شاید در یکی دو داستان اول با گویش محلی دیالوگها مشکل داشتم و به زیرنویس مراجعه میکردم اما کمکم خودم میتوانستم دیالوگها را بفهمم. میلک روستایی نزدیک قزوین و از توابع رودبار الموت است. لهجهاش شاید به شمالیها نزدیک باشد. اما من کمکم به زبان لری که مادر بزرگ من حرف میزد نزدیک میدیدمش و میفهمیدمش.
میلک به انگلیسی یعنی شیر. به نظر میآید یوسف از فرهنگ میلک سیر نوشیده...
خیلیوقت بود داستانهای اقلیمی و روستایی با روایتی رازگونه و وهمآلود نخوانده بودم. خسته شده بودم از داستانهایی تخت و ساده دربارهی نگاه عاشقانهی دو دلداده از پنجرهی آپارتمانشان. دیالوگهای سوسولی و دلغشهآور بین دو دوستدختر پسر در کافیشاپ( که نمایشنامهها هم اکثرا در این ارتباط نوشته میشود) یا در پژو 206 شان.
شما هم اگر دوست دارید لحظاتی را در هوای پاک روستای میلک نفس بکشید.
مشخصات کتاب قدم بهخیر مادربزرگ من بود
مشخصات اژدها کشان.
یوسف علیخانی در ویکیپدیا
پ.ن.
چقدر خوشحال شدم وقتی در گردباد خواندم که اژدها کشان به چاپ دوم رسیده... به یوسف علیخانی تبریک میگویم
طراحی جلد کتابهایش را دوست دارم:
-------
لینکها
مدتی بود که نمیتونستم در بلاگرولینک آدرس همهی دوستانی که آدرس وبلاگشون عوض شده تغییر بدم.
آدرس جدید چند تایی رو یادمه(مثل ققنوس و شهره و میعاد و...) اما متاسفاانه خیلیها رو فراموش کردم.
لطفا اگر کسی از آدرس جدید وبلاگها خبر داره در نظرخواهی این پست بنویسه. ممنون
راستی همهی پرشینبلاگیها آخرشون باید زد آیآر؟
19:19 | Zeitoon | نظرها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر