یکشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۷

آخه چرا شما با خوشی کردن مردم مخالفید؟

پرسپولیس برد و ما مردیم از خوشی و بی اختیار ریختیم تو خیابونا.... زن و مرد... همین که ماشین های حامل اونایی که از ورزشگاه اومده بودن به شهر رسید غوغایی شد. هر گوشه حلقه ای درست شد و د بزن برقص. سوت و کف... با پرچم هایی قرمز در احتزاز. وسط میدونا و خیابونا. ماشینا بوق بوق می زدن و با برف پاک هاشون می رقصیدن!

خبر به نیروی انتظامی رسید که چه نشسته اید که ملت خوشحالن و تازه قر هم می دن...
این دفعه پلیس ریخت تو خیابونا. مردم ایرانو چه به خوشی و رقص! چه غلطا! چه جسارتا!

هر شهری برای خودش یه منطقه ی مخصوص خوشی داره. معمولا این مناطق رو بلندیه. مردم دوست دارن شهر زیر پاشون باشه اینجور وقتا و همه یواش یواش میرن اونجا. تا شاید کمتر مزاحم دیگران باشن و تا نزدیکی های صبح بخونن و برقصن..
اما پلیس فکر اینجاشم کرده.
جلوی تموم خیابونایی که به منطقه ی شاد ختم می شه یه اتوبوس به صورت عمودی قرار داده!
همه بعد از یه شادی کوچولو نیم بند رفتن خونه و با خودشون نقل و شیرینی و فشفشه و پرچم آوردن. اما می بینن راه ها بسته ست. حتی اونایی که خونه شون اون وراست راه نمی دن.
شادی تبدیل به عصبانیت می شه. یعنی چه؟!
انرژی که می رفت برای شادی صرف بشه صرف فحش دادن می شه!
آخه شما چرا با شادی بی آزار مردم هم مخالفید!
یه امشب می خواستیم تا صبح شاد باشیم! و فراموش کنیم آنچه شما بر سرمون آوردید...

پرسپولیس امشب با قطبی قهرمان شد.
تبریک

هیچ نظری موجود نیست: