه بیرون آورد مامله حضرت بر اسما نمایان شدندی پس اسما فریاد زدندی یا حضرت عباس ( آن زمان منظور عموی پیغمبر بوده) سپس به حضرت گفتندی:یاعلی پدر و مادرم به فدایت باد فاطمه نوجوان است و منقب ایشان تاب تحمل مامله طویل و قطور شما را ندارد. حضرت گفت خاموش تو از خاندان عصمت و طهارت چه می دانی که گزافه گویی می کنی ما خود بطور لدنی به امور خویش واقفیم و هیچ مامله ای شایسته مناقب زهرا نباشد جز مامله من.
سیوطی در کتاب خود مامله علی را یک وجب بلند تر از قامت زهرا ولی ابن اثیر آن را یک وجب کوتاهتر از قامت زهرا نقل کرده است.حضرت ابتدا بر موهای فاطمه چنگ زد و موها را بدست گرفته و فاطمه را به همراه خویش کشید. و رو به قبله دعایی خواند و سپس هر سه برهنه به نماز ایستادندی و نماز شکر بجا آوردندی.
اسما نقل می کند که علی بر زمین دراز کشید و مامله بر هوا فرستاد و زهراگفت یا علی، علی فرمود : علی یارت و زهرا را با دست بلند کرد و بر سر مامله نشاند و زهرا بانک بر آورد سبحان الله و حضرت علی فاطمه را ول کردندی و حضرت به پایین افتادندی و مامله تماما بر حضرت فرو رفتندی و فاطمه بانک بر آوردندی الحمد الله. حضرات این کار را 33 مرتبه انجام دادندی.
لازم به ذکر است که تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها از شب زفاف فاطمه الزهرا باب شدندی و علت را خواهیم گفت.
فردای پس از جماع اسما به نزد فاطمه رفتندی و از حال وی جویا شدندی و فهمیدندی که فاطمه سر حال و قبراق بودندی پس با حیرت گفت یا فاطمه پدر و مادرم به فدایت باد مامله حضرت به اندازه هیکلت بود پس چطور آن به تمامت بر منقبت فرو رفتندی و تو سالم و سرحال ایستاده ای؟
فاطمه فرمود آیا ندیدی که در شب من سوار بر مامله علی سبحان الله می گفتم.اسما گفت آری دیدم.فاطمه فرمود خداوند تبارک و تعالی هربار که سبحان الله می گوییم دل و جگر ما را به بالا کشیده و جا برای مامله باز می کند و هنگام الحمد الله منقبمان تنگ شده تا به حضرت و خودمان هنگام بیرون کشیدن مامله لذت دهد.
اسما گفت یا حضرت من هیچ ترسی بر روی شما ندیدم در حالیکه اکثر دختران در جماع اول ترس داشتندی. سبب چه بودندی؟حضرت فرمود که اول قسم بخور به هیچ کس نگوئی.اسما گفت به حضرت عباس(عموی پیغمبر) قسم که چیزی نگویم.
فاطمه گفت این بار اولم نبود که جماع کردندی.اسما گفت پدرو مادرم به فدایت شیطون قبلا کجا و با کی و چرا جماع کردی؟
فاطمه گفت من و عایشه و پیامبر در اتاق بودیم که جبرئیل امین از آسمان به زمین آمدندی و به رسول الله گفتندی که مناقب زهرا به هر کس که رسد او ولی و وصی تو خواهد شد و خلیفه مسلمین خواهد شد.اسما پرسید: خوب بعد چه شد.فاطمه گفت: عایشه فورا به نزد پدرش رفت و از گفته جبرئیل به پدرش خبر داد. و شب ابوبکر صدیق خفت مرا گرفت و بر منقبم نهاد.
اسما گفت پس به این ترتیب ابوبکر خلیفه اول مسلمین خواهد شد و علی خلیفه دوم.
فاطمه گفت : نه اشتباه کردی آن روز عمر بر کنار درب منزل گوش ایستاده بود و هنگامیکه بر منقب من می نهاد او نیز به اشتباه فکر می کرد خلیفه اول مسلمین خواهد شد.
اسما از مامله عمر پرسید: یا فاطمه من فکر می کنم عمر مامله بزرگی داشته باشد مامله عمر چگونه بود؟
فاطمه گفت مامله عمر دو برابر مامله علی بودندی و من با وجود اینکه سبحان الله گفتم و دل و جگرم به امر خدا به بالا رفت مامله عمر به پهلویم فشار اوردندی و من بیم دارم که سر انجام از درد پهلوی شکافته شده ام به دیار باقی رهسپار شوم.
اسما گفت پس عمر خلیفه دوم و علی خلیفه سوم خواهد شد.
فاطمه گفت نه عثمان زاغ مرا چوب می زد و دیده بود که عمرو ابوبکر بر منقب من نهاده اند و نزد من آمد و گفت یا فاطمه الزهرا حتما حکمتی در کار بوده که عمر و ابوبکر بر منقبت نهاده اند پس او هم بر منقب من نهاد.
وبه این ترتیب اسما و فاطمه از آینده خبر دار شدندی و در حالیکه حضرت علی با دمش گردو می شکست که خلیفه اول مسلمین خواهد شد فاطمه می دانست که سلطنت به علی نخواهد رسید مگر بعد از عثمان.3 comments Links to this post Labels: حديث قدسي, حدیث سکسي مبارزات و مصائب حضرت زينب (ع)
احاديث متعددي در شرح مصائب حضرت زينب (ع) پس از واقعه جانگداز کربلا در دسترس است که ما براي شما برخي از آن احاديث را نقل مي کنيم.
فتر کيف الزينب لگاز زدي بر معماله يزيد.همانا نديدي چطور زينب مامله يزيد را گاز گرفتندي؟
شرح حديث:پس از اسارت حضرت زينب همواره درسدد مبارزه با حاکم جور و فساد آن زمان بودندي پس راه اين بودندي که عرصه را بر يزيد تنگ کردندي.
همان شب اول که حضرت به حضور يزيد برده شدندي يزيد لعنت الله عليه مامله خويش در آوردندي بر دهان زينب گذاشتندي و گفتندي اگر بر عليه ما و در رثاي حسين بر منبر روي هربار مامله من بر حلقت خواهد رفت.
حضرت مثل شير زنان امروز بسيجي مامله يزيد را محکم گاز گرفتندي و ناله يزيد به هوا رفتندي و به اين ترتيب به يزيد فهماند که با يک زن حزب اللهي به تمام معنا طرف است.
به اين ترتيب هربار حضرت بر عليه يزيد بر منبر رفتندي و هر شب کير يزيد گاز زدندي تا اينکه عرصه بر يزيد تنگ شدندي و از مامله بر دهان زينب نهادن منصرف شدندي و اين اولين پيروزي بانوي دوم اسلام بودندي.
الم ترکيف ربک چربيک بمقعده الزينبآيا نديدي چگونه الله منقب زينب را چرب نمود
شرح حديث:پس از نهضت گاز زدن مامله يزيد که نشان از شم سياسي حضرت زينب داشت عرصه بر يزيد تنگ آمدندي پس به فکر ديگري افتاد.زينب را که از منبر بر مي گشت صدا زدندي و همين که زينب به نزد يزيد رسيد يزيد با يک حرکت مامله بر منقب عقب حضرت زينب انداخت و داد حضرت از درد به هوا رفتندي.
يزيد گفت: من بعد که پاي منبر روي و بر ضد ما و به نفع حسين داد و فغان کني مامله کلفت ما بر منقب عقبت خواهد نشست تا عبرت گيري.
حضرت از خداوند تبارک و تعالي استمداد جست پس همان وقت جبرئيل امين نزد زينب آمدندي وبه حضرت راه چاره را نشان دادندي.
آن روز عصر حضرت به بالاي منبر رفت و بر ضد يزيد و به نفع حسين به افشاگري پرداخت پس هنگام باز گشت يزيد به قصد دخول به نزد حضرت آمدندي پس حضرت بانک بر آورد سبحان الله پس فورا ملائکه از آسمان بر زمين آمدندي و منقب عقب حضرت را از بيرون و درون چرب کردندي و به آسمان بازگشتندي پس همينکه يزيد بر مقعد زينب نهاد وتمامت مامله بر کار فرو رفتندي حضرت لذت بردندي و بانک زدندي الحمدالله پس يزيد شگفت زده شدندي ولي به مجامعت ادامه دادندي.
پس از آن هر روز حضرت به افشاگري بر منبر پرداختندي و شب ملائکه بر زمين فرود آمدندي و کون مبارک حضرت را چرب نمودندي و مامله يزيد را از توطئه عليه بانوي دوم اسلام بازداشتندي.
بدين ترتيب حضرت زينب يا مامله يزيد را گاز زدندي يا خداوند کون حضرت را چرب نمودي تا پوز يزيد به خاک ماليده شدندي و نهضت کربلا تداوم يافتندي و نداي حق طلبانه تشيع به گوش جهانيان رسيد.
http://zahra-zeynab.blogspot.com
ارسال یک نظر